ابووصال
کتاب طلبه دانشجو، #شهید مدافع حرم #محمدرضادهقانامیری
#قسمتچهارم
امربه معروف🍃
سعی می کردم اعتقادات را به شکل عملی در وجود فرزندانم پرورش دهم👌
بچه ها می دانستند اگر مادر پوشش تیره ومشکی دارد. یعنی عزا و ماتم است.😔 شب شهادت یکی از امامان بود و من مشکی پوشیده بودم آن موقع دو فرزند داشتم محمدرضا هفت و خواهرش یازده ساله بود.☺️
برایشان از آن امام تعریف کردم...
به دقت گوش کردند و موقعیت آن شب را فهمیدند 🙂
اما همسایه بغلی ما جشن گرفته بود و آهنگ های شاد را با صدای بلند پخش میکرد 😳😓
نگران شدم مبادا تصور کودکانه آنها دچار دوگانگی ایجاد شود 😒
بنابراین از قبحشکنی عمل همسایه در شب شهادت گفتم...
مهدیه تصمیم گرفت تا امر به معروف کند سمت خانه همسایه رفت
محمد که نسبت به خواهرش تعصب داشت ، رفت و مراقب او بود
که اگر اتفاقی برایش افتاد کمکش کند
تذکر آنها نتیجه داد ☺️🍃
و صدای آهنگ قطع شد.....
راوی:مادرشهید
#ادامـهدارد...
@shahid_dehghan
🍃 #آیت_الله_مجتهدی (ره):
خوش به حال ڪسی که وقتی
نامهعمـلش رو به دستش میدن
اگه گـنــاهی هـــــم ڪرده زیــرش
#اســتغفار باشه.
🍃| @shahid_dehghan |🍃
هدایت شده از کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
•┄❁ #قرار_شبانہ ❁┄•
فرستـادن پنج #صلواتــ
بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در #فرجآقاامامزمان«عج»
هدیہ بہ روح مطهر شهید
#محمدرضا_دهقان♥️
| @shahid_dehghan |
هدایت شده از کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
نمیدانم ...
شاید لبخندهایتان ...
تسبیح ذکر خداوند بود...
که اینگونه دلنشین مانده است...
#شبتون_شهدایی
🍃💟| @shahid_dehghan
📚ابووصال
کتاب طلبه دانشجو، #شهید مدافع حرم #محمدرضادهقانامیری
#قسمتپنجم
بازیگوش
در مسیر خانه تا مدرسه،کیفش💼 را به هوا پرتاب میکرد،این کار برایش نوعی تفریح محسوب میشددوم ابتدایی بود که در مسیر برگشت🚶به خاطر حواسپرتیاش تصادف کرد😞و پایش شکست.چندروزی در خانه بستری شد.اما هیچ وقت دست از بازیگوشیهایش برنداشت
راوی:مادرشهید
#ادامهدارد...
@shahid_dehghan
﷽
روزهای دلتنگی
دگر باران نبارد کاش
آری برای جان سپردن
دوری ات ڪافیست ...
🍃| @shahid_dehghan |🍃