eitaa logo
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
7.8هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
3.3هزار ویدیو
69 فایل
﷽ [ مـن شنیـدم سـر عشـاق به زانـوے شمـاست و از آن روز سـرم میـل بریـدن دارد ] • ↫زیر نظر خانواده‌‌ محترم‌ شهید "تنھا کانال‌ رسمی‌ شهید در پیامرسان‌ ایتا" 📞| روابط عمومی مجموعه شهید دهقان: 🆔| @Ghoqnooos_7494 📲| تبلیغات: 🆔| @abo_vesaal74
مشاهده در ایتا
دانلود
•┄═•بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحیم•═┄‌• ذڪر روز دوشنبـه:‌ یـا قاضِیَ الْحاجات🌷🍃 ای برآورده ڪننده ی حاجت‌ها. تعداد: ١٠٠ مرتبه #صبحتون_شهدایی 🌷•┄═•═┄•🍃 @shahid_dehghan 🍃•┄═•═┄•🌷
•═┄•※💞 #قرآن‌روزانہ 💞※•┄═• •ســـورة: جاثیه •صفحہ : ۴۹۹ •جــــزء: ۲۵ 💞•ڪانال‌شهـیدمحمدرضـادهقـان•💞 •══┄•💞•┄══• @shahid_dehghan •══┄•💞•┄══•
آلودِه ٺَر زِ مَن نَبُوَد بَــر دَرَٺ ولــے ... آقاٺَر از آنی ڪھ بِرانے مـَرا #حسـین! 💛| @shahid_dehghan |💛
از گفت‌و‌گوی تفصیلی با مادر و خواهر 🌷شهید محمدرضا دهقان امیری🌷 : - مادر شهید: "... همه دوستان و همسایگان در کوچه منتظر بودند که از خانه ما صدای جیغ و فریاد بیاید که یکی از دوستان گفته بود: مادر محمدرضا حتما غش کرده؛ ایشان وقتی وارد خانه شد و دید ما آماده هستیم، شروع به شیون و گریه و زاری کرد. من گفتم: برای چه گریه می‌کنی محمدرضا را می‌خواستیم داماد کنیم، اینکه از دامادی خیلی بهتر است محمدرضا به آرزویش رسید. اما همسایه به ما می‌گفت: شما کوهی! گریه کن، داد بزن شما چرا مثل کوه می‌مانی؟ و من اصلا گریه نمی‌کردم.ک قبل از ورود آقایان به منزل وضو گرفتم و دو رکعت نماز شکر خواندم و عبارت «انا لله و انا الیه راجعون» را خواندم و در آن لحظه تمام آرامشم به تمام کردن نماز بود. وقتی که نماز تمام شد و از اتاق بیرون آمدم دیدم که خانه جای سوزن انداختن نیست و کوچه و خانه پر از جمعیت شده بود. آقایی از سپاه قدس آمده بود و خبر شهادت محمدرضا را تایید کرد و پاکتی را از جیبش درآورد و گفت: این وصیتنامه شهید است و می‌خواهیم خوانده شود. من گفتم: اجازه دهید وصیت‌نامه‌اش را اول ما بخوانیم، و همراه خانواده به داخل اتاق رفتیم و وصیت‌نامه‌اش را خواندیم. وصیت‌نامه حاوی 5،6 صفحه بود که 3 صفحه‌اش عمومی بود و بقیه‌اش به صورت خصوصی است که مثلا گفته نماز و روزه‌هایم را این شکلی بخوانید و مراسم‌هایم را اینطوری برگزار کنید. وقتی ما 3 صفحه اصلی وصیت‌نامه راخواندیم محمدرضا حالتی آن را نوشته بود که از نوشته‌های محمدرضا خنده‌مان گرفت. آنقدر آرامش در وجود ما بود که من رو کردم به آن آقا و گفتم: خبر شهادت را شما نیاوردید خبر شهادت را برادرم به من داد." 🌹 @shahid_dehghan 🌹
🔸 به نیابت از شهیدمدافع حرم تاریخ تولد : 1358/01/01 قائم شهر تاریخ شهادت : 1395/02/17خانطومان جاویدالاثر 🆔| @shahid_dehghan
🍃💌| #نیابتی حرم مطهر امام علی علیه السلام به نیابت #شهید_محمدرضا_دهقان ✨| ارسالے از #کاربر 🍃| @shahid_dehghan
هرچه ممکن است تلاش کنید و پیش بروید. هرچه ممکن است فکر کنید و این فکر را به مرحله عمل در بیاورید. ♦️ ۹۸/۵/۱۰ 🌸| ،در جمع اعضای گروه‌‌های جهادی 💟 @shahid_dehghan
•┄❁ #قرار‌_شبانہ ❁┄• فرستـادن پنج #صلواتــ بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در #فرج‌آقا‌امام‌زمان«عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر ‌شهید #محمدرضا_دهقان♥️ | @shahid_dehghan |
هر شب دلم برای تو خوابش نمی برد |محمد علی شهیدی| #شبتون_شهدایی 🍃| @shahid_dehghan
•┄═•بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحیم•═┄‌• ذڪر روز سہ‌شنبــه:‌ یـا اَرْحَمَ الراحِمیـن🌿💐 ای رحم ڪننده ی رحم ڪنندگـان. تعداد: ١٠٠ مرتبه #صبحتون_شهدایی 💐•┄═•═┄•🌿 @shahid_dehghan 🌿•┄═•═┄•💐
•═┄•※💞 #قرآن‌روزانہ 💞※•┄═• •ســـورة: جاثیه •صفحہ : ۵۰۰ •جــــزء: ۲۵ 💞•ڪانال‌شهـیدمحمدرضـادهقـان•💞 •══┄•💞•┄══• @shahid_dehghan •══┄•💞•┄══•
🍃🌼 مهدی که بیاید نگاهش به آن بانوست..... به همان فرشته ای که فکر میکردی امل است... مهدی که بیاید برای انتخاب پنجاه بانوی سربازش،تو را نمی پسندد.... دلت را به نگاه های هیز همین مردان خوش کن..... او تو را نخواهد دید.... او فرشته نجیبی را میبیند که برای یک لحظه نگاه مهدی، خود را یک عمر پوشاند از هوسبازانی که تو برای نگاهشان له له میزدی.... دلت را به همینها خوش کن!! 🍃🌼| @shahid_dehghan
از گفت‌و‌گوی تفصیلی با مادر و خواهر 🌷شهید محمدرضا دهقان امیری🌷 : - تسنیم: وقتی خبر را شنیدید و به معراج شهدا رفتید چه حسی‌داشتید و در اولین دیدارتان با پیکر محمدرضا به او چه گفتید؟ - مادر شهید: "آن روز که این خبر را به ما دادند گذر ساعت را اصلا احساس نکردم و به معراج شهدا رفتیم. آن لحظه دوست داشتم دوستان محمدرضا را ببینم برای اینکه یک عشق و علاقه خاصی بین محمدرضا و دوستانش بود و برای من خیلی جذاب بود، و در این جمعیت دنبال دوستان محمدرضا می‌گشتیم و همه ش دوست داشتم آنها را ببینم و آماده‌شان کنم و بیشتر از اینکه بخواهم محمدرضا را ببینم دوست داشتم  عکس‌العمل دوستانش را ببینم. ما با محمدرضا خیلی کوچه معراج می‌رفتیم و هر شهیدی را که می‌آوردند می‌رفتیم و می‌دیدیم. آن روز جای خالی محمدرضا مشخص بود وقتی وارد شدیم دیدیم دوستان محمدرضا ایستاده‌اند و حالت‌های خیلی ناراحتی دارند که من احساس می‌کردم که همه آنها از درون در حال منفجر شدن هستند و یک حالت عجیب و غریبی دارند. پیکر را که آوردند من نگران این بودم که پیکر بی‌سر باشد و  به یاد آن حرفی که گفته بود دعا کن من بی‌سر برگردم افتادم و به خودم می‌گفتم حتما الان بدون سر است. وقتی صورتش را دیدم، خیالم راحت شد و در اولین جمله به او گفتم: «محمدرضا چرا با سر آمدی!» در صورتی که وقتی فرماندهان نحوه شهادت محمدرضا را توضیح دادند فهمیدیم که محمدرضا واقعا بی‌سر بوده و فقط یک لایه صورتش را آورده  و همانطوری که خودش می‌خواسته شهید شد و فقط صورتش را برای ما آورده که با دیدن صورتش آرامش بگیریم. تمام نگرانی من در آن لحظه این بود که حضرت زینب(س) این هدیه را ما نپذیرد و در آن لحظه به یاد مصیبت‌های حضرت زینب در حادثه کربلا بودم. به محمدرضا گفتم پاشو بشین چرا خوابیدی؟ تو که اینقدر بی‌ادب نبودی؟ من به آن یک دیدار بسنده نکردم و فردا هم رفتم و پیکر محمدرضا را دیدم چون محمدرضا دو امانت نزد ما گذاشته و من دوست داشتم حتما امانتی‌هایش را به او بدهم. به همراه دخترم‌ امانتهایی را که گفته بود دستش کردیم. محمدرضا سفارش کرده بود که برایش یک انگشتر عقیق یمن که رویش کلمه یا زهرا حک شده است را بگیریم که ما این کار را کردیم و رفتیم کفنش را باز کردیم و انگشتر را دستش کردیم و شال عزایش را که از کودکی برایش خریده بودم و سفارش کرده بود که من به این شال عزا نیاز دارم برایش بردم و دور سرش پیچیدم." 🌹 @shahid_dehghan 🌹‌
🍃💟| خانواده ی آنها بسیار ثروتمند بود،پدرش از خارج یک جفت کتانی زیبا برای او آورده بود آنموقع این چیزها اصلا نبود. احمد همان شب کتانی را به مسجد آورد و به من نشان داد میدانست که خانواده ی ما بضاعت مالی چندانی ندارد برای همین اصرار داشت من آن کتانی را بردارم. 🌸 🍃💟| @shahid_dehghan
🔸 #روز_شانزدهم به نیابت از شهید مدافع وطن #پویا_اشکانی متولد:۱۳۷۷/۹/۴ شهادت۱۳۹۷/۹/۲۶کمالشهرکرج مزارواقع در کرج 🆔| @shahid_dehghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 اهل‌بیت؛ مظهر مهربانی خدا ➕عاقبت کسانی که درباره مؤمنين بدگویی می‌کنند! @shahid_dehghan
•┄❁ #قرار‌_شبانہ ❁┄• فرستـادن پنج #صلواتــ بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در #فرج‌آقا‌امام‌زمان«عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر ‌شهید #محمدرضا_دهقان♥️ | @shahid_dehghan |
رفت......!😔 و آزروهایش را... پشت درهای دنیا... #خاک_کرد.... وبرای عشق... آسمان را در آغوش کشید...✨ #شبتون_شهدایی 🍃| @shahid_dehghan
•┄═•بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحیم•═┄‌• ذڪر روز چهارشنبــه:‌ یـا حَیُّ یا قَیـوم🌻🍃 ای زنـده و پـاینده تعداد: ١٠٠ مرتبه #صبحتون_شهدایی 🌻•┄═•═┄•🍃 @shahid_dehghan 🍃•┄═•═┄•🌻
•═┄•※💞 #قرآن‌روزانہ 💞※•┄═• •ســـورة: جاثیه •صفحہ : ۵۰۱ •جــــزء: ۲۵ 💞•ڪانال‌شهـیدمحمدرضـادهقـان•💞 •══┄•💞•┄══• @shahid_dehghan •══┄•💞•┄══•
🍃💌| #نیابتی حرم مطهر امام رضا علیه السلام به نیابت #شهید_محمدرضا_دهقان ✨| ارسالے از #کاربر 🍃| @shahid_dehghan
🍃💌| #رهبرمعظم‌انقلاب مشکلات نباید جوان را متوقف و ناامید کند، زیرا ناامیدی، سمّ است و هیچ بهانه‌ای مجوز ناامیدی نمیشود و مجوز فرار نمیشود. 🗓| ۹۸/۵/۱۶ 🍃💌| @shahid_dehghan
از گفت‌و‌گوی تفصیلی با مادر و خواهر 🌷شهید محمدرضا دهقان امیری🌷 : - تسنیم: حس و حال شما از لحظه دیدار پیکر محمدرضا چه بود؟ - خواهر شهید: "من همیشه به برگشت محمدرضا امیدوار بودم و مطمئن بودم به خاطر وعده‌هایی که می‌دهد برمی‌گردد. وقتی پدر آمد و گفت: محمدرضا تیر خورده، خیلی امیدوار شدم و گفتم چیزی نیست. اما وقتی خبر شهادتش را دادند یادم هست فقط در خانه راه می‌رفتم و زیر لب «الا بذکرالله تطمئن القلوب» را با خود تکرار می‌کردم. زمانی که برای دیدنش به معراج شهدا رفتیم من مطمئن بودم که محمدرضا ایستاده و منتظر ما است. وقتی وارد معراج شهدا شدیم و دوست‌هایش را یکی یکی می‌دیدم مطمئن شدم که محمد ایستاده است. وقتی پیکرش را دیدم خیلی مات و مبهوت شدم و مانند یک غریبه به او نگاه می‌کردم و احساس کردم که او را نمی‌شناسم. احساس کردم که دارم کم می‌آورم سرم را نزدیک صورتش بردم و گفتم: «تو همان محمدرضایی یا نه؟». کم کم باورم شد و برایم اثبات شد که این محمدرضاست. با همان تیپ خواهر بزرگتری تهدیدش می‌کردم و گفتم: «حالا که رفتی بالا این کار را بکنی و اینجاها بری‌». دوست داشتم انگشترش را به او بدهم و خیلی ذوق داشتم خودم این انگشتر را دستش کنم. یادم هست انگشترش را نزدیک صورتش بردم و ازش پرسیدم: انگشترت قشنگ است؟ می‌پسندی؟. دیدارمان از نظر کلامی دیدار صمیمی بود اما فضای سنگینی داشت." 🌹 @shahid_dehghan 🌹
🔸 #روز_هفدهم به نیابت از شهید دفاع مقدس #سعید_آشوری متولد: ۱۳۴۶/۰۲/۱۷ تهران شهادت: ۱۳۶۶/۱۱/۰۱ ماووت عراق مزار شهید واقع در بهشت زهرای تهران 🆔| @shahid_dehghan
اگر بخواهید به جایی برسید ؛ با ڪار حوزه و مشڪلتان حل نمی شود...! این فقط به شما می دهد؛ آن ڪه مشڪل شما را حل می ڪند، سجـادہ است...! ...🌱 ... @shahid_dehghan