کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
🍃💌| #سبک_زندگی_شهدایی
وقتایی که ناراحت بودم یا اینکه حوصلم سر میرفت و سرش غر میزدم...
میگفت:
جااان دل هادے...؟
چیه فاطمه؟❤
چند هفته بیشتر از شهادتش نگذشته بود یه شـب که خیلی دلم گرفته بود...
فقط اشک میریختم و ناله میزدم...
دلم داشت میترکید از بغض و دلتنگی قلم و کاغذ برداشتم و نشستم و شروع کردم به نوشتن...
از دل تنگم گفتم:
#جانا_ز_فراق_تو_این_محنت_جان_تا_کی
#دل_در_غم_عشق_تو_رسوای_جهان_تا_کی
از عذاب نبودنش نوشتم براش...
نوشتم هادی...
فقط یه بار....
فقط یه باره دیگه بگو جااان دل هادی...💔
نامه رو تا زدم و گذاشتم رو میز و خوابیدم...
بعد شهادتش بهترین خوابی بود که میتونستم ازش ببینم...
دیدمش…❤
با محبت و عشق درست مثه اون وقتا که پیشم بود داشت نگام میکرد...
صداش زدم و بهترین جوابی بود که میشد بشنوم...
جاااان دل هادی...؟
چیه فاطمه…؟
چرا اینقده بیتابی میکنـی...؟
تو جات پیش خودمه شفاعت شده ای...❤️
🍃💌| به روایت همسر #شهید_هادی_شجاع
🍃💌| @shahid_dehghan