﴾•°﷽°•﴿
#حرف_هاے_خودمانے
تازه مد شده بود.یه جعبه بود که یه قلم لیزر داشت و چهارتا سر متفاوت که شکل نور های لیزر رو عوض میکرد.کاربرد جاسوئیچی هم داشت.برای پسر بچه ها خیلی جذاب بود.وسیله ی تفریح توی دور همی ها شده بود.
یکی نشسته بود و فاتحانه،قلم لیزر رو دستش گرفته بود و با دکمه ای که روش بود،نور لیزر رو مینداخت روی دیوار و درحالی که یه لبخند رو لب داشت،" هل من مبارز" می طلبید!
توی همون هنگام،دست کم چهار،پنج تا بچه قدونیم قد می دیدی که تلاش می کنن نور روی دیوار رو بگیرن.اوضاعی بود.گهگاهی فرد لیزر به دست اجازه میداد برای چند ثانیه هم که شده،یکی از این بچه ها نور رو توی مشتش بگیره؛همین که میخواست لبخند پیروزی بزنه،نور از توی دستش سُر میخورد و می رفت...
صحنه،صحنه ی آشناییه!مثل حال این روزای #ما_آدماے_روے_زمین. سرگرم #فرع ها شدن و #اصل رو فراموش کردن." اللهُ نور السماوات و الارض" رو فراموش کردن و غرق سایه ها و نور های اعتباری شدن. می دویم،خیال میکنیم رسیدیم. میگیریم و هنوز دل خوش نکردیم که از دستمون میره.
همه چیز مثل همون نور لیزری روی دیوار،رفتنیه. نور روی دیوار که از دیوار نیست!باید بچه زرنگی باشیم که #منبع_نور رو میگیره و همه ی نور هارو مال خودش میکنه.نه اینکه تا ابد دنبال گرفتن نور روی دیوار باشه...
روز هامون ظلمانی شده.خیال میکنیم نور رو پیدا کردیم؛ اما دریغ از سایه هایی که نور میپنداریم.کاش بچه زرنگ باشیم.منبع نور رو پیدا کنیم...
#منتظر_سری_بعد_باشید
#دعامون_کنید
#یاعلی ✋
🔴#کپی_فقط_باذکر_منبع
🍃🌹 @shahid_dehghan 🌹🍃