بسم الرب الشهداء و الصدیقین
#خاطره
اولین خواب
شام سوم شهادتش به خوابم آمد. تا آن لحظه هنوز کسی خوابش را ندیده بود.
جایی میان آسمان ایستاده بود و با صورت خندان سلام کرد.
هم دیگر را بغل کردیم. در خواب می دانستم شهید شده و سوال هایی پرسیدم.
گفت جایش خیلی خوب است و از من و همه دوستانش تشکر کرد. خیلی حرف نزد و از من خواست گزارش کارهای مراسمش را بدهم . از جزئی ترین اتفاقات و لحظه به لحظه معراج تا تدفین و مراسم سوم را برایش تعریف کردم،راضی و خوشحال بود.
#نقل از: #دوست_شهید
🌸|• @shahid_dehghan
بسم الرب الشهداء و الصدیقین
#خاطره
اولین خواب
شام سوم شهادتش به خوابم آمد. تا آن لحظه هنوز کسی خوابش را ندیده بود.
جایی میان آسمان ایستاده بود و با صورت خندان سلام کرد.
هم دیگر را بغل کردیم. در خواب می دانستم شهید شده و سوال هایی پرسیدم.
گفت جایش خیلی خوب است و از من و همه دوستانش تشکر کرد. خیلی حرف نزد و از من خواست گزارش کارهای مراسمش را بدهم . از جزئی ترین اتفاقات و لحظه به لحظه معراج تا تدفین و مراسم سوم را برایش تعریف کردم،راضی و خوشحال بود.
#نقل از: #دوست_شهید
🌸|• @shahid_dehghan