🕊
📜| #خاطره
💎| #بستنی
خطاهای همدیگر را هم پنهان میکردید.
مثلاً همان یواشکی بستنی خوردن ها.
یادت که هست؟ دوست پدرت توی کارخانه
بستنی کار میکرد و شما هم به واسطهٔ او
سمیهٔ بستنی تان به راه بود.چند وقت یک بار
با کارتون برایتان بستنی می آورد و سه طبقه
کشوی فریزر پر از بستنی میشد.
سهمیهٔ تان روزی یکی بود ولی هرکدام سه تا
بستنی میخورید و کاغذش را پنهان میکردید.
مادر هم با خبر بود ولی هر وقت میپرسید :
«کی شیش تا بستنی خورده؟» هردو میگفتید:
«نمیدونیم!»
از تو میپرسید: «تو چندتا خوردی؟» مهدیه
جواب میداد: «یه دونه خورده»
از مهدیه می پرسید: «تو چندتا خوردی؟» تو
جواب میدادی: «آبجی یه دونه خورده.»
خبر نداشتید که مادر دستتان را خوانده و به
خاطر دل مهربانش چیزی نمیگوید.
بعد می گفت راستش رو بگید. اجازه بگیرید و
بخورید. به گمانم باز هم بی اجازه به بستنیها
ناخنک می زدید. و باز هم با هم دعوا می کردید
و باز هم از هم دفاع میکردید و باز هم زور تو
بیشتر از مهدیه بود...
🌟•﴾@shahid_dehghan﴿•🌟
⸢#حضرت_برادر_گلم|•🌷⸥
میدونستی شهید دهقان....
همیشه تلاش میکرد هر رفتارش و عملش
طوری باشه که هم رضای خدا رو شامل بشه
و هم شرمندگی در برابر شهدا رو در پی نداشته
باشه در یکی از دست نوشته هایش نوشته:
🖌 یادمان باشد طوری برخورد و عمل نکنیم که
شرمنده خون شهدا شویم!
˹🌸@shahid_dehghan🌸˼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱|#تفسیرالهی 🌓|#قرارشبانه
🔷 بعد از دعوت به ايمان، دعوت به عمل صالح است. «آمِنُوا ... أَقِيمُوا»
🔶 نماز و زكات، در آئين يهود نيز بوده است. «أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ»
🔷رابطه با خدا، از طريق نماز و كمك به خلق خدا، از طريق زكات و همراهى با ديگران، يك مثلّث مقدّس است. «أَقِيمُوا، آتُوا، ارْكَعُوا»
🔶شايد بتوان گفت اصل فرمان نماز، با جماعت است. اساس دين بر حضور در اجتماع و دورى از انزوا و گوشهنشينى است. «وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ»
💠سوره بقره آیه ۴۳💠
❊|@SHAHID_DEHGHAN|❊
˼#صبحتون_شهدایی🌟˹
/بســــم الله النور/
وَمَا هَٰذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ ۚ وَإِنَّ
الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ ۚ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ
🍃
داین زندگی دنیا جز سرگرمی و بازی نیست
و بی تردید سرای آخرت، همان زندگی [واقعی
و ابدی] است؛ اگر اینان معرفت و دانش داشتند،
[دنیارا بهقیمت ازدستدادن آخرت برنمیگزیدند.]
سورهی عنکبوت_آیه۶۴
🗓|یکشنبه ۴/۱۲
📿|ذکر روز :«یا ذَالْجَلالِ وَالْاِکْرام»
<🕊>@shahid_dehghan
9.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
『📽| #شهیدانه』
وصیت نامه شهید مصطفی صدر زاده:
چند نکته را به حسب وظیفه به شما
سفارش میکنم:
1- وقتی کار فرهنگی را شروع می کنید
با اولین چیزی که باید بجنگیم خودمان هستیم ...
2- وقتی که کارتان می گیرد و دورتان شلوغ
میشود تازه اول مبارزه است زیرا شیطان به
سراغتان میآید اگر فکر کرده اید که شیطان
می گذارد شما به راحتی برای حزب الله نیرو
جذب کنید ، هرگز...
3- سخنان مقام معظم رهبری را حتما گوش
کنید، قلب شما را بیدار می کند و راه درست
را نشانتان میدهد.
#دمی_با_شهید
#یاد_شهدا_با_صلوات
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
•۰
🌟﴾@shahid_dehghan﴿🌟
🕊
📜| #خاطره
🍃| #سیم_برق
همان موقعی که به آقا مجید سلام دادی و بعدش
گیر کردی توی رشته های سیم برق.همانجایی که
توپ و خمپاره، به تیر برق خورده بود و سیمهایش
آویزان مانده بود.تو و آقا رضا کمی از دیگران عقب
افتاده بودید برای همین با سرعت بالا میراندی،
افسر نیروی انتظامی هم نبود که موتورت را
توقیف کند و خودت را جریمه. همینطور بی باک
میراندی که متوجه آقا مجید شد که او هم از
طرف دیگر به سمت بچه ها می رفت. دستت را
برایسلام بالا آوردهو گفتهبودی:«سلامآقامجید.»
سلام گفتنت همان و با گردن رفتن توی سیمهای
برق همان. آقا رضا که حواسش به مسیر پیش رو
بود چند لحظه قبل از سانحه متوجه شده و فریاد
زده بود: «حواست کجاست محمدرضا؟»
اما سرعتت آنقدر زیاد بود که فرصت عکس العمل
نداشتی.با گردن رفتی توی یکی از همان سیم ها
و سیم گیر کرد به گلویت نزدیک بود نفست بند
بیاید. بنده خدا آقا رضا سریع پرید پایین موتور
را عقب کشید تا گردنت آزاد شد. بعد هم محکم
زده بود توی سرت و گفته بود: « معلوم هست
چیکار می کنی؟» نمیدانم مظلوم شده بودی یا
با خنده و شیطنت گفته بودی:«آخه آقا مجید رو
دیدم.»
چقدر عصبانی بود وقتی گفته که: « امام زمان رو
که ندیدی، آقا مجید بود دیگه!»
🌟•﴾@shahid_dehghan﴿•🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
『📽| #کلیپ』
بچـهها . . .
بیاید مثل شهدا ،
به امام زمان(عجالله)✨
راست بگیم که ، آقا دوسِت داریم❤️
#دمی_با_شهید
#یاد_شهدا_با_صلوات
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
•۰
🔸﴾@shahid_dehghan﴿🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱|#تفسیرالهی 🌓|#قرارشبانه
💠دانشمندان يهود، قبل از بعثت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله، مردم را به ايمان آوردن به آن حضرت دعوت مىكردند و بشارت ظهور حضرت را مىدادند، امّا هنگام ظهور، خودشان ايمان نياوردند و حتّى بعضى از آنان به بستگان خود كه اسلام آورده بودند، توصيه مىكردند كه مسلمان بمانند، ولى خودشان اسلام نمىآوردند.
💠در روايات آمده است: دانشمندى كه ديگران را به بهشت دعوت كند، ولى خودش اهل جهنّم باشد، بزرگترين وسختترين حسرتها را خواهد داشت.
💠حقّ تلاوت، عمل است. امام صادق عليه السلام فرمود: «كونوا دعاة النّاس باعمالكم و لاتكونوا دعاةً بالسنتكم» با اعمال خودتان مردم را دعوت كنيد، نه تنها با گفتار.
از حضرت على عليه السلام نقل شده است كه فرمود: سوگند كه من شما را به كارى دعوت نمىكنم، مگر آنكه خودم پيشگام باشم و از كارى نهى نمىكنم مگر آنكه خودم قبل از شما آن را ترك كرده باشم.
همچنين آن حضرت فرمود: هر كس خود را امام ديگران قرار داد، ابتدا بايد به تعليم خود بپردازد.
💠سوره بقره_آیه ۴۴ 💠
❊|@SHAHID_DEHGHAN|❊
˼#صبحتون_شهدایی✨˹
/بســــم الله النور/
من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوالله
علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من
ینتظر و ما بدلوا تبدیلا
🍃
ترجمه: از مومنان مردانی هستند كه به
پیمانی كه با خدا بسته بودند وفا كردند
بعضی بر سرپیمان خویش جان باختند
و بعضی چشمبهراهند و هیچ پیمان خود
دگرگون نكردهاند.
سورهی احزاب_آیه ۲۲
🗓|دوشنبه ۴/۱۳
📿|ذکر روز :«یا قاضِیَ الْحاجات»
<🌷>@shahid_dehghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⸢🌷| #خاندان_کرامت⸥
چشمه سخاوت! ✨
امشب، هر ستارهای را که رصد میکنم، نام تو
را میبینم که به وسعت یک آسمان شکیبایی،
می درخشد و شوق پرواز را در دل عاشقانت
به تپش وا میدارد. دست های نیازمان را از
چشمه سخاوتت کوتاه مکن؛ بگذار با وضو در
نور امامتت، شیرینی کرامتت را چشیده باشیم!
🌿﴾@shahid_dehghan﴿🌿
🕊
📜| #خاطره
🍃| #برادرباغیرت
با موتور خودت دنبالت آمد و تا آموزشگاه
رساندت. کوله ات را تحویل گرفته و به خانه
برگشتید. صادق نیم ساعتی دم در منتظر ماندن
تا با خانواده خداحافظی کنی. حدود ساعت ده
رفتید هیئت پویانفر و همانجا دم در نشستید و
چند دقیقهای با روضه حضرت زینب گریهکردید.
دوستان دیگر هم بودند با هم ساندویچ خوردید
و صادق بعد از شام موتور را گذاشت و همگی با
ماشین تورا تا آموزشگاه رساندند.موقعخداحافظی
آرام صورت همدیگر را بوسیدید. صادق گفته بود
((محمد یادت نره شهید شدی دست منم بگیر))
گفت که اگر شهید شدی دستش را بگیری اماحدس
میزنم آن لحظه خودش هم حرف خودش را باور
نداشت! به گمانم مطمئن بود که بر میگردی چطور
می توانست دل بکند از تو؟ از توی برادر.
تویی که برادری را در حقش تمام کرده بودی مثل
آن شب مراسم چیذر همان شب که همسر صادق
تنها در مراسم شرکت کرده بود و صادق قرار بود
آخر شب بعد از مراسم بیاید دنبال همسرش اما
نتوانست. دست به دامان تو شد تو هم به اندازه
کافی پول نداشتی تا برای همسرش آژانس بگیری
همسر رفیقت را از چیذر تا خیابان محلاتی پیاده
همراهی کردی. فرمان موتور را دست گرفته بودی
و جلوتر میرفتی آن بنده خدا هم پشت سرت.
اینجور کارها کار هرکسی نیست! صادق حق داشت
بعداز رفتنت اینطور پریشان بشود.برای رفتن برادر
با غیرتش...
🌟•﴾@shahid_dehghan﴿•🌟