هدایت شده از کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
•┄❁ #قرار_شبانہ ❁┄•
فرستـادن پنج #صلواتــ
بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در #فرجآقاامامزمان«عج»
هدیہ بہ روح مطهر شهید
#محمدرضا_دهقان♥️
| @shahid_dehghan |
🍃شهید یعنی به خیر گذشت..
نزدیک بود بمیرد!
تو چه میکنی،در این میانه خون برادرم..؟برای بیداری ما؟
آخ یادم رفت بود..
شهید بیدارت میکند...
شهید دستت را میگرد..
شهید شهیدت میکند.
@shahid_dehghan
🍃📚بخشی از کتاب ابووصال
خواهر شهید؛
برادرم به من گفت، فکر کنم این حدیث امام علی(ع) رو فراموش کردی که میفرمایند: «برای دنیایت جوری برنامه ریزی کن که انگار تا قیامت زندهای و برای آخرتت هم جوری برنامه ریزیکن که انگار همین فردا قرار است از دنیا بروی.» و من در مقابل این حرف راهی جز سکوت کردن نداشتم.
🍃📚| @shahid_dehghan
Reza Narimani - Man Ke Ye Roozi Mimiram.mp3
10.02M
#نوا💔
به تو از دور سلام
به سلیمان نبی از طرف مور سلام
میزنه واسه زیارت دل ما شور سلام
🎤| سیدرضانریمانی
🍃| @shahid_dehghan
هدایت شده از کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
•┄❁ #قرار_شبانہ ❁┄•
فرستـادن پنج #صلواتــ
بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در #فرجآقاامامزمان«عج»
هدیہ بہ روح مطهر شهید
#محمدرضا_دهقان♥️
| @shahid_dehghan |
#درخواستی
دوستان پدر یکی از محبان آقا محمدرضا به رحمت خدا رفتن اگر براتون مقدوره برای شادی روحشون فاتحه بخونید🖤🙏🏻
شب جمعه است، بیاحال مرا بهترکن
فکر دلواپسیِ قلب منه مضطر کن
اینشبجمعه اگرمقصدتوکرببلاست
نزد ارباب دعایی به منه نوکر کن
#انظرالینایابنالزهرا
#شبتون_حسینی🌙
@shahid_dehghan
ـ﷽ـ
🌟🌸
#مهدے_جان
۱۳قرناستکهرفتهایکمنیست؟
بی تو دنیا کم از جهنم نیست..
" آه " آقا نگرد گشتم نیست
سیصدوسیزدهنفر هم نیست..
#العجل_یا_صاحب_الزمان
📿| @shahid_dehghan
🍃خاطره ای از مادر شهید
اوایل محرم سال94 به سوریه رفت. یک شال عزا داشت که از 12 سالگی همراهش بود اما با خود به سوریه نبرد در آن روزها از من خواست با خودم به هیئت امامزاده علیاکبر ببرم و گفت به یاد من برو هیئت به این شال احتیاج دارم. فکر می کردیم محمدرضا تا اربعین بر می گردد. به من گفت "امسال محرم زیر علم حضرت زینب(س) سینه می زنم ولی به اربعینش نمی رسم". در ذهنم این بود تا اربعین بر می گردد که باهم به پیاده روی اربعین برویم می گفت شما از ایران بروید من از این طرف خودم میآیم و زمانی که این حرف محمدرضا را به همسرم گفتم همسرم گفت ممکن نیست و منظورش چیز دیگری بوده است.
🍃📚 | @shahid_dehghan
هدایت شده از کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
•┄❁ #قرار_شبانہ ❁┄•
فرستـادن پنج #صلواتــ
بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در #فرجآقاامامزمان«عج»
هدیہ بہ روح مطهر شهید
#محمدرضا_دهقان♥️
| @shahid_dehghan |
ز تو هیچ ڪم نگردد
ڪه ز راه دلنـوازی
نظری ڪنی به عاشق
نه همیشه،،
گاهگاهی..
#شبتون_شهدایی🌙
@shahid_dehghan
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
🍃❤| #سفر_عشق_در_20_سالگی 📝 #قسمت_پنجم برای راضی شدن، خیلی با خودم کلنجار رفتم، چون به محمدرضا خیل
🍃❤️| #سفر_عشق_در_20_سالگی
📝 #قسمت_ششم
من ومحمد رضا خیلی با همدیگر حرف میزدیم، خواهرش هم خیلی با او صحبت میکرد...
دلم میخواست بدانم که آیا جوان من که این مسیر را انتخاب کرده، آیا واقعا احساساتی شده یانه؟
ما درباره این موضوع خیلی مینشستیم و با همدیگر صحبت میکردیم، بحث میکردیم، محمد رضا همیشه سه تا دلیل عمده داشت، برای اینکارش و برای این انتخابش؛ یکی #دلیل_انسانی میگفت؛ مامان ما انسانیم، الان در سوریه به حریم انسانیت توهین میشود، این داعشیها و آمریکاییها دارند انسانها را از بین میبرند، انسان هر دین و مذهبی داشته باشد، ولی در حال حاضر یک انسان است و ما باید به انسانیت انسانها احترام بگذاریم؛ دومین دلیلی که محمدرضا را به آنجا کشاند #عشق به ابا عبداللهالحسین(ع) و #عشق به خانم حضرت زینب(س) بود، حس غیرت و همیتی که نسبت به این بانوی بزرگوار اسلام داشت، یعنی یک #دلیل_اعتقادی
سومین دلیلش این بود که میگفت در دوران دفاع مقدس تمام جهان پشت صدام ایستاده بودند - یک جمله قشنگی داشت وقتی ما میگفتیم جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، میگفت نگویید عراق علیه ایران، بگویید کل جهان علیه ایران- میگفت که همه جهان پشت سر صدام ایستادند علیه ایران، تنها کشوری که مثل برادر و دوست در کنار ما بود کشور سوریه بود، آیا انصاف است حالا که کشور سوریه نا امن شده، ما رهایش کنیم و بگوییم که آن زمان شما به ماکمک کردید، ولی الان که شما به کمک ما نیاز دارید ما پشت شما را خالی کنیم؟
همیشه یک جمله معروفی داشت که میگفت حضرت آقا فرمودند : که به سوریه کمک کنیم و حضرت آقا هیچ استثنایی نیاوردند، نگفتند نظامی کمک کنید تسلیحاتی کمک کنید و چون ایشان استثنا نیاوردند، پس وظیفه من است به عنوان یک سرباز ولایت به سوریه بروم و از مردم آنجا دفاع کنم...
🔹وقتی پیکر شهید را دیدم او را نشناختم💔
#خواهر_شهید_دهقان_امیری هم درباره این شهید میگوید:
یک شب برادر کوچکترم محسن را با خودمان بردیم هیئتی که محمدرضا به آن میرفت.
بعدا که از محسن پرسیدم، محمدرضا چه میکرد، گفت؛ اول روضه که شد، محمدرضا گفت بشین من الان برمی گردم، اما دیگر بر نگشت؛
آقا محسن میگفت آخر روضه بلند شدم که بگردم دنبالش و پیدایش کرده بود؛ پشت پرچم یک کنج هیئت او را دیده بود که نشسته و شال خود را انداخته بود روی صورتش؛ آقا محسن میگفت یک جوریگریه میکرد که من دلم میلرزید، اصلا تو حال خودش نبود!
وقتی رفتم معراج و برادرم را در تابوت دیدم، احساس کردم که اصلا نمیشناسمش...
به خاطر اینکه صورتش خیلی تغییر کرده بود، محمد رضایی که همیشه دستش روی محاسنش بود که مبادا محاسنش بهم بخورد،اینقدر روی موهایش حساسیت داشت که...
رفتم مواجه شدم با یک پیکری که محاسنش خاک آلود و موهایش بهم ریخته و خاکی بودند...
#ادامه_دارد...
#از_آسمان
#جوان_بانشاط
#کپی_با_لینک
🍃❤️| @shahid_dehghan