eitaa logo
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
7.4هزار دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
3.3هزار ویدیو
69 فایل
﷽ [ مـن شنیـدم سـر عشـاق به زانـوے شمـاست و از آن روز سـرم میـل بریـدن دارد ] • ↫زیر نظر خانواده‌‌ محترم‌ شهید "تنھا کانال‌ رسمی‌ شهید در پیامرسان‌ ایتا" 📞| روابط عمومی مجموعه شهید دهقان: 🆔| @Ghoqnooos_7494 📝|ارتباط با ادمین: 🆔| @bentolabbas8
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
| @shahid_dehghan
💠هو الشهید💠 📝 سه روایت از "تسبیح" 🔸راوی اول: اکثرا دوست داشت تسبیح دستش باشد و از بازی کردن با آن لذت می برد... معمولا هم تسبیح های خوب را از دیگران می گرفت😂، فقط سه بار از کلکسیون اتاق من تسبیح برداشت.😅 برای آخرین تولدش هم به محمدرضا تسبیح هدیه دادم... معمولا سوئیچ موتورش را به تسبیح وصل می کرد؛ سوئیچ که روی موتور بود، تسبیح هم دور دستش... می گفت: "به خاطر اینکه وقتی پلیس سوئیچ رو در میاره نتونه ببردش"😅 🔹راوی دوم: شبی که محمدرضا و مسعود و احمد و سید مصطفی شهید شدند، وقتی رفتیم بالا سر محمدرضا...😭 بعد از اینکه پیکرهای مطهرشان را به ماشین منتقل کردیم؛ قرار شد برگردیم عقب و یک جابجایی انجام بدهیم که کنسل شد. یکی از بچه ها سوئیچ موتورش را از روی زمین برداشت، می خواستیم ببینیم موتورش کدام است. همه گیج بودیم، متوجه نمی شدیم چی به چی است😔 با اینکه سوئیچ به موتور نمی خورد اما می دانستیم این سوئیچ موتور تریل محمدرضاست؛ چون یک تسبیح سبز رنگ به آن آویزان بود... یکی از بچه ها سوئیچ و تسبیح آویزان به آن را برد بالا؛ شب بود ولی دیدیم...😢 🔸راوی سوم: فردای آن اتفاق به مقرمان برگشتیم. یکی از دوستانی که رفته بود بیمارستان برای کارهای خودش، تعریف می کرد: به بیمارستان که رسیدم و متوجه شدند از رزمنده های یگان فاتحین هستم، اطلاع دادند که دو نفر از بچه هایمان شهید شدند و برای شناسایی به محلی بروم که پیکر آن دو شهید بزرگوار بود. مسعود عسکری و احمد اعطایی را شناسایی کردم... چون دو ساعت قبل از عملیات آنها یک عملیات دیگری هم داشتیم، در جریان نبودم؛ گفتم: "کی این اتفاق افتاده؟..." حالم بدتر شده بود و داشتم برمی گشتم که مجددا گفتند: "صبر کن دو شهید دیگر هم هست..." خیلی منقلب شدم، گفتم: "مگه چه خبر شده؟! چهار شهید؟!!" وقتی برای شناسایی رفتم، یک سوئیچ نشانم دادند که به یک تسبیح سبز رنگ آویزان بود؛ همان جا گفتم: "این محمدرضا دهقان امیریه😭" آخر هم عامل شناسایی اش شد همان سوئیچ همراه با تسبیحش... 🔺نقل از دوستان و همرزمان شهید محمدرضا دهقان امیری 📿| @shahid_dehghan
لحظه لحظه جای شهیدان💫 خالی است ! حِیف جامانده از آن قافِله‌ی یٰار شدیم ... #شهدای_اربعه💔 🆔 @shahid_dehghan
🍃💌| #نیابتی منطقه عملیاتی طلاییه به نیابت #شهید_محمدرضا_دهقان ✨| ارسالے از #کاربر 🍃| @shahid_dehghan
🍃📚| یک روز در محوطه مشغول خادمی بودیم که بیسیم زدند حاج حسین یکتا آمده و سریع خود را برسانید، ماهم با کلی ذوق و شوق خودمان را رساندیم. وقتی رسیدیم تازه داشت از ماشین پیاده می شد. می دانستم که حاجی همیشه با خدام شوخی می کند. را جلو فرستادیم، حاج حسین بغلش کرد و یکی دوتا مشت محکم پشتش زد و به شوخی گفت که این ها خادم هستند، هر چی بزنیدشان چیزی نمی گویند، فقط می خندید. وقتی که دور هم نشستیم، او سفارش کرد که شما اگر الان اینجا هستید، خط مقدم سرباز امام زمان(عج) هستید و از میان آن همه آدم انتخاب شده اید و قدرش را بدانید. آن موقع فقط خوشحال بودیم که حاج حسین این حرف را به ما زده، اما در عمل خود را سرباز واقعی امام زمان(عج) نشان داد و نتیجه اش را گرفت، شهید شد..!! ۷۶ 🍃📚| @shahid_dehghan
•┄❁❁┄• فرستـادن پنج بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در «عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر ‌شهید ♥️ •┄═━❝🏴❞━═┄• @shahid_dehghan •┄═━❝🏴❞━═┄•
رفتن ِبعضی ها یا نه! اینطور بگویم بعضی رفتن ها فرق می کند جنسش.. انگار #خدا برای بعضی بنده هایش! آغوشش راباز کرده... #شبتون_شهدایی🌙 #التماس_دعای_شهادت♥️ ✨| @shahid_dehghan |✨
•┄═•بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحیم•═┄‌• ذڪر روز پنجشنبــه:‌ لا اِلهَ اِلله المَلِکُ الحَق المُبین🍂🍃 خدایے جز آن خدای یڪتا که سلطان حق و آشڪار است نخواهد بود. تعداد: ١٠٠ مرتبه #صبحتون_شهدایی 🍂•┄═•═┄•🍃 @shahid_dehghan 🍃•┄═•═┄•🍂
•═┄•※💚 #قرآن‌روزانہ 💚※•┄═• •ســـورة: شعراء •صفحہ : ۳۷۳ •جــــزء: ۱۹ 💚•ڪانال‌شهـیدمحمدرضـادهقـان•💚 •══┄•💚•┄══• @shahid_dehghan •══┄•💚•┄══•
#شهـدا بهترین میزبانان‌اند پذیرای همه ی رنگ‌ها هستند ! اما آن را که دل ، زلال‌تر نگاه #شــهدا هم بیشـتر!! 🍃❤️| @shahid_dehghan
...💌 یکی از همکارانم برای مدرسه ی غیر دولتی اش چند نیرو میخواست. تعدادی را معرفی کردم، هم در فهرست بود. از قبل به او گفتم که در مصاحبه اش اسم من‌ را نیاورد. قول داد. وقتی که رفت و نوبت مصاحبه اش شد از او پرسیدند که اگر دانش آموز چهارم ابتدایی شیطنت کند، به عنوان یک مربی تربیتی چه می کنید..؟! او هم بدون هیچ ملاحظه ای برگشت و گفت: آن قدر بچه را کتک میزنم تا جانش درآید. به خاطر همین جمله اش رد شد. چند وقت بعد که از طریق همکارم جریان را شنیدم به او گفتم که چطور مربی میخواستی بشوی که بچه مردم را کتک بزنی..!!؟ برگشت و گفت من که نمیتوانم دروغ بگویم و کلی خندید. در حین جدّیت کار، شوخی میکرد و سخت نمیگرفت. کاری را که دوست داشت انجام میداد. ❣| @shahid_dehghan
🍃💌| #نیابتی منطقه عملیاتی شلمچه به نیابت #شهید_محمدرضا_دهقان ✨| ارسالے از #کاربر 🍃| @shahid_dehghan