eitaa logo
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
1.3هزار دنبال‌کننده
20.5هزار عکس
7.1هزار ویدیو
764 فایل
⭕کانال شهید محمدرضا دهقان امیری شهادت،بال نمیخواد،حال میخواد🕊 تحت لوای بی بی زینب الکبری(س)🧕🏻 و وقف شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان🌹 رمان #اورا³ پارت مدیر و خادم الشهدا: @Bentol_hosseinn
مشاهده در ایتا
دانلود
از اتاق خارج شد و در را بست،امیرعلی به طرفش آمد و بعد از سلام واحوالپرسی دستی بر روی شونه اش گذاشت: ــ اینا چی میگن؟ کمیل در حالی که به سمت در میرفت جوابش را داد: ــ کیا؟ ــ بچه های اینجا ــ چی میگن؟ ــ یکی از متهم هارو بردی تو اتاقت،موقع بازجویی شنود و دوربینو خاموش کردی. کمیل با اخم نگاهی به امیرعلی انداخت و گقت: ــ بچه های اینجا همیشه اینقدر فضولن ــ فضول نیستن،اما غیر عادی بود چون اولین باره اینکارو میکنی کمیل با عصبانیت غرید: ــ به اونا مربوط نیست،بهشون بگو هر کی سرش تو کار خودش باشه ،والا اینجا جایی ندارن ــ چقدر زود عصبی میشی کمیل ــ امیرعلی ،تو این وضعیت بحرانی کشور ،به جای اینکه تو فکر امنیت مردم باشن ، دارن فضولی میکنن ــ هستن،باور کن گروه خودت یک هفته است حتی به خونه هاشون سر نزدن شبانه روزی دارن کار میکنن ــ من باید برم اما برمیگردم،کسی حق نداره بره تو اتاقم ،هیچکس امیرعلی،اینجارو میسپارم به تو تا بیام .برگشتم یه گزارش کامل از مناطقی که زیر نظر ما هستن روی میزم باشه ــ باشه حتما،برو بسلامت سوار ماشین شد و از آنجا دور شد،به سمت آدرسی که سمانه برای او نوشته بود رفت،خیابان ها شلوغ بود،مثل اینکه طرفداران رئیس جمهور سعی نداشتند،جشن هایشان را به پایان برسانند!! کل خیابان ها بسته شده بودند،ترافیک سنگینی بود،صدای بوق ها و صدای جیغ و سوت های طرفداران و صدای دادهای معترضانه ی راننده های ماشین ها،در سرش می پیچیدند و سردردش را بیشتر می کردند، سرش را میان دستانش گرفت و محکم فشرد اما فایده ای نداشت،سرش را روی فرمون گذاشت و چشمانش را بست،آنقدر سردرد داشت،که دوست داشت چندباری سرش را روی فرمون بکوبد،با صدای بوق ماشین عقبی سرش را بالا برد ،مسیر باز شده بود. روبه روی کافی نت پارک کرد،سریع پیاده شد و وارد کافی نت شد.... *** عصبی سوار ماشین شد ،با عصبانیت چند مشتی پشت سرهم بر روی فرمون کوبید: ــ لعنتی لعنتی کم کم دارد همه چیز پیچیده می شود ،و کار را برای او سخت تر می کند،نمی دانست چطور باید امشب به سمانه بگوید باید در بازداشگاه بخوابد، فقط فکر کردن به این موضوع،حالش را خراب می کرد.... ماشین را سریع روشن کرد و به طرف خانه رفت،باید از اوضاع آنجا باخبر می شود،حدس می زد،الان همه به هم ریخته و نگران هستند،امشب ساعت۹مراسم خواستگاری بوده،و نیامدن سمانه به خانه اوضاع را بهم ریخته بود. جلوی در خانه شان پارک کرد،سریع در را باز کرد و وارد خانه شد ، با ورودش متوجه گریه ی مادرش و صغری شد،فرحناز خانم با گریه قضیه نیامدن سمانه، را برای صغری تعریف می کرد،که حتما بخاطر پایش نتوانسته بود به خانه ی خاله اش برود. ــ سلام هردو با صدای سلام کردن کمیل برگشتند،کمیل نگاهی در چشمان سرخشان انداخت و پرسید: ــ اینجا چه خبره؟ ــ مادر ،سمانه به قَلَــــم فاطمه امیری زاده
سه پارتش تقدیمتون😁🦋
ꨄ︎⁦♥️⁩ ꨄ︎ • رایحہ‌ی‌حجابٺ، اگرچہ‌دل‌ازاهل‌خیابان‌نمےبرد امابدجورخداراعاشق‌مےڪند... ‌‌. •
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عشق یعنی با خدا تنها شدن همدم و و همراز دلها شدن عشق یعنی در سکوت فریاد شدن در غروب دلها پنهان شدن عشق یعنی زمزمه یعنی خدا در سکوت خلوت شب عاشقی کن با خدا عشق یعنی با تو بودن زیر چتر عاشقی زیر نم نم باران عشق تو هم ببار تا عاشقی عشق یعنی جای پای منو تو ,تو دفتر خاطره ها قصه ی عشق منو تو لابه لا ی شعر ها و قصه ها عشق یعنی لیلی من مجنون تویی عشق اولم خدا دوم تویی عشق یعنی عاشقی و عاشقی عشق یعنی عاشقی کن تا عاشقی.
•یه‌استاد‌داشتیـم‌مےگفت: + اگه درس‌مےخونین‌بگین‌برا‌امام زمان اگه‌ مهارت‌ڪسب‌مےکنین‌نیتتون‌باشه براےمفید‌بودن‌تو دولت‌امام‌زمان♥️🌱 اگہ ورزش‌مےکنین‌امادگے‌براے دوییدن‌توحکومت‌ڪریمه‌آقا‌باشه اینجورے میشیم⇓ سـرباز‌قبل‌از‌ظهـور :)
🌸| . . . ما‌فرزندان‌کسانے‌هستیم ‌کہ‌‌مرگ‌راھ‌آنھا‌را‌نمے‌شناسد ؛ چرا‌کہ‌آنھا‌بوسیلہ‌مرگـ🖐🏿، در‌مسیر‌خدا‌صعود‌کردھ‌اند و‌بہ‌زندگے‌و‌نشاط‌و‌بشارت دست‌یافتند .. :)♥ :: 🌿!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°.__.🦋(💗)🦋.__.° خدایا،تمام اندوه‌هایم رابا چیزےزیبا جایگزین ڪن🏖💛 ✿↷🌼˘˘‌
از‌لحا‌ظِ‌روحے ‌‌الان‌شدیدااحتیاج‌دارم‌ تو‌حرم‌امام‌‌رضا‌‌؏گم‌بشم :) ‌-همینقدرخستہ‌وازهمہ‌جاروندھ🚶🏻‍♂💔
حمیدآقا ازغیبت‌بیزاربودواگردرمجلسۍغیبت‌میشد سعۍمیڪردمحل‌‌راترک‌ڪند .!' همیشھ‌میگفت دلم‌میخواهددرمنزل‌ماغیبت‌نباشد ✨' تاخداوائمھ‌اطهاربھ‌خانھ‌وزندگۍما جوردیگر؁نگاه‌ڪنند ..🖐🏿 🌸
غیبت میڪنی میگی دیدم ڪه میگم؟! رفیق!🖐🏽 اگه ندیده بودی ڪه تُهمت میشُد!!❗️ ستارالعیوب باش؛ اگه چیزی هم میدونی نگو ((:
گویند جواز ڪربلا دسٺ رضاسٺ شاهے ڪہ تجلّیگہِ الطاف خداسٺ جایے ڪه براٺ ڪربلا مے گیرند💔 آنجابہ‌یقین‌پنجره فولاد رضاسٺ✨
روزه را با نام زیبایِ "رضا" وا می‌کنم نام تو یا "ضامن آهو" ! بوَد مثل رطب