|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼 🌼🌼 🌼 #رمان🌵📿 #عاشقانه⛓♥️ -رمانحوریہیسید #پارت_سیوششم ساعت رو نگاه کردم
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼
🌼🌼
🌼
#رمان🌵📿
#عاشقانه⛓♥️
-رمانحوریہیسید
#پارت_سیوهفتم
′سید′
سویچ زدم و سمت گلزار شهدا روندم
بلوک هایی که مخصوص شهدا بودن رو رد کردم تا رسیدم به حسین
قبل از اینکه نزدیک بشم دستمو رو سینه گذاشتم و گفتم :سلام الله علی شهید الله
نزدیک قبر یه مردی نشسته بود
سلامش کردم و انگشتامو روی سنگ گذاشتم.
متوجه شدم که نگاهم میکنه اما سرم رو پایین نگه داشتم
صدام زد:محمد؟؟ آقایموسوی؟
سرم رو بالا بردم
-بله!
روی صورتش ریز شدم و گفتم
شما منو از کجا میشناسید؟
دستامو گرفت دستش
من همکار حسین بودم
حسین یه وصیت نامه نوشته
که فقط به من دادش و ازم قول گرفت که تا شهادتش بازش نکنم...
گفت از روزی که شهید شد بیام سر مزارش و اولین پسری رو که دیدم ازش بپرسم سیدمحمد موسوی اسمشه؟
واما همون طور شد که حسین میخواست!
دست کرد تو جیبش یه پاکت درآوردوگذاشت دستم و رفت...
پاکترو روی چشام گذاشتم و گریه کردم ،خیلی زیاد
شکایت کردم ازش گفتم حسین رفیق نیمه راه شدیا...
میل زیادی به باز کردن نامه نداشتم
گذاشتمش رو قبر و
سنگ رو بوسیدم و رفتم ..
آروم آروم قدم میزدم و اشک می ریختم به یاداون روزهایی که توی گلزار شهدا منو با خودش میکشوندو مداحی میخوند ...
هر روز هم یه دونه مداحی جدید حفظ میکرد
دستمو کردم تو جیبم و راه افتادم سمت ماشینم...
استارت زدم ماشین پرید!
دوباره ... فایده نداشت
کابوت رو زدم بالا
باتری رو چک کردم ..
سیم کشی و آب رادیاتور
هیچکدوم مشکلی نداشت ...
کابوت رو کوبوندم و برگشتم سمت گلزار شهدا
پاکت رو برداشتم
یه چش غره ای به قبر کردم و رفتم
تمام راه رو با حسین غر زدم که تو از همون بچگیت سمج بودی
خوب یادمه،داداش!
الآنم که شهید شدی بهتر نشدی هیچ بدتر هم شدی😐
#بهقلم_هانیهباوی🌾🌸
⭕️#کپیباذکرمنبعونویسندهمجازمیباشد
🌼
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼 🌼🌼 🌼 #رمان🌵📿 #عاشقانه⛓♥️ -رمانحوریہیسید #پارت_سیوهفتم ′سید′ سویچ زدم و س
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼
🌼🌼
🌼
#رمان🌵📿
#عاشقانه⛓♥️
-رمانحوریہیسید
#پارت_سیوهشتم
سرمو کردم تو پاکت
چسبشو باز کردم ..
′بسم الله الرحمن الرحیم
چطوری ممد ؟
اینو چند روز قبل اعزام نوشتم
نمیدونم چندروزی حالم بد بود
حتی حوصله تو رو هم نداشتم
خو وللش ..
الان که این نامه رو میخونی من نیستم
و به ملکوت اعلی پیوستم:/
گریه نکنیا با حوریه ها خوش میگذره😂..
بابا محمد جونم تو حوریه نمیخوای؟؟
داداش اوضاعت خیلی بیریخته
من دارم میبینمت
یکی رو میخوای سر رو سامونت بده
این چه وضعشه😐؟
میدونم هرجا میری پرتت میکنن بیرون
بچه حزب اللهی
پیامبر اکرم صلوات الله علیه میفرماید
النکاح سنتی
این رو هم خودم روز عقد یاد گرفتم
البته روز عقد که نه ...
آنقدر فیلم روز عقدمو از روی شوق مرتب دیدم
حتی یادگرفتم برای دیگران خطبه عقد بخونم😂
خب داش بسیجی ژون این رسمش نبود!
دختر چه شکلی میخوای ؟
میخوای تو خیابون برات فرق باز کنه یا رو بگیره؟′
دستمو رو انداختم پایین و فشار دادم جوری که برگه داشت پاره میشد
من مگه سرم از تنم جدا بشه بزارم ابریشم موهای زنم رو نامحرم ببینه !🤨
از شدت عصبانیت برگه رو دیگه نگاه نکردم و سوار ماشین شدم
آنقدر حواسم پرت شده بود که حتی متوجه نشدم ماشینی که خراب بود الان چرا روشن شده بود!!
به خونه که رسیدم برگه رو روی جاکفشی گذاشتم و رفتم یه چیزی بخورم
تو آشپزخونه که رفتم دیدم زهرا داره سالاد درست میکنه ..
#بهقلم_هانیهباوی🌾🌸
⭕️#کپیباذکرمنبعونویسندهمجازمیباشد
8.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️دائم الذکرباشید
سخنران: استاد عالی🎤
✨سعی کنیم دائم به یاد امام_زمان عجل الله تعالی فرجه باشید..🌹
ـ ـ ـ ــــ۞ــــ ـ ـ ـ
♥️﴾@Shahid_dehghann﴿♥️
ذکر روز دوشنبه:
یا قاضی الحاجات
(ای برآورنده حاجتها)ذکر روز دوشنبه به اسم امام حسن (ع) و امام حسین (ع) است. روایت شده در روز دوشنبه زیارت امام حسن (ع) و امام حسین (ع) خوانده شود که خواندن آن موجب کثرت مال میشود.
#مرتبه۱٠٠
#دوشنبههای_امام_حسنی 💚
آقـاے ڪریـمِ #بی_حرم در دلهـا
قالَ امام حسن عليه السلام: وَ إنّ حُبَّنا لَيُساقِطُ الذُّنُوبَ مِنْ بَني آدَم، کَما يُساقِطُ الرّيحُ الْوَرَقَ مِنَ الشَّجَرِ.
فرمود: همانا محبّت و دوستي با ما (اهل بيت رسول الله صلي الله عليه وآله) سبب ريزش گناهان - از نامه اعمال - مي شود، همان طوري که وزش باد، برگ درختان را مي ريزد.
[کلمه الامام حسن ج۷ص۲۵]
ـ ـ ـ ــــ۞ــــ ـ ـ ـ
♥️﴾@Shahid_dehghann﴿♥️