-ﻣﻮﺑﺎﯾﻞاﺯسبڪتࢪینﭼﯿﺰﻫﺎئیہکھ!📱
ﺩࢪﺩﻧﯿﺎﺣﻤﻞمیشہ!🌍
-ﻭﻟﯽﺍﺯسنگینتࢪینﭼﯿﺰﻫﺎئیھڪہﺩࢪآﺧﺮﺕباید✨ بخاطرنحوہاستفادہاشپاسخگوباشیم❗️
-مواظبباشیماینموبایلماࢪا
جهنمےنڪند🔥
ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ ـ
.🦋『 @Shahid_dehghann 』🦋.
بالا عکس پدࢪان شهیدِشونه
که همه دࢪ جنگ شهید شدن..!
پسࢪا هم به یاد پدࢪان دࢪ همان حالٺ
با هم عڪس گࢪفٺند
واقعاً زیباسٺ این ٺصویࢪ:)
#حجاب
ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ ـ
.🦋『 @Shahid_dehghann 』🦋.
سالروز وفات بانوی فداکار اسلام حضرت ام البنین(س)و روز تکریم مادران و همسران شهدا گرامی باد
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡🇮🇷
♦️۳۶ سال پیش در این ساعت غواصان به آب زدند
🔹سی و شش سال پیش در بامداد روز چهارم دیماه سال ۱۳۶۵ غواصان برای عملیات کربلای ۴ به آب زدن و چون عملیات توسط منافقین کور دل لو رفته بود،
سی سال بعد با دستهای بسته برگشتن.
شادی روحشون صلوات + وعجل فرجهم
ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ ـ
.🦋『 @Shahid_dehghann 』🦋.
2.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در آغوشِ خود بارِ دیگر بگیر
من،اینموجِ از هرطرف رانده را
ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ ـ
.🦋『 @Shahid_dehghann 』🦋.
دوڪلام حرف حساب
شهدایے زندگے ڪردن به؛↓
پروفایل شهدایےنیست...
اینڪه همون شهیدے ڪه من عڪسشو پروفایلمو📲 گذاشتم←↓
چے میگه مُهمه...
چے از من خواسته مُهمه
راهش چے بوده مُهمه
چطور زندگے میڪرده مُهمه
با ڪے رفیق بوده مُهمه
دلش ڪجا گیر بوده مُهمه
چطور حرف میزده
چطور عبادت میڪرده
چطوربوده قلب، روح و جسمش مُهمه
اره! من ڪه با یه شهید، رفیق میشم، باید اینا و خیلے چیزاے دیگهی اون شهید رو درنظر بگیرم؛ نَه فقط دَم بزنم
ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ ـ
.🦋『 @Shahid_dehghann 』🦋.
#تلنگرانہ 💡
بهشمیگیحجاب🧕🏻
میگه⤥
نمادفقره🤯
ولی...
خودشیهشلوارپوشیده
همهجاشپارست☹️
آیاایننمادثروتهمثلا؟😐
-به خودمون بیایم 🤧
ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ ـ
.🦋『 @Shahid_dehghann 』🦋.
[📓⃟🗞]
•
شایدهنوزدردنبودنتانبهاستخوانمان نرسیدهکهملتمسآمدنتاننیستیم ..!
ببخشکههنوزکوچکِغمهایدنیاهستیم..!
مارابزرگکنحبیب ..!
اللهمعجلالولیکالفرج
ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ ـ
.🦋『 @Shahid_dehghann 』🦋.
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡🇮🇷
#Part_138 #قسمتدوم حدود سه سال پیش بود که مامان اسرار داشت تا با روژینا ازدواج کنم اما روژینا خیلی
#Part_139
فعلا دوست دارم برای هدف هام تلاش کنم، و دوست ندارم قلب روژینا خانوم رو بشکنم مخصوصا که میگید مادرتون با ازدواج با روژینا خوشحال میشن، نظر خانواده برای من خیلی مهمه! خوشبخت بشید با روژینا خانوم برادر پژمان...
- خیلی ممنونم اسرا خانوم! راستش رو بخواید من اصلا خودم رو لایق اینکه با شما ازدواج کنم نمیدونم، امیدوارم یکی مثل خودت پاک و معصوم نسبیت بشه!
- ممنونم.
از جام بلند میشم و رو به پژمان میگم:
- من برم کیانا بیرون منتظرمه! خدانگهدار.
از جاش بلند میشه و میگه:
- ببخشید مزاحمتون شدم، خیلی خوشحال شدم که وقتتون رو گذاشتید تا صحبت کنیم.
- خواهش میکنم.
و از سالن خارج میشم که همون لحظه ماشینی جلوی پام ترمز میکنه و راننده شیشه ماشین رو میده پایین و شخص کسی نیست جز...
شخصی که اصلا انتظارش رو ندارم و این شخص محمدرضاست!
از ماشین پیاده میشه بعدش هم سمتم میاد وداد میزنه:
- بشین تو ماشین!
- چرا؟
که همونجوری میگه:
- بشین تو ماشین میخوام باهات حرف بزنم! کاریت ندارم.
در ماشین رو باز میکنم و میشینم اونم توی ماشین میشینه و میگه:
- این پسره کی بود؟
با آرامش جواب میدم:
- همکلاسیم!
شیشه ماشین رو پایین میده و میگه:
- اونوقت شما با همهی همکلاسی هات میای کافه و قهوه میخوری؟
- کار داشت، بعدش هم شما با ثمین خانومت خوش باش مثل همون روزی که قلب من رو شکستی و با احساساتم بازی کردی و ادعا کردی که ثمین خانومت جز شما با کسی نبوده!
که دستش رو مشت میکنه و فریاد میزنه:
- اسم زن من رو نیار، فعلا که تو با پسرها میگردی و میاین کافه و معلوم نیست بازم کجا ها میرید!
تحمل اینجوری حرف زدنش رو ندارم اینکه از هیچی خبر نداره بهم تهمت بزنه و پاک بودنم رو زیر سوال ببره دستم رو بالا میارم و سیلی ای بهش میزنم و میگم:
- امیدوارم دخترت انقدر محکم باشه که بتونه تاوان کارهایی که باباش با دخترها کرده رو پس بده!
و از ماشین پیاده میشم و به سمت ماشین کیانا میرم.
ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ ـ
.🦋『 @Shahid_dehghann 』🦋.