#بدونتعارف .
تاحالافکرکردید
چقدررابطہبانامحرم
حتۍمجــــازۍلذتداره؟!
درصورتۍکہچتباخواهروعمهیابرادراینلذتونداره
علتشاینہشیطانبہگنــاهزینتمیدههمین!!!
ــ ــ ــ ــــــــ✿ـــــــ ــ ــ ــ
♥️🍃https://eitaa.com/joinchat/2951282779Ca3749dec3f
سال پیش که برای اجرای سلام فرمانده۱ راهی استادیوم شدی، فکرشم نمیکردی که تو سلام فرمانده۲ اسمتو ببرن ، نه؟(:
ــ ــ ــ ــــــــ✿ـــــــ ــ ــ ــ
♥️🍃https://eitaa.com/joinchat/2951282779Ca3749dec3f
حالماخوبنیست💔(:
آقاجانم...
نظر؎،رحمۍ،گوشهحرمۍ
دیگهڪمآوردیمدورتبگردم
یہڪنجازحرمبهمجامیدی؟!🖐🏻
ــ ــ ــ ــــــــ✿ـــــــ ــ ــ ــ
♥️🍃https://eitaa.com/joinchat/2951282779Ca3749dec3f
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
حالماخوبنیست💔(: آقاجانم... نظر؎،رحمۍ،گوشهحرمۍ دیگهڪمآوردیمدورتبگردم یہڪنجازحرمبهمجامی
یاد مداحی حاج محمد حسین افتادم که تو بین الحرمین خوندم💔
یه کنج از حرم بهم جا بده.. 💔
دلم تنگته خدا شاهده.
هوای حرم هوای بهشت
ببر کریلا بجای بهشت... 💔💔
اللهم ارزقنا کربلا بحق زینب الکبری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
___ _
شهید مصطفی صدرزاده :
من آدم شجاع میخوام.
آدم شجاع کیه؟!
آدم شجاع، کسیه که میترسه...
ولی میگه: خدایا ببین دارم میترسم
ببین داره قلبم تند میزنه، اما به خاطر تو، بخاطر تو انجامش میدم❤️
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
#واجب_فراموش_شده
🌱ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ ـ
✅چند پیشنهاد برای ماندگار کردن روز دختر
والدین برای دختران نوجوان و جوانشان که محجبه هستند در #روز_دختر هدیه تهیه کنند. مادرانی که نگران کم حجابی دخترشان هستند در این روز با نام حضرت معصومه(س) برای دخترانشان هدیه تهیه و تقدیم کنند🎁
پدرها در روز دختر مرخصی بگیرند و یا زودتر به خانه بروند تا دختر بداند که بخاطر اوست. پدرها خودشان هدیه اختصاصی تهیه کنند. به بهانه این روز به بیرون بروند. دختر به دلیل حجاب و حیا تکریم شود تا کارش بزرگ دیده شود👑
💕محبت بزرگترین رمز اثرگذاری است.
برای #حجاب کار ایجابی نیاز است.
#روز_دختر
✅چند پیشنهاد برای ماندگار کردن روز دختر
۱.درست کردن غذای مورد علاقه دخترها با مشارکت پدر و مادر تو خونه🍝؛
۲.همراه دختر یا دختر خانم های گلمون یه سری به کتابفروشی ها بزنیم و یه کتاب که دوست دارن رو تهیه کنیم📔؛
۳. خونه را با بادکنک و وسایلی تزیینی آماده کنیم🎈؛
۴. گردش بردن گل دخترای عزیزمون فراموش نشه🚘؛
۵. اگه بشه با هماهنگی مامان های همکلاسی های دخترمون یه دورهمی دخترونه تو خونه یکی از بچه ها یا مسجد محل برگزار بشه، عالیه🎉؛
۶. هدیه کادوهای رنگی رنگی و خوشگل یادمون نره، حتما هم نمیخاد که هدیه خاص و گرون قیمت باشه🎀؛
۷. این جمله ها رو به دختر یا دخترای گلمون بگیم: «دوستت دارم» و «عاشقتم» «تو بهترین دختر دنیایی» و جمله های عاشقانه دیگه ♥️
خلاصه روز دختر، برای دخترای گل و عزیزمون سنگ تموم بزاریم😍
#روز_دختر
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
_
تو مھمۍ! خودت مھمۍ!
همون خدایۍ ڪہ پشت خمینۍ ایستاده بود، امࢪوز منتظࢪه ببینہ تو ڪجاۍِ میدون ایستادۍ . .
💜 رمان اورا 💜
قسمت هفتاد و هشتم
لقمه ها روگذاشتم توی کیفم و حسین رو صداش زدم که بریم🗣
رفتیم بیرون و سوار ماشین شدیم...
حسین راننده بود مامانش جلو و من و مامان عقب نشسته بودیم!
مامان حسین اولش ازم خیلی عذر خواهی کرد که ببخشید من جلو نشستم و بی احترامی به شما شد و....
از شیشه به مردم نگا میکردم به بقیه...
به آدما.... به ماشین ها...
تو افکارم بودم که مامان نشگونی از بازم گرفت
+اخخخ مامانننن
_هییسس ببين چی میگن(منظورش مادرشوهرم بود)
+جانم🖤
_عزیز جان من به جز شما دوتا عروس دارم
ولی هیچ. کدومشون رو به اندازه تو دوست ندارم
بقیه عروسام سنشون از تو کمتر هست در حد یکی دوسال...
ولی نمدونم چرا با تو راحت ترم؟ میخواستم بگم که اصلا فکر یه رابطه مادرشوهر و عروس نکنی....
ما دوتا رفیقیم!
با چشمکی که داخل اینه ماشین زد لبخندم بیشتر کش اومد...
مامان که خنده منو دید لبخندی زد که با خجالت سرم رو پایین انداختم🥲
.....
رسیدیم به ازمایشگاه
سرم روبالا گرفتم و اسمش رو خوندم "آزمایشگاه حضرت زهرا"
توکل کردم به خودشون و داخل شدم
به شدت خلوت بود....
نگا به ساعت کردم ساعت 8بود
یه صندلی رو نشون کردیم و نشستیم...
مامانا بازم کنار هم نشستن و شروع کردن به حرف زدن
من و حسین هم تنها....🤏🏻
حسین روی کمرش هم شده بود و آرنجش روی دوتا زانوهاش بود...
من داشتم به اطراف آزمایشگاه نگا میکردم...
به صدای گریه بچه مقابلمون هردومون برگشتیم سمت منبع صدا... 🗣
بچه چهار ساله ای که یه بچه نوزاد رو بغلش داشت....
لبخند کجی گوشه لبم ایجاد شد...
کلا طه نوزاد خیلی علاقه داشتم!
سرم رو برگردوندم سمت حسین....
اونم...
💜نویسنده : A_S💜
هدایت شده از |قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
💜 رمان اورا 💜
قسمت هفتاد و نهم
اونم به بچه ها خیره شده بود و لبخند میزد
ته دلم خوشحال شد به خاطر خوشحالیش...
سرم رو به طرف اون نوزاد بردم...
خیلی دلم میخواست بغلش کنم...
ولی با زدن صدامون پا روی دلم گذاشتم و رفتیم سمت اتاق
اول حسین وارد شد...!
دوباره نشستم روی صندلی و خون گرفتنشو تماشا کردم...
نمیدونستم حسین از آمپول میترسه
خنده ام گرفته بود....😁
مرد با اون هیکل و تیپ و قیافه تو چشماش اشک جمع شده بود
مامان هم کلی تعجب کرده بود...
من بیشتر خنده ام گرفته بود...
تا نگاهش به من افتاد لبخند پر از استرس بهم زد که در مقابلش فقط خندیدم
پوکر نگام کرد که خنده ام بیشتر شد😅
وقتی آزمایشش رو داد اومد بیرون وایساد که دوباره خنده ام گرفت
اخم مصنوعی کرد که نشستم روی صندلی جاش
پرستاره که فهمیده بود ما یا همیم
آرزوی خوشبختی برام کرد
ازمایش منم بدون خون و خونریزی و گریه تموم شد که تا اودم بیرون حسین اودم سمتم
به روش گفتم
+واقعا میترسی
_حس مال بچگی.... کارش نمیتونم بکنم
+گریه..... خخخخخخ
_ترنممم؟
برای اولین بار صداش رو معترضانه شدیم من قدم تند برداشتم که...
دوید و رسید بهم
💜نویسنده : A_S💜
هدایت شده از سیدِ خیرالامور | سیدنا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نماهنگ “بابا رضا” منتشر شد
🎈اجرا شده در جشن بزرگ شهر یزد
🗣با صدای روح الله رحیمیان
📝 شاعر:سید صادق رمضانیان
#بابا_رضا
#شباب_الحسن
لطفا انتشار دهید🙏🏻
🔻 @seyyedoona
حضرت محمد (ص)
امام صادق (علیه السّلام) روایت کرده است که فرمود: دختران حسناتاند و پسران نعمت؛ و حسنات موجب ثواب و اجر و پاداشاند ولى نعمت موجب بازخواست مى شود.🌿!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتما ببینید
روزتون مبارک 😁🌸
هدایت شده از رمان جدید
💜 رمان اورا 💜
قسمت هشتاد
بقیه رفتن برای نشستن
رفتم سمت پذیرش و سوال کردن که کی جواب رو میدن
تشکری کردم و رفتم نشستم پیش همه...
_چی شد؟ چرا رفتی؟
+رفتم بپرسم که کی بهتون جواب آزمایش رو بهمون میدن!
_آهان..... خسته ای؟😥
+یه ذره
دستشو ضربه ای زدروی شونش
_چشماتون ببند خستگیت در بره
خیلی ذوق داشتم از این کارش....
سرم رو روی شونه هاش گذاشتم و لبخند پهنی زدم که از چشمش دور نموند...
چشمام رو بستم و تو عالم بی خبری فرو رفتم...😴
_ترنم؟ ترنم خانم؟
+هوم
_پاشو جواب آزمایش رو رسید
مثل فنر از جام پریدم
_چتههه؟..... آروم باش
دیگه کاری به کارش نداشتم و رفتم سمت پرستاره
+عذر میخوام جواب آزمایش ما رو میدید؟
خندید
_بله.... بفرمایید
+ممنون
آزمایش رو باز کردم و جواب.... مثبت رو دیدم😍
اشک تو چشمام جمع شده بود
رو کردم به حسین که دوید سمتم...
_چی شد؟
وقتی دید جوابی بهش نمیدم
آزمایش رو از دستم قاپید و به آزمایش خیره شده بود
نفس نفس میزد...😮💨
اونم تو چشماش اشک جمع شده بود
سرشو آرود بالا و نگاه شوحالشو بهم نشون داد....
تو یه حرکت بغلم کرد....
انگاری براش مهم نبود که کجاییم و وضعیت چجوریه
از بغلم بیرون اومد و مامانا رو نگا کرد...
هردوشون اشک شوق میریختن
مامان اومد سمتم و محکم بغلم کرد بعدش مادر حسین...
💜نویسنده : A_S💜
سلام علیکم
حال شما عزیزان امیدوارم حال همتون خوب باشه😁
اولاً ولادت با سعادت خواهر شمس الشموس اقا جانم امام رضا (علیه السلام)
مبارک تون باشه😍
و عیدتون هم مبارک باشه
و دوماً روز دختر رو به خانوم های عزیز کانال داداش محمدرضا😍😁
تبریک میگم
و همچنین خانم های متاهل
اجیا روز دخترهای گل تون مبارک باشه😁
عزیزانی که قم هستن حرم حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) به یاد ما هم باشید 😁
خلاصه ی حرفام😁
روز دختر مبارک ما دخترت باشه😁
شبتون مهدوی یا علی مدد
هدایت شده از |قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
... بِسْمِاَللّٰهِاَلْرَحْمٰنّاَلْرَحِیِمْ ...
✨﴾﷽﴿✨
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
#سلام_امام_زمانم
ــ ــ ــ ــــــــ✿ـــــــ ــ ــ ــ
♥️🍃https://eitaa.com/joinchat/2951282779Ca3749dec3f
ذکر روز یکشنبه:
یا ذالجلال والاکرام
(ای صاحب شکوه و بزرگواری)ذکر روز یکشنبه که به اسم امیرالمومنین (ع) و حضرت زهرا (س) می باشد موجب فتح و نصرت می شود روایت شده است که در این روز زیارت حضرت امیرالمؤمنین (ع) و زیارت حضرت زهرا (س) خوانده شود.
#مرتبه۱٠٠