هدایت شده از تبادلات الـــمــهـــدیــ
#بنر_رمان_های_عاشقانه_مذهبی
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁 ꧁ بسم الله الرحمن الرحیم ꧂
🍁🍁
🍁
#خوابهای_پریشان 🎭🔪🚬🎲
بعد از یک هفته که در اتاق انتهای باغ حبس بودم، گوگو آمد در را باز کرد. گفته بود اینطور صدایش کنم. یک تکه نان جلویم انداخت و گفت😬:
- بخور😡
+نمیخوام😖
-تو هنوز آدم نشدی؟
+میخوام برم پیش مامانم😭
-چرا نمی فهمی دیگه نمیشه
+تو دروغگویی گفته بودی میبریم خونه مون ولی آوردی زندانیم کردی 😭😤
-تقصیرخودته اگه فرار نمیکردی...
+ولم کن
جیغ کشیدم😫 و سعی کردم جسم نحیفم را از بین دستهای سردش بیرون بکشم اما تلاش بی فایده ای بود. هیچ وقت فکر نمیکردم یک زن بتواند اینقدر خشن باشد. دستهایم را با یک دستش محکم گرفته بود. چاقوی کوچکی از جیبش بیرون آورد.😱
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼🌿
ادامه ی #رمان تو کانال زیره
بدک تا پاک نشده 😉😉😉👇🏻👇🏻👇🏻
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━━━┓
📚 https://eitaa.com/joinchat/1079246858C42156e1c13
┗━━─━━━━━━⊰✾✿✾⊱━┛