|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
•• تولدتمبارکرفیقآقامحمدرضا..💙 ••
#خاطرات_شهید📚
رسول همیشه سر به زیر بود و از نگاه به نامحرم اِبا میکرد.
از دوستش پرسیدم تو #رسول چی دیدی که فکر میکنی شد #عامل_شهادتش؟
گفت:
به جرأت میتونم بگم #دوری_از_نامحرمش!
بین رفقا دائما میگیم این صفت #رسول باعث شد #شهادت رو از #خدا بگیره..
#شادیروحاماموشهداصلوات
هدایت شده از تبادلات نسیم دوشنبه پنج شنبه (تایم شب)
دنبال یه رمان خفن گاندویی میگردی..!
این کانال بهت معرفی میکنم.. 😍👌🏼
یه رمان هیجانی و باحال.. 😱😍
ــــــــــ قسمتی از پارت ¹¹³ــــــــــــــ
#محمد
دیگع نمیتونستم این همه بی احترامی رسول تحمل کنم.... هرچی از دهنش در اومد گفت....
منم یه سیلی محکم خوابوندم زیر گوشش....
بهت یاد ندادن با بزرگ تر از خودت درست حرفی بزنی😡
تو اینجا قراره کار کنی یا بلبل زبونی😡
الان لال شدی جواب نمیدی....
#رسول
نمیخواستم جلو محمد کم بیارم جوابشو دادم....
فرمانده ای که بلد نباشع تیمشو درک کنه.... فرمانده نیست... توهم فقط بلدی دستور بدی...
#محمد
رسول برو بیرون... برو از جلو چشام دور شو.. دیگه نمیخام ببینمت...
#رسول
باشه اقای فرمانده... خداحافظ.....
از اتاق زدم بیرون صورتم خیلی میسوخت... اونجوری که در اتاق محمد بستم کل سایت نگاهم میکردن کاپشنم و با سوییچ ماشین برداشتم زدم بیرون.... بی خیال به حرف بچع ها سوار ماشین شدم و رفتم....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میخوای بقیش بخونی؟ 😃👌🏼
بیا ببین چی قراره بشه... 😱😍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
https://eitaa.com/joinchat/1083703424Cb094c8526c
منتظریم.. 😍👌🏼