eitaa logo
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
1.3هزار دنبال‌کننده
20.5هزار عکس
7هزار ویدیو
764 فایل
⭕کانال شهید محمدرضا دهقان امیری شهادت،بال نمیخواد،حال میخواد🕊 تحت لوای بی بی زینب الکبری(س)🧕🏻 و وقف شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان🌹 رمان #اورا³ پارت مدیر و خادم الشهدا: @Bentol_hosseinn
مشاهده در ایتا
دانلود
یادمه بچه بودم 👧🏻، دختر هاے هم سن و سال من وقتی می خواستن توی بازی بگن خیلی بزرگ هستیم ، سریع می رفتن و کفش👡 مامانشون رو می پوشیدن اگر کفش پاشنه دار مهمونی بود که دیگه بهتر 👠! می گفتن خوب حالا ما برزگ شدیم❗️همیشه برام تعجب بود 🤔، می گفتم خوب این کفش که تو پاشون خیلی بزرگه حتی نمی تونن باهاش درست راه برن ، چرا اینجوری فکر می کنن بزرگ شدن❗️😶 وقتایی که نوبت من میشد که باید نقش یه آدم بزرگ رو بازی می کردم🤭 ، سریع می رفتم و چادر رنگی😇 که مامانم برام دوخته بود و می کردم سرم و می گفتم خوب حالا من بزرگ شدم . 🧕دوستام هم همیشه می خندید که بزرگ شدن که به چادر نیست‼️😂 خلاصه این وسط هر کس با یه چیزی احساس بزرگی می کرد ، یکی با کفش مامانش 👠، یکی با چادر رنگی اش.🧕 یکی به مامانش میگفت مامان بزرگ شدم😍 برام از این کفش قشنگا مثل خودت میگیری❓🙁 یکی می گفت مامان بزرگ بشم برام چادر می دوزی عین خودت⁉️😍 پدر بزرگم برام همیشه عبا😎 می خرید ، من هم وقتایی که می خواستم خیلی کلاس بزارم ، دختر با شخصیت و خانمی هستم‼️ و شیطونی نمی کنم❗️ عبا رو سرم می کردم و همراه بقیه می رفتم بیرون .☺️ تا گذشت و یه موقع فهمیدم😊 ، دیگه واقعا بزرگ شدم ، نمی تونم یه موقع عبا بپوشم و ادای بزرگ تر ها رو در بیارم و یه موقع ، دنبال توپ ⚽️توی کوچه باشم ❗️ باید انتخاب می کردم ، از مادرم خواستم اولین چادرم رو برام بدوزه😍. گفت : مامان الان مطمئنی برات زود نیست⁉️😥گفت مطمئنی بعدا خسته نمی شی⁉️ گفت پوشیدنش درسته لذت بخشه ، اما سخته ❗️می تونی همه شو با هم قبول کنی ❓🧐 تصمیمم رو گرفته بودم ، گفتم: آره😌 . یه روز عید مامانم برام یه چادر مشکی دوخت و سرم کردم و گفت: مبارکت باشه ، ان شاالله که قدرشو بدونی😘 چادرم رو پوشیدم و به همه دوستام و هم بازی هام نشون دادم ، بهم خندیدن 😂، مسخره کردن!🤨 اما برام مهم نبود?💪، انتخابم بود . بعدش دیگه باهام حرف نزدن😔 توی مدرسه جدید به خاطر حجاب جدیدم ، حسابی اذیتم کردن❗️از اینا بگذریم من که همیشه در حال شیطونی🙈 بودم حالا باید خیلی با وقار راه می رفتم ❗️ خیلی سخت بود❗️ اما همه این سختی ها می گذشت ، چون من به خاطر اونها نبود که چادر پوشیدم.😚 گذشت و اونا هم بزرگ شدن و به آرزوی شون رسیدن ، برای بزرگ شدن ،فقط کفش هایی شبیه کفش مادرشون پوشیدن🌈من چادر ❗️(⚠️ دوستای من یادشون رفت با یه کفش نمیشه بزرگ شد⚠️ ) حالا با همون دوستام که حرف 🗣می زنم ، توی اوج حرف ها یه دفعه با حسرت میگن: تو که راحتی با چادر کسی😢 بد نگاهت نمی کنه🙂 می گن :تو که راحتی خیلی جاها می تونی تنهایی😌 بری ، چون ظاهرت توی چشم نمیزنه ، اما ما نمی تونیم تنها بریم ❗️😞 می گن :تو که راحتی می تونی خیلی راحت بری جلوی کلاس😊 و کنفرانس بدی ، اما ما بیشتر از اینکه به حرفمون گوش بدن به ظاهرمون دقت می کنن❗️😩 میگن: تو که راحتی می تونی خیلی راحت بری بازار❗️ ، چون مغازه دار کاری به تو نداره ، فقط قیمت جنس رو بهت میگه ، اما ما ............😢 آره ، چادر با همه متلک و زخم و زبون هایی که برات داره ، ⚠️با همه فحش و توهین هایی که بعضی وقتا برات داره ،⚠️ با همه سختی نگه داشتن که برات داره⚠️ ،✌️🏻 اما اینقدر راحتی و آرمش خیال برات میاره که اگر تجربه اش کنی نمیتونی با هیچ چیز عوضش کنی❤️ آره من انتخابم رو کردم😍 و از خدا می خوام لیاقت این رو داشته باشم ، این انتخابم رو همیشه درست حفظ کنم❤️ •|😇