eitaa logo
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡🇮🇷
1.2هزار دنبال‌کننده
21.7هزار عکس
8.7هزار ویدیو
771 فایل
⭕کانال شهید محمدرضا دهقان امیری شهادت،بال نمیخواد،حال میخواد🕊 تحت لوای بی بی زینب الکبری(س)🧕🏻 و وقف شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان🌹 کپی: حلالِ حلال🌿(به شرط ۱۴ صلوات به نیت ظهور و سلامتی اقا💚) خادم الشهدا(ادمین تبادل ): @arede1386
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شهدایی🥹🥹
9.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیچارم کرده کربلا ، مرهم درده کربلا آدم بهشت بره بازم میخواد برگرده کربلا...❤️‍🩹😭
2.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همراه دلِ تنهامه حســـــــین🥺🫀>>>> ❤️‍🩹 🫀🏴               ═✧❁🏴السلام علیک یا أبٰاعَبْدِالله الحـسین https://eitaa.com/shahid_dehghan_amiri74🌱
ای التیام‌ دهنده ی زخم‌ها عباس(ع) ..🫀
هدایت شده از شهدایی🥹🥹
4.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
واقعا هیچ رنجی بالاتر از این نیست:))) 💔>>>>> فقط اونایی که رفتن میفهمن.! ³¹³ ❤️‍🩹 🫀🏴 ‌‌ میدونین وقتی میری کربلا دیگه دفعه بعدی همش باخودت میگی باباحسین پس کی پس کی میشه دوباره بیام کربلات دفعه اول میری انگاری چشمات بستس وقتی میرسی مرز مهران تازه میفهمی دلتنگی چیه اونجاست که باخودت میگی کاشکی دوباره برگردم😭😭😭ولی میبینی دیگه راه برگشت نیست.😭😭باباحسین منو بادوری خودت امتحان نکن😭😭😭               ═✧❁🏴السلام علیک یا أبٰاعَبْدِالله الحـسین🏴❁✧
4.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️شروع پیاده روی اربعین حسینی در فاو عراق | ۳۲ روز تا اربعین🖤 مرجع مداحی و استوری👇 - @KONJE_HARAM . کُنج‌ِحَرَم
4.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حالا دیگه تموم نگرانیم اینه که میشه قسمتم یا نه ...❤️‍🔥 | | ۳۱ روز تا اربعین🖤 مرجع مداحی و استوری👇 - @KONJE_HARAM . کُنج‌ِحَرَم
『🌱| 』 🔥 هر گناه، قدمی است به سوی آتش... امروز که هنوز فرصت توبه هست، از خواب غفلت بیدار شویم! 💔 فردا روزی است که افسوس سودی ندارد... 🗓| چهارشنبه ۱۴۰۴/۰۵/۱۵ 📿|ذکر روز‌ : یَا حَیُّ یَا قَیُّوم 『☘️|@shahid_dehghan
『🌱| 』 آسمان در غم مولایش سرخ پوشید خاک کربلا با خون شهید آمیخت و زمین تا قیامت گواه مظلومیت او ماند. 🗓| جمعه ۱۴۰۴/۰۵/۲۴ 📿| ذکر روز: اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ 『☘️|@shahid_dehghan
«تویی که تکثیر شدی» راه را برایش باز کردند اما پاهایش سست شده بود و نمی توانست به سمت تو قدم بردارد. ته سالن ایستاده بود. آن قدر ایستاد تا مادر و مهدیه هم آمدند. همگی با هم نزدیک تابوتت نشستند پارچه کفن را برداشتند. محسن سرش را دزدید. طاقت دیدن تو را نداشت. اما بالاخره تصمیم خودش را گرفت باید برای آخرین بار تو را میدید تویی که با تن و صورت زخمی هیچ شباهتی به محمدی که برای آخرین بار دیده بود نداشتی آن کسی که آخرین بار دیده بود شروشور بود و سالم این یکی که اینجا خوابیده بود آرام بود و سرد و خونین. چقدر رفتنت با رفتن های دیگر فرق داشت همه به جای اینکه از تو تعریف کنند و گریه کنند از تو حرف میزنند و میخندند آن قدر که هیچ چیز را جدی نمی گرفتی یادت هست آن روزی که محسن از موتورت پیاده شد و موقع پیاده شدن هم لباسش پاره شد هم پاهایش زخمی؟ تو عوض اینکه با دیدن خون نگران شوی فقط میخندیدی آن قدر صورت خندانت توی ذهن همه نقش بسته که نمیتوانند تو را به یاد بیاورند و لبخند نزنند. شاید هم به خاطر حضور نزدیک توست به خاطر اینکه خیلی دور نیستی، پس چه جای گریه؟ گریه؟ مگر می شود جای خالی تو را دید و گریه نکرد میدانی همین محسن چقدر به خاطر نبودن تو گریسته و بی تابی کرده؟ میدانی چقدر از طعنه های دیگران دلخور و دلگیر شده؟ بی انصاف ها اجازه ندادند چند روز از پرکشیدن تو بگذرد بعد شروع کنند. فقط یکی دو روز از تدفین تو گذشته بود خانه پر از جمعیت بود. مادر و مهدیه رفته بودند خانه شهید عسکری در نبود مادر و مهدیه یک زن غریبه وارد خانه شد و بین جمعیت نشست و شروع کرد به حرف زدن با همسایه تان: «معز اینا رو شستشو می دن و با وعده پول می فرستن بجنگن محسن از داخل اتاق صدایش را شنید عصبانی شد. میخواست از اتاق بیرون بیاید و جواب بی انصافی این خانم را بدهد. اما با خودش گفته بود: باید مراعات کنم تا به وقت عصبانیت من رو پای محمدرضا ننویسن اما همچنان عصبانی بود دستش میلرزید تنها کاری که از عهده اش بر می آمد... 💠پارت از کتاب زندگینامه شهید محمدرضا دهقان امیری 📚یک روز بعد از حیرانی ✏️| @shahid_dehghan
『🌱| 』 امروز فرصتی است برای توقف... برای نگاه به درون... برای فهمیدن پاسخ این پرسش الهی چه بسیارند که جهان را می‌کاوند، ولی خود را فراموش کرده‌اند... 🗓| شنبه ۱۴۰۴/۰۵/۲۵ 📿| ذکر روز: یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ 『☘️|@shahid_dehghan