ابووصال
کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری
#قسمتنودویکم
بادمجان حلب
موقعی که داشت میرفت🍃پدرش یک اسکناس 💵صد دلاری داد خیلی ذوق کرد☺️آن را بوسید و در جیبش گذاشت🤗.وقتی در سوریه بود آن را خرج نکرد🍃 تا اینکه در بازار حلب یک گونی بادمجان🍆 خرید.آنها را بین همرزمانش تقسیم کرد🙂 تا هرکس هر چه دلش خواست با آن غذایی درست کند☺️.خودش بادمجان کبابی درست کرد☺️.این کارش تعحب برانگیز بود🙄 چون به شدت از بادمجان🍆متنفر بود😑و به هیچ عنوان به غذایی که در آن بادمجان بود لب نمیزد.😐😃
راوی:مادرشهید
#ادامهدارد...
💌| @shahid_dehghanamiri
{°•♡•°}
#قسمتیازکتابپسرکفلافلفروش
کار فرهنگی مسجد موسی ابن جعفر علیه السلام بسیار گسترده شده بود.سید علی مصطفوی برنامه های ورزشی و اردویی زیادی را ترتیب می داد.
همیشه برای جلسات هیئت یا برنامه های اردویی فلافل می خرید.می گفت هم سالم است هم ارزان.
یک فلافل فروشی به نام جوادین در خیابان پشت مسجد بود که از آنجا خرید می کرد.
شاگرد این فلافل فروشی یک پسر با ادب بود.که با یک نگاه می شد فهمید این پسر زمینه ی معنوی خوبی دارد.
بارها با خود سید علی مصطفوی رفته بودیم سراغ این فلافل فروشی و با این جوان حرف می زدیم.سید علی می گفت:این پسر باطن پاکی دارد،باید او را جذب مسجد کنیم.
برای همین چندبار با او صحبت کرد و گفت که ما در مسجد چندین برنامه ی فرهنگی و ورزشی داریم.اگر دوست داشتی بیا و توی این برنامه ها شرکت کن.
حتی پیشنهاد کرد که اگر فرصت نداری،در برنامه ی فوتبال بچه های مسجد شرکت کن.آن پسرک هم لبخندی می زد و می گفت:چشم.اگر فرصت شد،می یام.
رفاقت ما با این پسر در حد سلام و علیک بود.تا اینکه یک شب مراسم یادواره ی شهدا در مسجد برگزار شد.این اولین یادواره ی شهدا بعد از پایان دوران دفاع مقدس بود.
در پایان مراسم دیدم همان پسرک فلافل فروش انتهای مسجد نشسته!به سید علی اشاره کردم و گفتم:رفیقت اومده مسجد.
سید علی تا او را دید بلند شد و با گرمی از او استقبال کرد.بعد او را در جمع بچه های بسیج وارد کرد و گفت:ایشان دوست صمیمی بنده است که حاصل زحماتش را بارها نوش جان کرده اید!
خلاصه کلی گفتیمو خندیدیم.بعد سید علی گفت:چی شد این طرفا اومدی؟!
اوهم با صداقتی که داشت گفت:داشتم از جلوی مسجد رد می شدم که دیدم مراسم دارید.گفتم بیام ببینم چه خبره که شما رو دیدم.
سید علی خندید و گفت:پس شهدا تو رو دعوت کردن.
بعد باهم شروع کردیم به مجع آوری وسایل مراسم.یک کلاه آهنی مربوط به دوران جنگ بود که این دوست جدید ما با تعجب به آن نگاه می کرد.سید علی گفت:اگه دوست داری،بگذار روی سرت.
اوهم کلاه رو گذاشت روی سرش و گفت:به من می یاد؟
سید علی هم لبخندی زد و به شوخی گفت:دیگه تموم شد،شهدا برای همیشه سرت کلاه گذاشتند!
همه خندیدیم.اما واقعیت همانی بود که سید گفت:این پسر را گویی شهدا در همان مراسم انتخاب کردند.
پسرک فلافل فروش همان هادی ذوالفقاری بود که سید علی مصطفوی او را جذب مسجد کرد و بعد ها اسوه و الگوی بچه های مسجدی شد.
(پسرک فلافل فروش/صفحه 16)
💌| @shahid_dehghanamiri
{°•♡•°}
امیرالمؤمنین علی علیه السلام :
🔷دل ها گاهی پرنشاط اند و گاهی بی نشاط اگر نشاط داشت آن را به انجام مستحبات وا دارید، و اگر بی نشاط بود به انجام واجبات قناعت کنید.
نهجالبلاغه، حکمت ۳۱۲
۱۱ روز تا #عید_بزرگ_غدیر
💌| @shahid_dehghanamiri
به یاد شهید دهقان
❤️بسمربالشهــــــدا❤️ #کتاب ابو وصال کتاب طلبه دانشجو، #شهید مدافع حرم #محمدرضادهقانامیری #قسم
پرش به قسمت اول کتاب ابووصال ، خاطراتی از زندگینامه ی شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان امیری🌸🍃
°°•🌸•°°
حضرت علی(ع) میفرمایند:
هږگـآه ڪسے بہ نمـاز مے ایسٺد، ݜیطآݩ حسۅدآݩہ بہ اۅ مےنگـږد، بخآطـڔ آݩڪہ مےبیݩد ږحݥت خـدآ اۅ ږآ فرآگڔفٺہ اسٺ.
(بحارالانوار جلد 82 صفحه 207 )
#حيعݪۍاݪصݪآة
#بݜٺابیدبہسوےݩماز
°°•🌸•°°
🌹🍃🌹🍃
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله :
بدانید هیچ چیزی مؤمن را به خدا نزدیک نمی کند، مگر آنکه :
🔸 نماز شب ،
🔹 تسبیح و تهلیل گفتن ،
🔸 استغفار و گریه های نیمه شب ،
🔹 خواندن قرآن تا طلوع فجر ،
🔸 متصل نمودن نماز شب به نماز صبح،
پس هر که چنین باشد ، او را بشارت می دهم به فراوانی روزی که بدون رنج و زحمت و زور بازو به دستش آید .
📚 ارشاد القلوب ، ج ۲ ، ص ۱۷
💌| @shahid_dehghanamiri