اگر گریان به دیوار حرم تکیه نمی‌دادم، کدامین کوه طاقت داشت این حال پریشان را 💌| @shahid_dehghanamiri

فلینظر الانسان الی طعامه سوره عبس ایه 24 #عکس_باز_بشه ✨🌸 💌| @shahid_dehghanamiri

داره اربعین میاد👆دل من حرم می خواد @shahid_dehghanamiri

#مناجات دلم گرفته اقا😭😭اربعینمو امضا کن #بی_حسین_میمیرم😭😭😭 #اللهم_الرزقنا_کربلا ❤️ #پیشنهاد_دانلود_ویژه👌 @shahid_dehghanamiri

#پروفایل #شهید_محمدرضا_دهقان_امیرے♥️ 💌| @shahid_dehghanamiri

ویــــژه #اربعین با ایـن اراده قـدم بـردار، بگـو #یاابن‌الحسـن...😭💔 استاد پنـاهیان🎤 تصویر باز شود... #اللهم_عجل_الولیک_الفرج🌸 💌| @shahid_dehghanamiri

✨ اربعین هیچ چیزش قطعی نیست نه رفتن اونی که می خواد بره نه رفتن اونی که نمی تونه بره! #تا_یار_که_خواهد♥️ 💌| @shahid_dehghanamiri

[ #چکامه🍁] 🔸حال ما در هجر مهدی کمتر از یعقوب نیست، 🔸او پسر گم کرده بود و ما پدر گم کرده ایم ... #این_صاحبنا؟ 💌| @shahid_dehghanamiri

مداح بود.🎤 تمام روضه‌ها را از بَر بود. انگار قسمت بود که همه روضه را از بر باشد؛ روزی به کارش می‌آمد! مخصوصا روضه علی اکبر(ع) مخصوصا اربا اربا💔 مخصوصا کمر خمیده مخصوصا عبا و تن چاک چاک ماشین که منفجر شد، همه مات و مبهوت مانده بودند.😧 همین دو دقیقه‌ی قبل #روح‌الله به رویشان لبخند زده و گفته بود: «اگر خدا بخواد همینجا، همین جلوی مقر شهادت رو روزیم می‌کنه»🕊 حالا چطور می‌توانستند باور کنند ماشینی که جلوی چشمانشان می‌سوزد، قتلگاه رفقایشان است؟! صدایش که از شدت بغض دورگه شده بود را در گلو انداخت و فریاد زد: «خودتون رو جمع و جور کنید! همه ما عاشق شهادتیم...»🌱 روضه‌ها به کمکش آمدند. انگار یکی یکی جلوی چشمانش رژه می‌رفتید. رفت داخل مقر و دو تا پتو آورد! پهن کرد روی زمین تا گلهای پرپر اش را جمع کند.😔 خب! #فرمانده بود. غیرتش اجازه نمی‌داد کسی جز خودش سربازانش را جمع کند. گل‌هایش را که از روی زمین جمع کرد هر کدام را بغل کرد. آنها را بویید و بوسید.😭 زیر گوششان نجوایی کرد که نکند ما را فراموش کنید! اما... اما، امان از آن لحظه‌ای که می‌خواست برخیزد! باز هم روضه: « الان انکسر ظهری... اکنون کمرم شکست»😭 کمرش خم شده بود. دیگر نمی‌توانست راست بایستد. چقدر حالا روضه‌ها را بیشتر درک می‌کرد. ۳ روز بیشتر طاقت نیاورد. پر کشید سوی شهیدان... سوی سالار شهیدان... #شهید_مدافع_حرم محمدحسین محمدخانی🌺 💌| @shahid_dehghanamiri

گفتم: دارم‌ از استرس‌ می‌میرم😞 گفت‌: یہ ‌ذڪر بهت‌ میگم‌ هر بار گیر ڪردی ‌بگو، من ‌خیلی ‌قبولش ‌دارم: گره‌ی‌ڪار ِ‌منم‌ همین ‌باز ڪرد💔 (آخہ ‌خودشم‌ بہ‌ سختـی ‌اجازه‌ی ‌خروج ‌گرفت) گفتم: باشہ ‌داداش ‌بگو، گفت: تسبیح ‌داری؟ گفتم: آره، گفت: بگو "الهی ‌بالرقیہ ‌سلام ‌الله ‌علیها"... حتمـا ‌سہ‌ سـالہ‌‌ی‌ ارباب ‌نظر می‌ڪنہ، منتظرتم و قطع‌ ڪردم‌ چشممو بستم‌‌ شروع‌ ڪردم: الهی ‌بالرقیہ ‌سلام‌الله‌علیها الهی ‌بالرقیہ‌ سلام‌الله‌علیها...✨ ۱۰تا‌ نگفتم ‌ڪہ ‌‌یهو گفتن: این ‌پنج ‌نفـر آخرین ‌لیستہ، بقیہ‌اش ‌فـردا‼️، توجہ‌ نڪردم‌ همینجور ‌ذڪر می‌گفتم ڪہ ‌یهو اسمم ‌رو خوندن، بغضم ‌ترڪید با گریہ ‌رفتم‌ سمت ‌خونہ حاضر‌شم، وقتی حسین رو دیدم ‌گفتم: درست‌شد😭، اشڪ ‌تو چشمش ‌حلقہ ‌زد‌ و گفت: "الهی ‌بالرقیہ‌ سلام‌ الله ‌علیها"... #شهید_حسین‌_معزغلامـی 🌺 💌| @shahid_dehghanamiri

|•°🌺°•| فرازےازوصیتنامہ #علے‌اڪبر‌حسین‌پور‌ازغدے • • و امـا شمـا اے عزیـزان متعهـد و انقلابے، امـروز روز تلاش و مبـارزه است و بایـد در ایـن راه تشڪل‌هـاے خود را منسجـم ڪرده و ضمـن پاسدارے از ارزشهـاے مڪتب و انقـلاب مراقب حرڪات و توطئه‌هاے دشمـن باشیـد و این میسـر نخواهـد شـد مگـر در محـدوده مشخـص تشڪلات اسلامے... • ‌• 🌿°° @shahid_dehghanamiri |•°🌺°•|

فیلمی از پیاده روی رهبری 💌| @shahid_dehghanamiri