eitaa logo
به یاد شهید دهقان
414 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
154 فایل
+إمروز فضاے مجازے میتواند ابزارے باشد براے زدݩ در دهان دشمن..[• إمام خامنهـ اے•] ↶ فضیلٺ زندهـ نگهـ داشتن یاد و خاطرهـ ے شہدا ڪمتر از شهادٺ نیسٺ.+حضرٺ آقـا ڪپے با ذڪر صلواٺ✔
مشاهده در ایتا
دانلود
《بسم الرب الشهداء والصدیقین》 📚 💔 🗓 مهدیه گفته بود:((همه مثل تو فکر نمی کنن. خیلی از مردم با دو دوتا چهارتای عقل دنیایی زندگی میکنن.)) _باشه . انسانیت و دین داری به کنار ! وطن پرستی هم از بین رفته؟ این‌یکی دیگه به قول تو حساب و کتاب دو دوتای عقلانیه . اگر به شما خبر بدن که اراذل و اوباش به محلتون حمله کردن ، تلاش نمی کنین جایی باهاشون روبه رو بشید که دور از خونه و خونوادتون باشه؟ که مبادا باعث خرابی خونه و وحشت و ترس خونوادتون بشه؟ چه کسی ضمانت داده که این اوباش خون خوار بی عقل، ایران تهدید نکنن ؟ باید منتظر بمونیم تا شهر های مرزی خراب بشن و ناموس ایران قتل عام تا یاد دفاع بیوفتیم؟ هیچ ضمانتی بابت امنیت ایران برابر این موجودات وحشی نیست ، این جماعت بین خودشون دعا میکنن که ان شاءالله تهران! آرزوشون خطبه خوندن ابوبکر بغدادی توی تهرانه. اینجاست که گفتم دشمن رو باید شناخت... ‌مهدیه مات مونده بود‌ . انتظار نداشت این همه تحقیق و فکر پشت کارت باشد . تو کاملا می دانستی چه می کنی، کجا می روی، چه خواهی دید و چه نتیجه ای خواهی گرفت. تنها چاره خواهر این بود که بگوید :((دعا می‌کنم راضی و سلامت برگردی عزیزم.)) در دلش چه غروری موج می زد برای داشتنت. چه زود نداشتن را به او آموختی ‌.‌آن هم در قدم اول ، نداشتن برادری چون خودت را. هر چند بعد از رفتنت به تعداد همه آن هایی که دوستت دارند تکثیر شدی. ʝסíꪀ➘ |❥✨ @shahid_dehghan 🎈| @shahid_dehghanamiri
《بسم الرب الشهداء والصدیقین》 💔 توی لباس رزم از خواهر دل می بردی و با همان لباس تکه ای از قلبش را می کندی. یک بار قبل از رفتنت کنار میز آینه ایستاده بودی . به قد و بالایت نگاه کرده بود و گفته بود :(( تو داری مدافع حرم میشی. میخوام برات یک نشون بخرم که نشونه ی دفاع از حرم باشه . یک انگشتر عقیق کبود دیدم روش هم میخوام یا زینب بزنم یا اینکه یا رقیه . کدوم رو دوست داری؟)) _عقیق کبود به اسم زینب و رقیه میاد. ولی من عقیق کبود دوست ندارم. _چی دوست داری؟ عقیق باید سرخ یمانی باشه. با ذکر یا زهرا. _حالا عقیق سرخ یمانی از کجا پیدا کنم. چقدر تو پر توقعی! _بگردی گیر میاد. قبل رفتنت قسمت نشد انگشتر را برایت پیدا کند. بعد از رفتنت همراه دایی محمدعلی تا قم رفت و گشت تا یک انگشتر سرخ یمانی پیدا کرد و داد رویش نقش یا زهرا زدند.قشنگ شده بود. انگشتر را داخل انگشت تو تصور کرد و انگشتر را خرید. @shahid_dehghanamiri