eitaa logo
به یاد شهید دهقان
414 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
154 فایل
+إمروز فضاے مجازے میتواند ابزارے باشد براے زدݩ در دهان دشمن..[• إمام خامنهـ اے•] ↶ فضیلٺ زندهـ نگهـ داشتن یاد و خاطرهـ ے شہدا ڪمتر از شهادٺ نیسٺ.+حضرٺ آقـا ڪپے با ذڪر صلواٺ✔
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الرب الشهدا و الصدیقین ... شوخی وجدے یکی از همکارانم برای مدرسه غیردولتی اش چند نیرو می خواست.تعدادی را معرفی کردم، که محمدرضا هم در فهرست بود. از قبل به او گفته بودم اسم مرا نیاورد. قول داد. وقتی که رفت و نوبت مصاحبه اش شد؛ از او پرسیدند که اگر دانش آموز چهارم ابتدایی شیطنت کند، او به عنوان مربی تربیتی چه می کند؟! او هم بدون هیچ ملاحظه ای برگشت و گفت: آن قدر آن بچه را کتک میزنم تا جانش درآید. به خاطر همین جمله اش رد شد. چند وقت بعد که از طریق همکارانم جریان را شنیدم به او گفتم می خواستی چطور مربی بشوی که بچه مردم راکتک بزنی ؟!! برگشت و گفت: من که نمیتوانم دروغ بگویم و کلی خندید. در حین جدیت کار، شوخی می کرد وسخت نمی گرفت. کاری را که دوست داشت،انجام می داد. 🌷 |• @shahid_dehghanamiri
‍ 🍂چه دردی میکشه عاشق فقط میدونه...🍂 پاییز فصل ماندگارترین خاطره هاست برامون... از عهد اخوت عید غدیرمون... تا های هر سال... تا روزهای آخر... و وقتی پاییزو کنارم جا گذاشت، وقتی که رفت و منو تنها گذاشت... عید غدیر سال 94 از دوره آموزش یک هفته ایش برگشت؛ برگشتنش رو با پیامِ کی بریم چمن به اطلاعمون رسوند! 4 روز مونده بود تا وعده گاه 14 مهر. دمش گرم تو این چهار روز اندازه 4 سال به بهترین نحو آخرین خاطراتمون رو ساخت... 24 ساعت های این چهار روز رو با هم بودیم... ... 🔺نقل از دوست شهید بزرگوار 🍁 @shahid_dehghanamiri
بسم الرب الشهدا و الصدیقین ... شوخی وجدے یکی از همکارانم برای مدرسه غیردولتی اش چند نیرو می خواست.تعدادی را معرفی کردم، که محمدرضا هم در فهرست بود. از قبل به او گفته بودم اسم مرا نیاورد. قول داد. وقتی که رفت و نوبت مصاحبه اش شد؛ از او پرسیدند که اگر دانش آموز چهارم ابتدایی شیطنت کند، او به عنوان مربی تربیتی چه می کند؟! او هم بدون هیچ ملاحظه ای برگشت و گفت: آن قدر آن بچه را کتک میزنم تا جانش درآید. به خاطر همین جمله اش رد شد. چند وقت بعد که از طریق همکارانم جریان را شنیدم به او گفتم می خواستی چطور مربی بشوی که بچه مردم راکتک بزنی ؟!! برگشت و گفت: من که نمیتوانم دروغ بگویم و کلی خندید. در حین جدیت کار، شوخی می کرد وسخت نمی گرفت. کاری را که دوست داشت،انجام می داد. 🌷 |• @shahid_dehghanamiri
بسم الرب الشهدا و الصدیقین ... شوخی وجدے یکی از همکارانم برای مدرسه غیردولتی اش چند نیرو می خواست.تعدادی را معرفی کردم، که محمدرضا هم در فهرست بود. از قبل به او گفته بودم اسم مرا نیاورد. قول داد. وقتی که رفت و نوبت مصاحبه اش شد؛ از او پرسیدند که اگر دانش آموز چهارم ابتدایی شیطنت کند، او به عنوان مربی تربیتی چه می کند؟! او هم بدون هیچ ملاحظه ای برگشت و گفت: آن قدر آن بچه را کتک میزنم تا جانش درآید. به خاطر همین جمله اش رد شد. چند وقت بعد که از طریق همکارانم جریان را شنیدم به او گفتم می خواستی چطور مربی بشوی که بچه مردم راکتک بزنی ؟!! برگشت و گفت: من که نمیتوانم دروغ بگویم و کلی خندید. در حین جدیت کار، شوخی می کرد وسخت نمی گرفت. کاری را که دوست داشت،انجام می داد. 🌷 |• @shahid_dehghanamiri