یک تابلو آیه الکرسی در اتاق پذیرایی بود.
عکس بچه ها همراه نوه هام دورتادورش بود. یه روز دیدم عکس مصطفی نیست، خیلی ناراحت شدم به بچه ها گفتم: کسی عکس مصطفی را ندیده؟👀
همه اظهار بی اطلاعی کردند. مصطفی سوریه بود. خیلی دلتنگش شدم💔. بعداز چند روز مصطفی اومد،
خیلی خوشحال شدم بعد بهش گفتم:
که عکستو گم کردم .
چیزی نگفت:
فقط یه لبخند زد☺️ ... بعد از چند روز اومد گفت: مامان برات یه عکس اوردم توپ جون میده برای ......🕊
نذاشتم ادامه بده گفتمش:
نمیخوام ببرش گفت :ببخشید. وقتی عکسشو دیدم واقعا دلم ریخت، 😞
این عکس آخرین عکسی بود که از، دستش گرفتم
خودش این عکس رو خیلی دوست داشت، ومن دیوانه ی این عکس زیباش شدم.......😔
راوی:مادرشهید
#مصطفی_صدرزاده
💌| @shahid_dehghanamiri
هر سال که نزدیک ماه #محرم 🏴می شدیم مصطفی حسابی سرش شلوغ بود باید تدارک هیئتش رو می دید هر وقت خونمون می آمد، آروم و قرار نداشت😞، بس که فکرش درگیر کاراهاش بود دوست داشت به بهترین شکل ممکن برنامه ها و مراسم عزاداری انجام بشه👌 و برای اربابش چیزی کم نذاره دورت بگردم دیدی اون همه خلوص و صداقت در کارها و رفتارت چه پاداشی داشت✨🕊
#راوی_مادرشهید_مدافع_حرم
#مصطفی_صدرزاده 🌹
#فرمانده_گردان_عمار_فاطمیون
💌| @shahid_dehghanamiri
audio_2018-07-27_10-09-15.ogg
زمان:
حجم:
502.2K
🌹 #دلنوشته
#فاطمه_خانم_صدرزاده (دختر شهید #مصطفی_صدرزاده ) برای پدرش🌹
دل است دیگر ...
مخصوصا اگر دل دختر باشد ...
آن هم دختری که دلش برای بابایش تنگ می شود ...😭💔
💚✍| @shahid_dehghanamiri
یـاد شهید #مصطفی_صدرزاده بخیر
میگفت: تاسوعا پیش عباسم...
چه قشنگ عباس خریدت اقا داداش
سالگرد شهادتت مبارڪ مـرد...
@shahid_dehghanamiri🥀