eitaa logo
به یاد شهید دهقان
432 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
154 فایل
+إمروز فضاے مجازے میتواند ابزارے باشد براے زدݩ در دهان دشمن..[• إمام خامنهـ اے•] ↶ فضیلٺ زندهـ نگهـ داشتن یاد و خاطرهـ ے شہدا ڪمتر از شهادٺ نیسٺ.+حضرٺ آقـا ڪپے با ذڪر صلواٺ✔
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📢 اطلاعیه مهم 👌 فرصتی کم‌نظیر برای کمک به تسریع ظهور امام زمان(عج) و نجات بشریت! 🔻با توجه به دو اتفاق مهم در سال جاری که باعث تسهیل زیارت اربعین شده؛ یعنی: ۱. حذف ویزای اربعین ۲. حذف وثیقه برای مشمولان سربازی؛ اکنون تقریباً «تنها مانع و هزینۀ اصلی» برای حضور حداکثری اقشار مستضعف و مشتاق زیارت سالار شهیدان، هزینۀ صدور گذرنامه است. (نفری حدود ۱۵۰هزار تومان) 🏹 یک تیر و 5 نشان! 🔻با توجه به اینکه اعتبار هر گذرنامه ۵سال است و اکثر کسانی که تجربۀ حماسۀ عظیم پیاده‌روی حسینی و دیدن آثار فراوان آن در زندگی خود و خانوادۀ خود را دارند، سعی می‌کنند «هر سال» در این راهپیمایی شرکت کنند، تأمین هزینۀ گذرنامۀ زوار نیازمند اربعین، در واقع پی‌ریزی و مشارکت در ۵سفر پیاده و زیارتی است! این یقیناً یکی از بهترین و کم‌یاب‌ترین فرصت‌های سرمایه‌گذاری‌ معنوی در طول عمر ماست! به ویژه اینکه طبق احادیث فراوان، اینگونه کمک‌ها به زائر امام حسین(ع)، باعث برکات بی‌نظیری در زندگی ما خواهد شد. ✅ چرا پویش را از امروز شروع کنیم؟ 🔻 در اطراف هر کدام از ما خوبان بسیاری هستند که زندگی ساده و بی‌تکلفی دارند و اگر هزینۀ گذرنامه‌شان تأمین شود و گذرنامه‌شان دستشان باشد، عازم پیاده‌روی اربعین خواهند شد (زیرا مانع جدی دیگری وجود ندارد). با توجه به اینکه ایام پیاده‌روی اربعین از اول صفر آغاز می‌شود، اگر «از هم‌اکنون» که حدود ۲ماه تا آغاز ایام پیاده‌روی اربعین باقی است، تلاش‌ها و پویش‌‌های گسترده‌ای برای تأمین هزینۀ گذرنامۀ این عزیزان آغاز شود و به یک موج و جریان فراگیر تبدیل گردد، می‌توان یک حماسۀ بزرگ برای نزدیک کردن ظهور و نابودی دشمنان بشریت رقم زد! ✅ بهترین راه جمع‌آوری و توزیع کمک‌هزینۀ گذرنامه چیست؟ 🔻 بهترین راه برای جمع‌آوری و توزیع کمک‌هزینۀ گذرنامه، اقدام و فعال شدن از طریق هیئت‌ها و مساجدی است که با آنها مرتبطیم. در عین حال «بیان معنوی» نیز مانند سال گذشته برای اینکه سهم کوچکی در این حماسۀ عظیم مردمی داشته باشد، شماره کارت زیر که زیر نظر معتمدین «بیان معنوی – ناشرآثارعلیرضاپناهیان»با دقت مدیریت می‌شود را معرفی می‌کند. کمک‌های جمع‌آوری شده، پس از تحقیق و بررسی‌های دقیق توسط شبکۀ معتمدین، به افراد واجد صلاحیت و صرفا برای تأمین هزینۀ گذرنامه زوار اربعین رسانده می‌شود. 👈 شماره کارت بانک ملت به نام علیرضا محمدزاده: 6104 3379 7750 0287 📌پرداخت آنلاین: IDPay.ir/arbaeen98 🔻 هزینۀ صدور گذرنامه برای هر نفر۱۵۰هزار تومان است. ⚠️ به جهت رعایت امانت داری و همینطور جلوگیری از برخی آسیب ها؛ هیچ گونه کمک و پرداختی از طریق درخواست در فضای مجازی و ارسال مشخصات، انجام نخواهد گرفت. لطفا درخواست نفرمایید. پویش دو ماه تا آغاز ایام پیاده‌روی اربعین ۹۸ @Panahian_ir
🍃❤️ شنیده بودم نــمــاز اول وقت برايش اهميت دارد، . ولی فكر نمی كردم انقدر مصمم باشد! صدای اذان کہ بلند شد همه را بلند كرد؛ انگار نه انگار عروسی است، آن هم عروسی خـــودش! . يكی را فرستاد جلو بقيہ هم پشت سرش، نماز جـــماعتی شد بہ یاد ماندنی!! "شهید محمدعلی رهنمون" 💌| @shahid_dehghanamiri
به یاد شهید دهقان
💌| @shahid_dehghanamiri
🔻روزاى آخر بود قرار بود چند روز بعد همه با هم از سوريه برگرديم ايران،🚶 اون روز ،با مسعود قرار گذاشتيم با بريم به سمت نيرب، روستايى كه تقريبا ٢٠ الى ٢٥ دقيقه تا اونجا راه بود🏍، بعد از كلى اتفاقات شيرين و شوخى و خنده دو تايى راهى نيرب شديم، اول؛ رفتيم به مغازه ساندويچى🌭 كه پاتوق هميشگيمون بود و يه دل سيرى از شاورماهاى معروف در اورديم و بعد به سمت بازار كه يك فروشگاه 💣 اونجا بود راهى شديم؛ داخل فروشگاه شديم ، فروشنده متوجه شد كه ما ايراني هستيم به پامون بلند شد و با احترام و زور و زحمت به زبون فارسى و عليك كرد✋، ما كه تو مغازه با هم يك كلمه هم صحبت نكرده بوديم برامون جالب بود كه از كجا متوجه شده‼️ در حال ديدن اجناس بوديم كه فروشنده 💍دست مسعود رو نشون داد و پرسيد ايراني؟؟؟ مسعود هم با خنده گفت نعم😁! فروشنده گفت؛ حلقة جميلة ( يعنى چه انگشتر زيبايي🌸) مسعود با يه نگاه معنى دارى انگشترش رو از دستش در اورد و به فروشنده داد،! و به فروشنده گفت؛ سيدى هديه! فروشنده با تعجب گفت ؟!!! مسعود گفت: نعم هديه🎁! زدم بهش و گفتم چكار ميكني ؟! و به بهش گفتم اينا صبحا با محور مقاومتنو شبا سر سفره النصره! گفتم : بگو براى رفيق شهيدمه كه به من داده و الان هم شهيد شده تا انگشتر رو برگردونه! مسعود گفت ؛ بيخيال چشمش گرفته بذار بدم بهش☺️! گفتم ؛ اين ديگه انگشتر و بر نميگردونه! فردا هم بياييم اينجا انگشتر رو گذاشته پشت براى فروش😒! مسعود با اصرار من ، با انگشترو نشون داد و بهش گفت؛ سيدى هذا صديقى الشهيد! فروشنده كه متوجه منظور مسعود نشده بود، با تعجب گفت ؛ انت شهيد😱 ؟! ( تو شهيدى )؟! مسعود خنديد و با اشاره و با خنده گفت؛ لا ، لا ؛ صديق قبلا شهيد! من بعداً شهيد!!!😂😂😂 دستشو دراز كرد و به فارسى گفت خودتو نزن به اون راه رد كن بياد! فروشنده هم كه نه راه پس داشت نه راه پيش انگشتر رو از دستش دراورد و داد😶! اون روز متوجه خنده هاش كه ميگفت ؛ (صديق قبلاً شهيد من بعداً شهيد ! ) نشدم تا لحظه اى كه با اين رو به رو شدم، حالا ميفهمم دنياى من چقدر كوچك تر از اونه و رو به بها ميدن نه به بهانه💔! و عدم به زرق و برق دنيا و همچنين رعايت مبانى اصولى و 👌، مسعود رو از من و امثال من متمايز كرد و چند روز بعد توى شهر به آرزوش كه بود رسوند🕊 توى روز مقرر همه با هم به ايران برگشتيم،! مسعود و ما.....!😔 . مسعود عسگری 🌹 💌| @shahid_dehghanamiri
شهید امیر حاج‌امینی: ای کسانی‌که این نوشته را میخوانید! اگر من به آرزویم رسیدم و دل از این دنیا کندم، بدانید که نالایق‌ترین بنده‌ها هم میتوانند به خواست ، به بالاترین درجات دست یابند 💌| @shahid_dehghanamiri
یک تابلو آیه الکرسی در اتاق پذیرایی بود. عکس بچه ها همراه نوه هام دورتادورش بود. یه روز دیدم عکس مصطفی نیست، خیلی ناراحت شدم به بچه ها گفتم: کسی عکس مصطفی را ندیده؟👀 همه اظهار بی اطلاعی کردند. مصطفی سوریه بود. خیلی دلتنگش شدم💔. بعداز چند روز مصطفی اومد، خیلی خوشحال شدم بعد بهش گفتم: که عکستو گم کردم . چیزی نگفت: فقط یه لبخند زد☺️ ... بعد از چند روز اومد گفت: مامان برات یه عکس اوردم توپ جون میده برای ......🕊 نذاشتم ادامه بده گفتمش: نمیخوام ببرش گفت :ببخشید. وقتی عکسشو دیدم واقعا دلم ریخت، 😞 این عکس آخرین عکسی بود که از، دستش گرفتم خودش این عکس رو خیلی دوست داشت، ومن دیوانه ی این عکس زیباش شدم.......😔 راوی:مادرشهید 💌| @shahid_dehghanamiri
♡... غدیر را تبلیغ نڪردند ڪه عاشورا به وجود آمد ... بالا رفتن دست علی (ع) را تبلیغ نڪردند ڪه سر حسین (ع) بر بالای نیزه‌ها رفت . ۲۲روز 💌| @shahid_dehghanamiri
💞 ❣روزی که می‌خواست متولد شود، ابرهیم زنگ زد☎️ خانه خواهرش. از لحنش معلوم بود خیلی بی‌قرار💓 است. اصرار کرد بگویم بچه‌ دارد به دنیا می‌آید. گفتم: نه❌ ممکن است بلند شود این همه راه را بیاید، بچه هم به دنیا نیاید. آن وقت باز باید برگردد... ❣مدام میگفت: من مطمئن باشم خوب است؟ زنده‌ای هنوز؟ بچه هم زنده است⁉️ گفتم: خیالت راحت همه چیز است. همان روز، عصر مهدی به دنیا آمد😍 و چهار روز بعد آمد... ❣بدون اینکه سراغ بچه برود🚷 آمد پیش من گفت: حالت خوب است ژیلا؟😍 چیزی کم و کسر نداری بروم ؟! گفتم: احوال را نمی‌پرسی⁉️ گفت:‌ تا خیالم از راحت نشود نه!😉❤️ ❣وقتی به خانه می‌آمد🏘 دیگر حق نداشتم کاری انجام دهم🚫 همه کارها را می‌کرد. لباس‌ها را می‌شست، روی در و دیوار اتاق پهن می‌کرد. را همیشه خودش پهن می‌کرد. جمع می‌کرد تا او بود، نود و نه درصد کارهای خانه بود. 💌| @shahid_dehghanamiri
✨ پلکی بزنم بر هم و روی تو‌ ببینم؛ تعریف من از حُسن سرانجام چنین است... ♥️ 💌| @shahid_dehghanamiri