حکایت عبدالله دیوونه
🌹اسمش عبدالله بود . .
تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه
همه میشناختنش!
مشکل ذهنی داشت
خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت
زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد
تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود
هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود
نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . .
یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه
دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت
نمیتونست درست صحبت کنه
به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما💔
مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن
گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی
هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !'
عبدالله دیوونه ناراحت شد
به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما💔. .
خونه ما 💔💔
بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن
حسین حسین خونه عبدالله باشه . .
اومد خونه
به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری
خونه هم که اجاره ست ... !!
چجوری حسین حسین خونه ما باشه
کتکش زد . .
گفت عبدالله من نمیدونم
تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . .
واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه
عبدالله قبول کرد
معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که
هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه💔 . .
روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر
خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی
تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . .
عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما💔💔💔
رفت ؛ از شهر خارج شد
بیرون از شهر یه آقایی رو دید
آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟!
عبدالله دیوونه گریش گرفت
تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . .
آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا
بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده💔
عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا
به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما💔
رسید به مغازه حاج اکبر
گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده !
حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت
گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!!
امانتی یابن الحسن رو داد بهش
رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . .
با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما 💔
رسید به خونه شب شده بود . .
دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن
خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت
چه هیئتی شد اون شب 💔
آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد🚶🏻♂
عبدالله خودش که متوجه نشد
ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد
آخه یابن الحسن رو دیده بود💔😍
میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود
حواست بود خرج هیئتت رو نداره
اینجوری هواشو داشتی
آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه 💔 ...
*میشه یه شب حسین حسین بین الحرمین باشه؟!*🚶🏿♂
میشه درد منم دوا کنی بیام حرم💔😔
یا امام حسین خیلی ها دلشون میخواد بیان کربلا 😪😪
هر کس خوند ودلش شکست برا فرج امام زمان عج دعا کنه وثوابش رو هدیه کنه نثار اموات همه مومنین
*کپی با ذکر صلوات*
🍃 *اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🍁*
🌴این داستان زیبا را حتما بخونید و هر کجا دلتون شکست برای بنده حقیرم دعا کنید🙏
✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
التماس دعا 🤲😭
شهید طلبه محمدرضا دهقان امیری
حکایت عبدالله دیوونه 🌹اسمش عبدالله بود . . تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه همه میشناختنش! مشکل
مطلب طولانیه ولی ارزش خوندنش داره🌹
#خاطره
|یکتکـهازبهشـت|
هر وقت میرفتیم مشهد، باید حتما میرفت صحن گوهرشاد. ساعتها آنجا مینشست و
دعا میکرد. میگفت: این کنج دیوار یه تکه
از بهشته...
_بهروایتمادربزرگوارِشهید
#شهیدآرمانعلیوردے🌱
#آرمانِعزیز🕊
#تلنگرانه
چجوریامامحسین
رودوست داری..!
ولیحجابرو...نه؟!
امامحسینیکه
آخرینلحظاتعمرش
نگرانیش،چادردختراشونبود!🙂'
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢ماجرای تاجر ثروتمند و امام زمان ارواحنا فداه
🎤 حاج شیخ مهدی تهرانی
#امام_زمان
#وظایف_منتظران
__
درست میگفت؛
دلتنگی يعني :
بسیار مشتاق...
و بسیار محروم!
صلي الله علیک یا ابا عبدالله❤️🩹
#اربعین
اَللَّهُمَّ لَكَ اَلْحَمْدُ عَلَى مَا لَمْ أَزَلْ
أَتَصَرَّفُ فِيهِ مِنْ سَلاَمَةِ بَدَنِي
وَ لَكَ اَلْحَمْدُ عَلَى مَا أَحْدَثْتَ بِي
مِنْ عِلَّةٍ فِي جَسَدِي (۱)
فَمَا أَدْرِي يَا إِلَهِي
أَيُّ اَلْحَالَيْنِ أَحَقُّ بِالشُّكْرِ لَكَ وَ
أَيُّ اَلْوَقْتَيْنِ أَوْلَى بِالْحَمْدِ لَكَ (۲)
خدايا، ستايش براى توست به خاطر آن
تندرستى كه همیشه از آن برخوردار بودم
و ستايش براى توست بر اين بيمارى كه
در تنم پديد آوردى
اى معبود من، ماندهام كدام يک از اين
دو حالت به شكرگزارى سزاوارتر است و
ستايشت در كدام يک از اين دو هنگام
شايستهتر؟!
صحیفه سجادیه/ نیایش ۱۵
#نجواهای_عاشقانه 💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸شهید رئیسی: شرط ادب بود که دست مقام معظم رهبری را میبوسیدم
هـر کــس بـــه حضـــرت آقــا ادبــ کرد؛
عـــاقبت بخـــیر شـــد :)♥️
#شهیدجمهور
#راهتادامهداره
شهید طلبه محمدرضا دهقان امیری
•[🌼💛]•
•[🌼💛]•
ڪربلا
هر ڪس نرفتھ
با رضا مطرح ڪند ؛
از ميان
پنجره فولاد
امضاء ميرسد ...! •💛🪶•
وقتی پزشکیان در خوانش از روی برگهها تمرکزش رو از دست داد و لحظاتی گرفتار تپق و سهو لسان شد، گل از گل بعضی چهرهها شکفت و پوزخند زدند.
اما #آقاجان با نگاه آرامش با او همراهی کرد و وقتی پزشکیان داشت به آقا و مردم قول میداد با دعای زیرلب بهش قوت قلب داد...
پدر و بزرگتر یعنی همین❤️👌
enc_17140904366438793649501.mp3
3.03M
منازکیعاشق شدم نمیدونم:)💔
#مداحی
#حسین_ستوده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ میگه ما کار داریم، نمیرسیم اربعین بریم کربلا
☀️ عجب! فکر کردی نیازت به امام حسین(علیهالسلام) برطرف شد؟! چرا دور برداشتی؟
#اربعین #محرم #امام_حسین
.
بهترینکٰاربرٰا؎بههلاکتنیفتٰادن
درآخرالزمآن،دعآ؎فرجامٰامزمآنﷻاست
البتهدعآ؎فرجےکهدرهَمه؎أعمالماأثر بُگذارد...!
تَعجیـلدرظُهـور #امام_زمان صَلـوات
#دعای_فرج