eitaa logo
رفاقت تا شهادت...🌱
4.7هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
27 فایل
بسـم‌ربّ‌عشــق ماهمیشھ‌فکرمیکنیم‌شھدا یه کارخاصی‌کردن‌کہ‌شھیدشدن❗ ، نه‌رفیق . .🖐🏽 اونا خیلی‌کارهارونکردن‌که شھید شدن :))💔 اگه انتقاد و پیشنهادی داشتی من اینجام @rabbani244 تبادل نداریم تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/187105918Ce558e6c9ac
مشاهده در ایتا
دانلود
^'💜'^ ⚘عباس‌آقا،خادمِ‌مسجدِامام‌رضاعلیھ‌السلام‌ تعریف‌می‌کرد؛ یہ‌روزنشستہ‌بودم‌توحیاطِ‌مسجد. مھدی‌آمدکنارم‌نشست.چشمش‌اُفتادبہ‌عکسِ‌شھدا کہ‌بالایِ‌دیوارِمسجدنصب‌شده‌بود. روبہ‌من‌کردوباحَسرت‌گفت: یعنی‌میشھ‌یہ‌روزهم‌عکسِ‌منوبزنندآن‌بالـاپیشِ‌شھدا؟ گفتم: "آن‌هابراۍزمان‌خودشان‌بودند. توبایدبری‌زمانِ‌خودت‌روپیداکنی..!" ⚘حالاعباس‌آقاداشت‌دنبالِ‌عکس‌مھدی می‌گشت‌تابزندآن‌بالاپیش‌شھدا.. ♥️🕊 ┄┅─✵🕊✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 هم ساقی کوثر تویی هم هادی و رهبر تویی 🌸 هم شاه بحر آور تویی هم شافع محشر تویی 🌸 هم حیدر صفدر تویی شاهانه گویم یا علی غدیر، یک تاریخ است؛ تاریخى که، ابتدایش مدینه است، میانش کربلا و انتهایش ظهور ... عید تکمیل دین، عید حقّ الیقین عید نورالمبین پیشاپیش تهنیت‌باد💐
✍بر بال خاطره ها 🌷چند وقت از شهادت علی جان می گذشت ساعت ۱۰ شب یکدفعه امیر محمد آمد گفت 🌷بابا آمده. بابا آمده بابا آمده بیاید دنبالم همه با تعجب به امیر محمد نگاه می کردیم که رفتیم داخل اتاق خواب گفت ببین بابا اینجاست پیراهن بابا را گرفت 🌷وبااشک و خنده بومی کرد . می گفت بوی بابا میده .بوی بابا میده 🌸و آن شب پیراهن بابا را پوشید و بعد از مدتها با آرامش خوابید 🌸راوی پدر شهید 🌸امیر محمد فرزند شهید ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🕊🍂🍂🕊 🌺 شهید تقوی در جبهه دعای را از حفظ در قنوت نمازش میخواند. همیشه نشسته میخوابید و پایش را دراز نمیکرد. یک بار از او پرسیدم:حاج حمید ، چرا این کار را انجام میدهید؟؟ جواب داد: در محضر چه کسی بخوابیم؟، ما اینجا با بهترین بندگان خدا زندگی میکنیم. من پایم را جلوی شما دراز کنم!!؟ 🌹 ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🔹 حاج قاسم برای خرید کاپشن به همراه فرزندش به یک فروشگاه در خیابون ولیعصر رفته بود و چهره سردار برای فروشنده آشنا میاد و ازش میپرسه شما سردار سلیمانی نیستید؟ 🔸 حاج قاسم میخنده و در جوابش میگه آقای سلیمانی میاد کاپشن بخره؟ فروشنده هم میگه منم تو این موندم. اون که قطعا نمیاد لباس بخره و براش میخرن میبرن. ولی شما خیلی شبیه به آقای سلیمانی هستید. ♦️ بعد از اصرار فروشنده و سوالات مکرر، حاج قاسم در جواب میگه بله قاسم سلیمانی برادرمه و بخاطر همین شبیهش هستم. 🔅 زمانی که حاج قاسم کت رو در میاره تا کاپشن نو رو بپوشه و بپسنده، اسلحه‌ای که در کمر حاج قاسم بود رو فروشنده میبینه. فروشنده میگه نه تو خود حاج قاسمی و لو رفتی. ▪️ فروشنده از اینکه سردار ازش خرید کرده خوشحال میشه و خیلی اصرار میکنه که پول نمیگیرم. حاج قاسم هم در جواب گفته بود اگه پول نگیری نمیخرم و میرم. ▫️ فروشنده باورش نمیشد که معروف ترین ژنرال دنیا به همین راحتی بدون محافظ به فروشگاه اون اومده و بین مردم قدم زده. 🕊🌱 ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🌺 زمانی که محمد هادی در تهران بود وصبح ها در بازار آهن فعالیت می کرد، و عصر اگر وقت می کرد با موتور کار می کرد همیشه دست به خیر داشت. خصوصاً برای هیئت ها بسیار خرج می کرد. ✿ هادی میگفت باید مجلس "امام حسین" (علیه السلام) پر رونق باشد. باید این بچه ها که هیئت می آیند خاطره خوشی داشته باشند. ✿ هربار که برای هیئت و یا کارهای فرهنگی مسجد احتیاج به کمک مالی داشتیم اولین کسی که جلو می آمد هادی بود. همیشه آماده بود برای هزینه بود اما چیزی برای خودش خرج نمی کرد. وقتی می فهمید که مثلا هیئت نوجوانان مسجد، احتیاج به کمک مالی دارد دریغ نمی کرد. 💙یا اگر می فهمیدکه شخصی احتیاج به پول دارد، حتی اگر شده قرض می کرد و کار او را راه می انداخت. 🌷 ┄┅─✵🕊✵─┅┄
معرفی کتاب هما 🌱 بریده ای از کتاب: صدایش از بغضش می لرزید. هما جان، منو حلال کن اما باید بدونی الان حال من مثل یه ماهی می مونه که از آب افتاده بیرون و در حال جون کندنه. تو نمی دونی بچه ها توی منطقه چه قدر مظلومن و چه جوری دارن با دست خالی مقاومت می کنن حتی مردای متاهل بچه دار هم به زور مرخصی میرن تا زحمت بقیه زیاد نشه. هما جان، شک نکن یه لحظه که ازت دور می شم دلم برات تنگ می شه ولی اگه آدمایی مثل من و شهید قربانی از نو عروسامون دل نکنیم، کی وایسه جلو این بعثیای بی دین و ایمون؟ 🕊🌱 🕊🌱 ┄┅─✵🕊✵─┅┄
﷽ دلم تنگ نگاهت، لبخندت، خنده هایت میشود... دلتنگ فرمانده🥲💔 ┄┅─✵🕊✵─┅┄
﷽ شاه نشین چشم من تکیه گهِ خیال توست❤️ ┄┅─✵🕊✵─┅┄
‹🔗🥀› وَتـٰا‌ابـَد‌بہ‌آنـٰانکِہ‌ پلاکِشـٰان‌را‌ازگَردَن‌خـویش‌در‌آوردَنـد تـٰامانَند‌‌مادرشـٰان‌گمنام‌بِمـٰانند‌مَدیونیم💔!' ┄┅─✵🕊✵─┅┄
گۅیـٰا‌ڪِہ‌جَھٰان‌بَعد‌ِتۅ زیبـٰا‌شُدَنۍ‌نیست••!" ┄┅─✵🕊✵─┅┄
"🤎🪴" بیھوده‌نگردید‌بہ‌تڪرار‌در‌این‌شھر او‌طرز‌نگاهش‌بخداشعبہ‌ندآرد...!🔐' ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ ┄┅─✵🕊✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 هم ساقی کوثر تویی هم هادی و رهبر تویی 🌸 هم شاه بحر آور تویی هم شافع محشر تویی 🌸 هم حیدر صفدر تویی شاهانه گویم یا علی غدیر، یک تاریخ است؛ تاریخى که، ابتدایش مدینه است، میانش کربلا و انتهایش ظهور ... عید تکمیل دین، عید حقّ الیقین عید نورالمبین پیشاپیش تهنیت‌باد💐 .🌸🍃
کلام شهید: هر خانومی که چادر به سر کند و عفت ورزد وهر جوانی که نمازش را اول وقت بخواند؛ به مولایم امام حسین (ع) سفارشش میکنم. _شهید حسین محرابی_ ┄┅─✵🕊✵─┅┄
-بہ‌جوۅنایۍ‌کہ‌زیرِ‌تابوت‌ شهدابۅدن‌گفتن: اربابـ‌ سِفارش‌شما‌رۅ پیشِ‌علی‌اکبرش‌میکنہ..!":) کي‌تۅ‌تابوتِ‌بعدیہ!؟ ┄┅─✵🕊✵─┅┄
♥️ ازدرانداختنت‌ازپنجرھ‌بیاتو! بجنگ‌واسہ‌خواسته‌هات.. نـاامیدنشو(: خداببینہ‌سفت‌وسخت‌چسبیدی‌بہ ‌خواستت، بهت‌میدھ‌خواستہ‌‌ات‌رو! ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ ┄┅─✵🕊✵─┅┄
هرکه را جام شهادټ ندهند..."🕊 🧡 🧡 ┄┅─✵🕊✵─┅┄
💠قال رسول الله (ص): 🔻چون روز قیامت شود، پل صراط بر لبه‌ی دوزخ نصب خواهد شد و کسی قادر به عبور از آن نخواهد بود. مگر اینکه با ولایت علی بن ابی طالب (ع) اذن رهایی از آتش داشته باشد. 📚بشارة المصطفي، ص ۱۴۵ ┄┅─✵🕊✵─┅┄
یہ‌آقایۍبودبہ‌اسم‌آقاحسین‌ڪہ‌تو؎ آخرین‌مداحیش‌گفت:یعنۍقسمت‌میشہ‌ منم‌شھیدبشم‌توسوریہ؟ دقیقابعدازاون‌مداحۍرفت‌سوریہ‌و شھیدشد..! همینقدرقشنگ:)🖐🏻 💔 شادی روحش الفاتحه🌹 ┄┅─✵🕊✵─┅┄
میگفت‌:مشتۍ . .اگرفڪرمیڪنۍ بسیجۍواقعۍهستۍ🕶🤞🏿!' ‹الھم‌الرزقناشھادت› روسعۍڪن‌ . . .بہ‌‹قلـ♥️ـبت‌› بچسبونۍنھ‌اینکھ‌پشت‌‌قاب‌موبایلت🚶🏿‍♂💔( ‌:! ‌ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ┄┅─✵🕊✵─┅┄
نوشته بود : رفیق اونی هست که به رشد دینت کمک کنه نه اینکه تو رو نسبت به دینت بی تفاوت کنه... 🕊🌱 ┄┅─✵🕊✵─┅┄
معرفی کتاب من، مادر مصطفی 🌱 بریده ای از کتاب: وقتی غنی سازی را انجام دادند، بچه های غنی سازی را فرستادند پیش آقا. مصطفی را نفرستادند. بعد اسم آن ها را دادند برای قرعه کشی حج عمره. باز هم اسم مصطفی را ندادند. خیلی کسل شد. به او گفتم: مادر، خدا جای دیگه جبران می کنه. هنوز آن ها نرفته بودند حج عمره که بنده خدایی به او زنگ زد، گفت: «بیا برو حج واجب!» 🕊🌱 🕊🌱 ┄┅─✵🕊✵─┅┄