چطور میتونی ادامه بدی؟
من هر دفعه که نشستم شهدا تا کمر خم شدن...
دست دراز کردن برام بلندم کنن...
تو بودی دستتو نمیدادی بهشون؟ 🥺😢
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب تصویر آخر 🌱
«تصویر آخر» از مجموعه سرآمدان علم و ایثار نشر فاتحان، زندگینامه داستانی شهیده سیده طیبه سادات موسوی زمانی به روایت محمدعلی گودینی است.
دوران دفاع مقدس پرافتخارترین برهه از تاریخ معاصر ایران اسلامی است.
الگویی به یادماندنی از حیات طیبهٔ انقلاب اسلامی توأم با خلق صحنههای بسیار زیبایی از رشادتها و از جان گذشتگیهای آحاد ملت ایران در راه مبارزه با طاغوتهای زمان و تحقق آرمانهای بلند یک ملت ظلمستیز؛
اینگونه بود که هشت سال دفاع مقدس سربلندی این مردم شریف در پیشگاه تاریخ و ذلت ابرقدرتهای شرق و غرب را به ارمغان آورد و در بزرگترین آوردگاه تاریخی ایران زمین، نهتنها وجبی از خاک عزیز ایران اسلامی از دست نرفت، بلکه جهانیان را مات و مبهوت عظمت و بزرگی خود نمودیم...
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#شهیده_طیبه_سادات_موسوی 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب دخترم ناهید 🌱
بریده هایی از کتاب:
۱-ـ اسمت چیست؟ ـ ناهید. ـ کجایی هستی؟ ـ سنندجی. ـ تو که کردی، غریب نیستی، پس جرمت چه بوده؟ ناهید گفت: «دینداری.» گفت که به خاطر شرکت در کلاس قرآن و حمایت از امام دستگیرش کردند. گفت که از او خواستند به امام توهین کند و نکرد. گفت: «بمیرم هم این کار را نمیکنم. این آرزو را باید به گور ببرند.»
۲-ناهید گفت: «من از مرگ نمیترسم. راه من همین است.» تهمینه گفت: «چگونه میشود راضیشان کنم آزادت کنند؟» ناهید گفت: «راهی ندارد.» تهمینه گفت: «چرا؟» گفت: «چند ماه است که شکنجهام میکنند. تن به خفت ندادم. حاضر نیستم برای زندهماندن ذلیل بشوم.»
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#شهیده_ناهید_فاتحی 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
سالگرد تولد شهید علی هاشمی 🌱
نیروهایش را به زور به مرخصی میفرستاد.
حتی گاهی به کسانی که پول نداشتند، پول میداد تا بروند و به خانواده سری بزنند.
همین رفتارها باعث محبوبیت فوقالعاده او در میان نیروهایش شد.
به نیروها خودباوری و اتکاء به نفس میداد.
به افراد مسئولیت میداد و همین نیروها را رشد میداد.
تولدت تو آسمونا مبارک قهرمان 🌻
تاریخ تولد: ۴۰/۶/۱۰ 🌹
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
🌿#ڪݪام_شـھید💌
برادرم ..
تمام عالم هم اگر برایت زلیخا شدند،
تو بندگی کن و به حرمت خدایت
بگذار و بگذر ..
اینگونه که باشی شهیدت میکنند .. :)
#شهید_عبدالحسین_برونسی♥️🕊
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
#روایت_عشق^'💜'^
⚘خیره شده بود به آسمان،
حسابی رفته بود توی لاک خودش،
بهش گفتم: چی شده محمد؟
انگار بغض کرده باشه، گفت:
بالاخره نفهمیدم " اربا اربا " یعنی چه؟
میگن آدم مثل گوشت کوبیده میشه!
یا باید بعد از عملیات کربلای۵ برم کتاب بخونم
یا همینجا توی خط بهش برسم...
⚘توی بهشت زهرا که میخواستند دفنش کنند،
دیدم جواب سوال رو گرفته،
با گلوله توپی که خورده بود توی سنگرش....💔
#شهید_سیدمحمد_شکری♥️🕊
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
سالگرد شهادت شهید محمود کاوه 🌱
توی یه مجلس که شهید کاوه هم حضور داشت، به مناسبت ازش نام بردم.
چند روز بعد تلفن کرد و گفت: می خوام ببینمت...
اومد و نشست.
کلی گریه کرد و گفت: تو رو به جدت قسم میدم توی مجالس اینقد از من تعریف نکن...
می ترسم نفس بر من غالب بشه و در این راهی که قدم گذاشتم غرور بیاد سراغم و عملم رو خراب کنه... 🥺😭
تاریخ شهادت: ۶۵/۶/۱۱ 🥀
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
~🕊
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
هروقت قرار بود مأموریت برود اگر من راضی نبودم تمام تلاشش را میکرد یا مأموریت را نرود و یا به هر نحوی مرا راضی میکرد.
اما این بار فرق داشت مدام گریه میکردم تا منصرفش کنم، اما نه به گریه هایم توجه کرد تا سست شود و نه از رفتن منصرف شد صبح با اشک و قرآن بدرقهاش کردم دستی به صورتم کشید و خیسی اشکم را به سر و صورتش زد و گفت " بیا بیمه شدم صحیح و سالم برمیگردم"
✍🏻به روایت همسر
#شهید_شجاعت_علمداری♥️🕊
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
اگرصراطمستقیممےجویۍبیا . .
ازاینمستقیمترراهےوجودندارد . . !
⸤حُبُالحُسین♥️
#شهیدآوینۍ🌿
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
بار اولے کہ میخواست برود سوریه آینہ قران گرفتم برایش.. قرآن را بوسید و باز کرد ترجمه آیہ را برام خواندش ولے بار آخرے کہ میخواست برود،
وقتے قرآن را باز کرد آیه را ترجمه نکرد
گفتم:
سعید چرا ترجمہ نمیکنے؟!
رو به من کرد وگفت:
اگہ ترجمہ آیہ رو بهتون بگم
ناراحت نمی شین؟!
گفتم: نه
گفت: آیہ شهادت اومده و
من بہ آرزوم مےرسم♥️
✍🏻به روایت مادرِ
#شهید_سعید_بیاضیزاده♥️🕊
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
به نقل از مادر شهیده :
زینب شبی که دعای نور حضرت زهرا (س)را حفظ کرد، خواب عجیبی دیده: «یک زن سیاهپوش در کنارش مینشیند و دعای نور را برای او تفسیر میکند. آن قدر زیبا تفسیر را میگوید که زینب در خواب گریه میکند.زینب در همان عالم خواب وقتی تفسیر دعا را یاد میگیرد، به یک گروه کودک تفسیر را یاد میدهد، کودکانی که در حکم انبیا بودند. زینب دعا را میخواند، رودخانه و زمین و کوه هم گریه میکردند.» زینب آن شب در عالم خواب حرفهایی را شنیده و صحنههایی را دیده بود که خبر از یک عالم دیگری میداد. او از خواهرش شهلا که این خواب را تعریف میکند سفارش میکند که خوابش را برای هیچ کس تعریف نکند.
یک شب سر نماز، سجدهاش خیلی طولانی شد و حسابی گریه کرد. بلندش کردم. گفتم «مامان، تو را به خدا این همه گریه نکن. آخر تو چه ناراحتی داری؟» با چشمهای مشکی و قشنگش که از شدت گریه سرخ شده بود. گفت: «مامان، برای امام خمینی گریه میکنم، امام تنهاست. به امام خیلی فشار میآید. به خاطر جنگ، مملکت خیلی مشکل دارد. امام بیشتر از همه غصه میخورد.»
#شهیده_زینب_کمایی 🌸✨
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
🌿خواب تکان دهنده شهید مدافع حرم از امام حسین(ع)
📝فرازی از وصیت نامه شهید💌:
⚘حمد و سپاس پروردگار هر دو عالم و سجده شکر به درگاهش که مدیون حسین بن علی(ع) هستم و تمام زندگیم را از از او دارم چون خواست تا این گونه او را زیارت کنم، همانند خوابی که دیدم که امام حسین(ع) از ضریح بیرون آمد و گفت تو هم مال این دنیا نیستی و در آخر هم من رو سیاه را خرید پس گریه و زاری معنا ندارد چون به وصال عشقم رسیدم.
⚘...اگر چاره داشتم و میشد میگفتم بدنم را دو قطعه کنید و نیمی از آن را در حرم حضرت زینب(س) و نیمی را در حرم حضرت رقیه(س) دفن کنید و این آخرین خواهش من در دنیا از شماست.
#شهید_علی_امرایی♥️🕊
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b