💌#خاطرات_شهدا
🔵شهید مدافعحرم محمد شالیکار
♨️قُنوت شهدایی
🦋همسر شهید روایت میکند: یکبار به او گفتم: «محمد! چرا موقع قنوت، اینقدر دستهاتو بالا میبری؟» گفت: «آدم وقتی داره گدایی میکنه اون هم در خونهٔ خدا، هر چقدر دستهاشو بالاتر ببَره، خدا هم بیشتر بهش توجه میکنه. گدا باید گدایی کنه. باید طوری گدایی کنه که وقتی صاحبخانه او را دید دلش براش بسوزه. هرچه بیشتر گدایی کنی، خدا بیشتر به پات میریزه. لطفشو دریغ نمیکنه.»
🦋گفتم: «اینقدر دستهاتو بالا نبَر، شاید مردم مسخرهات کنند!» خندید و گفت:«مگه من برای رضایت مردم نماز میخونم که فکر این چیزها باشم؟ من در محضر پروردگارم هستم، دست به دامن خُدام، بگذار هرکی هرچی میخواد بگِه!»
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
شهید علی چیت سازیان 🌱
یک روز یکی از نیروها از من پرسید: «علی چیتسازیان» چطور چیتسازیان شده است؟
گفتم: از علیآقا در جنگ شجاعتر، مدیرتر و خطشکنتر زیاد دیدم، ولی دو ویژگی اخلاقی شهید «چیتسازیان»، ایشان را ماندگار کرده است.
اولین خصیصهاش این بود که همیشه به خدا توکل میکرد.
اگر به شناسایی میرفتیم و به مین و مانع میخوردیم و برمیگشتیم و به ایشان میگفتیم نشد، علی آقا میگفت نشد یعنی چه؟ اگر به خدا توکل کنید تمام گرهها از پیش پایتان برداشته میشود.
اولین ویژگیاش توکل بر خدا بود و بعدی توسل بر او.
برادر و دوستانش شهید شده بودند و شرایط خیلی سختی داشتند.
کار جنگ کار آسانی نیست. در کار شناسایی هر شب با مرگ سروکار داشتیم.
باید روحیه نیروها حماسی باقی بماند تا به خوبی کار را انجام دهیم.
هر زمان روحیهها خراب میشد میگفت ذکر توسل بخوانید.
تاریخ شهادت: ۶۶/۹/۴ 🥀
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
- ناشناس.mp3
8.66M
┄┅✵♥️✵┅┄
🎤 صوت شهدایی 🌷
شهدای گمنام مادراتون غریبن
مداحی شهدایی بسیار زیبا حجت الاسلام موسوی
همراه با صحبت های مادر شهید صابری🌷
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
ما عشق شـهادتیم
و این باور ماست
سربند حسـینابنعلی
بر سر ماست
یک جملهی ما
امید دشمن را برد
#سیدعلیخامنهای رهبر ماست
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری شهدایی 🥀💫
#شهید_مجیدقربانخانی🍁🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب فرنگیس 🌱
کتاب «فرنگیس» خاطرات فرنگیس حیدرپور زن شجاع کرمانشاهی و از شخصیت های برجسته دوران جنگ تحمیلی را روایت میکند.
کتاب با کودکی فرنگیس آغاز میشود، دورانی که به دور از سایهی جنگ اما زیر سایهی فقر و محرومیت روایت میشود.
روایت زمانی به اوج خود نزدیک میشود که روستای او با شروع جنگ مورد هجوم عراقیها قرار میگیرد و فرنگیس وقتی برای تهیه آذوقه از پناهگاه دور میشود با دو سرباز عراقی مواجه شده و یکی را میکشد و دیگری را به اسارت میگیرد.
اما این پایان ماجرا نیست، این کتاب تمامی خاطرات سالهای جنگ گرفته تا سالهای بعد از پیروزی را از زبان فرنگیس روایت میکند.
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#خاطرات_فرنگیس_حیدرپور 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
اگه رگ و ریشه دار باشی می فهمی که چرا خاک از خون با ارزش تره... ♥️
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب سرباز کوچک امام 🌱
بریده هایی از کتاب:
۱-منتظر ماندم. دلم میخواست بدانم چه درخواستی دارد که ارزش آزادیام را دارد. سرباز رو کرد بهم و گفت: «میگه چند تا فحش به خمینی بده! اگه فقط چند تا فحش به خمینی بدی همین الان آزادت میکنم.» چه توقعی داشت! از جنازهام هم چنین چیزی نمیشنید دیگر چه برسد به خودم.
۲-شکر! مادر با اجازهتون دارم میرم جبهه... اومدم از شما و بقیه خداحافظی کنم... .» خیلی بیمقدمه شروع کرد به گریهکردن؛ دلم آشوب شد. طاقت دیدن گریهاش را نداشتم. گفتم: «مادر، انشاءالله زود برمیگردم خیالت از بابت من راحت باشه... .» گفت: «به خدا سپردمت مادرجون، مواظب خودت باش تو رو خدا...» دوست نداشت زیاد حرف بزند. صدای بغضآلودش را از من میدزدید.
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#خاطرات_آزاده_مهدی_طحانیان 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
رفیق خوب تو رو به جاهای خوبی میرسونه... 🌼
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
یوسف بعد از مدتها خرید کرده بود. بهم گفت: خانوم! ناهار مرغ درست میکنی؟ هنوز آشپزی بلد نبودم. اما دل رو زدم به دریا و گفتم: چشم… مرغ رو خوب شستم و انداختم توی روغن. سرخ و سیاه شده بود که آوردمش سرِ سفره.
یوسف مشغول خوردن شد. مرغ رو به دندون گرفته بود و باهاش کلنجار می رفت. مرغ مثلِ سنگ شده بود و کنده نمی شد. تازه فهمیدم قبل از سرخ کردن باید آبپزش می کردم. کلی خجالت کشیدم. اما یوسف می خندید و می گفت: فدای سرت خانوم!
📚 کتاب ۳۶۵خاطره برای ۳۶۵ روز، صفحه۵۷
#شهید_یوسف_سجودی
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
امام على عليه السلام:
براى آنچه از دست رفته است اندوه به دلت راه مده، كه تو را از آنچه مى آيد باز مى دارد
غرر الحكم حدیث 10434
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b