eitaa logo
رفاقت تا شهادت...🌱
4.5هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
4.3هزار ویدیو
33 فایل
بسـم‌ربّ‌عشــق ماهمیشھ‌فکرمیکنیم‌شھدا یه کارخاصی‌کردن‌کہ‌شھیدشدن❗ ، نه‌رفیق . .🖐🏽 اونا خیلی‌کارهارونکردن‌که شھید شدن :))💔 اگه انتقاد و پیشنهادی داشتی من اینجام @rabbani244 تبادل نداریم تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/187105918Ce558e6c9ac
مشاهده در ایتا
دانلود
اعماڵ قبل خواب یادت نࢪه 🌱 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 به یاد مردی که گفت فاطمیه سال بعد نیستم باز شد فاطمیه، حسرت دل‌ها برگرد آن حکیمی که تو گفتی، شده تنها برگرد تشنۀ گریۀ بسیار تو بیت‌الزهراست روضۀ حضرت مادر شده برپا برگرد.. 🔹 گریه‌های در روضه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها💔 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
تا جایی که ازش برمی‌آمد و قانون اجازه می‌داد، گره از کار مردم باز می‌کرد. خیلی هم می‌آمدند پیشش. هر جا هم که می‌رفتیم، دوره‌اش می‌کردند؛ حرفشان را می‌زدند و مشکلشان را می‌گفتند. صیاد هم با حوصله گوش می‌کرد. گاهی هم یادداشت می‌کرد. شماره‌ی تلفن می‌داد که تماس بگیرند. شهید🕊🌹 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
بوسه امام بر پیشانی تنها رزمنده 🔹اشلو معروف‌ترین لقب شهید مرتضی جاویدی است و دلیل گذاشتن این لقب برای او این است که با لباس عراقی‌ها پیش خودشان می‌رفت و با آنان هم غذا می‌شد. او به سنگرهای عراقی‌ها می‌رفت و با آنها صحبت می‌کرد، بعدها عراقی‌ها پی می‌بردند که او ایرانی است و برای جاسوسی به سنگر آنها آمده‌است و برای سر مرتضی جاویدی جایزه می‌گذاشتند. 🔹پس از پیروزی در عملیات والفجر ۲ اکثریت فرماندهان و رزمندگان نزد حضرت‌ امام به تهران رفتند و سرلشکر رضایی موضوع عملیات را با حضرت امام در میان می‌گذارد و امام این شهید را در بغل می‌گیرد و بر پیشانی‌اش بوسه می‌زند. شهید صیاد شیرازی می‌گوید در تمام دورانی که همراه رزمندگان و فرماندهان دفاع مقدس خدمت حضرت امام می‌رسیم، فقط یک بار دیدم که امام رزمنده.ای را در آغوش گرفت و پیشانی‌اش را بوسید و آن کسی نبود جز شهید مرتضی جاویدی. شهید🕊🌹 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
Final Master2_Haj Mehdi Rasooli_Fatemieh 1401.mp3
12.2M
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🥀خوشی ز عمر ندیده، خدانگهدارت😔 🥀صنوبری که خمیده، خدانگهدارت😔 🥀قرار بعدی ما کربلا، زمان غروب😔 🥀کنار رأس بریده، خدا نگهدارت😔
🌱 ❣دعا در صلوات و درود بر رسول خدا و بیان اوصاف آن حضرت فراز👇 ✨﴿۲۳﴾ اللَّهُمَّ فَارْفَعْهُ بِمَا كَدَحَ فِيكَ إِلَى الدَّرَجَةِ الْعُلْيَا مِنْ جَنَّتِكَ خدایا! به خاطر مشقّت و زحمتی که در راه تو کشید، مرتبۀ او را به بالاترین درجه بهشت بالا بر.
💢مبادا مادرم لباس تیره بپوشد 🔹حسین عزیز علاقه زیادی به مادرش داشت همیشه درخواست می‌کرد مادرش شاد باشد و شاد بپوشد لباس تیره نپوشه یک بار که مادر همراه شهید خواستن رفسنجان بروند دیدن مادر لباس تیره پوشیده ناراحت میشه و فردای آن روز شهید به شهر انار می‌رود و برای مادر یک مانتو با رنگ روشن می‌خرد و موقعی که به خانه می‌رسد به طور سوپرایزی این هدیه را تحویل مادر می‌دهد و این آخرین کادو یا بهتر بگویم آخرین هدیه شهید به مادر عزیزش بود 🔹 فردای آن روز شهید عازم خدمت شد و شهید عزیز وصال با یار را برگزید و آسمانی شد 🌺 شهید مدافع وطن حسین رفسنجانی شادی روحش صلوات 🌺 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
فصل چهارم : تولد یک پروانه قسمت هشتم عید سال 46 بود و مردم مشغول عید دیدنی. بعد از شام دردهای زایمانم شروع شد و به خودم پیچیدم. چند وقت پیش یک بسته گل گاو زبان برای مریم بردم و گفتم: «هروقت رجب رو فرستادم دنبال این بسته، وقت زایمانم رسیده؛ فوری خودت رو برسون.» آن شب رجب سر کار نرفته بود. گفتم: «برو به مریم خانوم بگو گل گاو زبون زهرا رو بده.» گفت: «گل گاو زبون؟! می‌خوای چی‌کار این موقع شب؟!» حال خراب من را می‌دید و افتاده بود سر لج و یکی‌به‌دو کردن. گفتم: «نپرس رجب! فقط برو که دارم می‌میرم!» رجب تا پیغامم را رساند، مریم فوری آماده شد. زنی که جرئت نمی‌کرد نزدیک شوهرش شود، آن شب به‌خاطر من سر تا پای آقای ترابی را ماچ و بوسه کرد تا اجازه بدهد شب را کنار من بماند. رجب و وجیه‌الله رفتند دنبال قابله. هر لحظه حالم بدتر می‌شد. فهمیدم تا قابله خودش را برساند، کار تمام است. مریم آب گرم و حوله‌ی تمیز آماده کرد. از شدت درد به دستان مریم چنگ می‌انداختم. بنده خدا صدایش درنمی‌آمد. یا زهرا (علیها‌السلام) گفتم و از حال رفتم. علی، سحر دهمین روز از فروردین 46 به دنیا آمد. بند ناف دور گردنش پیچیده بود؛ صدایش درنمی‌آمد! چشم که باز کردم، در آغوش مریم بود. بند ناف را از دور گردنش باز کرد و با یکی دو ضربه گریه‌اش را درآورد. ذوق‌زده شده بود و قربان‌صدقه علی می‌رفت. بی‌حال گفتم: «ناف... نافش رو ببُر.» - چه‌جوری زهرا؟! من فقط بلدم ناف گوسفند رو ببرم! تو دهات یه وجب می‌ذاشتیم و قیچی می‌کردیم. - هر جور که بلدی ببر. ناف علی را قیچی کرد و درد دوباره در جانم پیچید؛ از حال رفتم. روایت زندگی زهرا همایونی؛ مادر شهیدان 📙 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
خانواده آسمانی 20.mp3
12.03M
۲٠ 🎤 ★ دنیا در نگاه خداوندی که طراح آن است؛ بازیچه ای بیش نیست و در مقابل، آخرت ملکی ست کبیر! 🔅 با این تفسیر، آمادگی برای چنین جهان عظیمی، راهنمایی می‌طلبد، - با ظرفیت وجودی به همان بزرگی - و عصمتی که انسان را به سلامت به مقصد برساند.
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 🌷 🌷 !! 🌷عراقی‌ها عادت داشتند صبح‌ها آمار اسرا را بگیرند. با یکی از دوستان قرار گذاشتیم بر خلاف همیشه، این‌بار جلوی صف بایستیم. از قضا شانس کتک خوردن، با نفرات جلویی صف بود. تا خوردیم ما را زدند. چند هفته‌ای گذشت. شانس صف صبحگاه این‌بار هم قرعه نفر اولی را به نام ما ثبت کرد. یکی از هم‌بندی‌ها با این تصور که به کتک خوردن عادت کرده‌ایم، خود را توجیه می‌کرد. تصمیم خود را گرفتم و به انتهای صف رفتم. افسر عراقی برای آمارگیری آمد. این‌بار اما انتهای صف را برای کتک زدن انتخاب کرده بود. 🌷در اسارت شوخی و خنده در بین بچه‌ها جایگاهی ویژه داشت. ما بودیم و یک شلنگ و برف و کولاک و سرمای استخوان‌سوز اردوگاه تکریت. بر سر حمام کردن با آب سرد رقابتی بین بچه‌ها بود تا روحیه خود را حفظ کنیم. یک سرباز عراقی هم بود که یکی از بستگان خود را در جنگ از دست داده بود. بسیار ناراحت بود و با کتک زدن ما به خیال خود تلافی می‌کرد. عراقی‌ها هر کاری دوست داشتند، انجام می‌دادند. ظهرهای تابستان لباس بچه‌ها را از تن خارج می‌کردند و با کابل کتکمان می‌زدند. همگی مریض شده بودیم ولی نمی‌دانستند ما ایرانی‌ها زیر بار حرف زور نمی‌رویم! 🌷شادی روح همه شهدا صدر اسلام صلوات بفرستید اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل الفرجهم راوی: آزاده سرافراز و جانباز ایواز خداوردیان از برادران ارامنه منبع: سایت خبرگزاری مهر رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
27.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 برخی از سلبریتی‌ها یاد بگیرند! ⭕️ شعرخوانی و بغض گیتی معینی بازیگر معروف صدا و سیما در نمایشگاه بسیج امید ملت ایران در شیراز رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b