eitaa logo
رفاقت تا شهادت...🌱
4.5هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
4.4هزار ویدیو
35 فایل
بسـم‌ربّ‌عشــق ماهمیشھ‌فکرمیکنیم‌شھدا یه کارخاصی‌کردن‌کہ‌شھیدشدن❗ ، نه‌رفیق . .🖐🏽 اونا خیلی‌کارهارونکردن‌که شھید شدن :))💔 اگه انتقاد و پیشنهادی داشتی من اینجام @rabbani244 تبادل نداریم تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/187105918Ce558e6c9ac
مشاهده در ایتا
دانلود
معرفی کتاب حرمان هور 🌱 بریده هایی از کتاب: ۱-در رمضان ۶۱ با عزیزانی در «پادگان قدس» بودم و با هم گپ می‌زدیم که اکنون هیچ نشانی از آن‌ها نیست. صبح روز ۲۲ رمضان همان سال با بچه‌ها خوش‌وبش می‌کردیم، به فکر شب آن روز نبودیم. نمی‌دانستیم که در شب چه اتفاقی خواهد افتاد. دوستان و آشنایان را می‌دیدیم ولی بی‌خبر از آنکه چند ساعتی بیش با آنان نخواهیم بود. ۲-در وصیت‌نامه‌اش نوشته بود: «بشکند قلمت ای تاریخ‌نویس! اگر ننویسی با امت خمینی چه کردند...» 🕊🌱 🕊🌱 ┄┅─✵🕊✵─┅┄
معرفی کتاب یک قطار فشنگ برای دکتر 🌱 بریده ای از کتاب: هنوز چشم‌هایم بسته است. با ترمز ناگهانی ماشین چشم باز می‌کنم. دختر می‌گوید: این‌جا میدان اصلی و قدیمی شهر است. آن‌جا هم مسجد صفی. نام وقف‌کنندهٔ آن، حاج صفی یا مشهدی صفی بود. زمانی که شهدا را از میدان شهر تشییع می‌کردند. مردم توی این مسجد جمع می‌شدند. به اطرافم نگاه می‌کنم. مسجد در گوشهٔ شمال شرقی میدان است. مسجد بزرگی نیست این را از دهانهٔ ورودی آن با آجرنما و کاشی‌های آبی فیروزه‌ای بر سردرش با طرح‌های اسلیمی می‌توان فهمید. ماشین می‌پیچد داخل خیابانی تقریباً شلوغ. می‌گویم: به نظر می‌رسد در این نقطهٔ شهر ناگهان همهٔ مردم با هم از خواب بیدار شده‌اند و آمده‌اند بیرون؟ 🕊🌱 🕊🌱 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b