eitaa logo
رفاقت تا شهادت...🌱
4.4هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
4.4هزار ویدیو
36 فایل
بسـم‌ربّ‌عشــق ماهمیشھ‌فکرمیکنیم‌شھدا یه کارخاصی‌کردن‌کہ‌شھیدشدن❗ ، نه‌رفیق . .🖐🏽 اونا خیلی‌کارهارونکردن‌که شھید شدن :))💔 اگه انتقاد و پیشنهادی داشتی من اینجام @rabbani244 تبادل نداریم تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/187105918Ce558e6c9ac
مشاهده در ایتا
دانلود
معرفی کتاب یک روز یک مرد 🌱 بریده ای از کتاب: حاج همت، پرده سنگر را کنار می‌زند و وارد میشود. صدای غرش توپ و خمپاره، لحظه‌ای قطع نمیشود. از سر و وضع همت با آن پوتینهای گِل گرفته و صورت خاک‌آلود، معلوم است که از خط می‌آید. چشم حاج داود به همت که می‌افتد، او را صدا می‌زند. ـ ابراهیم، بیا اینجا پیش خودم. همت با دیدن حاج داود سر از پا نمیشناسد. ـ اینجایی حاجی؟ این چه وضعیه، بچه ها توی خط حال بدی دارند. ـ می‌دانم، بقیه لشکرها هم اوضاعشان بهتر از شما نیست. کار گره خورده. همت با عجله پوتینهایش را از پا درمی‌آورد و کنار حاج داود آرام میگیرد. حاجی هم در کنار همت همین احساس را دارد. نگاهی به چهره خسته همت می‌اندازد و میپرسد: جنگ سخت است! مگر نه؟ ـ خیلی، سختتر از آنچه در رادیو تلویزیون و روزنامه ها میگویند. 🕊🌱 🕊🌱 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b