معرفی کتاب فرنگیس 🌱
کتاب «فرنگیس» خاطرات فرنگیس حیدرپور زن شجاع کرمانشاهی و از شخصیت های برجسته دوران جنگ تحمیلی را روایت میکند.
کتاب با کودکی فرنگیس آغاز میشود، دورانی که به دور از سایهی جنگ اما زیر سایهی فقر و محرومیت روایت میشود.
روایت زمانی به اوج خود نزدیک میشود که روستای او با شروع جنگ مورد هجوم عراقیها قرار میگیرد و فرنگیس وقتی برای تهیه آذوقه از پناهگاه دور میشود با دو سرباز عراقی مواجه شده و یکی را میکشد و دیگری را به اسارت میگیرد.
اما این پایان ماجرا نیست، این کتاب تمامی خاطرات سالهای جنگ گرفته تا سالهای بعد از پیروزی را از زبان فرنگیس روایت میکند.
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#خاطرات_فرنگیس_حیدرپور 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب سرباز کوچک امام 🌱
بریده هایی از کتاب:
۱-منتظر ماندم. دلم میخواست بدانم چه درخواستی دارد که ارزش آزادیام را دارد. سرباز رو کرد بهم و گفت: «میگه چند تا فحش به خمینی بده! اگه فقط چند تا فحش به خمینی بدی همین الان آزادت میکنم.» چه توقعی داشت! از جنازهام هم چنین چیزی نمیشنید دیگر چه برسد به خودم.
۲-شکر! مادر با اجازهتون دارم میرم جبهه... اومدم از شما و بقیه خداحافظی کنم... .» خیلی بیمقدمه شروع کرد به گریهکردن؛ دلم آشوب شد. طاقت دیدن گریهاش را نداشتم. گفتم: «مادر، انشاءالله زود برمیگردم خیالت از بابت من راحت باشه... .» گفت: «به خدا سپردمت مادرجون، مواظب خودت باش تو رو خدا...» دوست نداشت زیاد حرف بزند. صدای بغضآلودش را از من میدزدید.
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#خاطرات_آزاده_مهدی_طحانیان 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب روزهای بی آینه 🌱
«روزهای بیآینه» خاطرات منیژه لشکری، همسر آزاده خلبان، حسین لشکری به همت گلستان جعفریان است که زندگی واقعی زنی را واکاوی میکند که با عشق و اشتیاق در هفدهسالگی پای سفره عقد مینشیند، در هجدهسالگی طعم مادر شدن را میچشد و همان سال آغاز انتظار و چشمبهراهی هجدهساله اوست. همسر خلبانش مفقودالاثر میشود.این زن چهارده سال را در بیخبری و انتظار مطلق سپری میکند. پس از اعلام اسارت همسر، سه سال دیگر طول میکشد تا دیدار میسّر شود. شکاف عمیق هجدهساله، انتظار و دور افتادن از هم و تفاوتهای شخصیتی بهوجودآمده در گذر سالها، هر دو را وامیدارد تا برای شناخت یکدیگر دوباره تلاش کنند...
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#شهید_حسین_لشکری 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب احمد 🌱
بریده هایی از کتاب:
۱-رفت بندرعباس. سر و صورتش را پوشاند. با لباس مبدل و غیر روحانی در بازار قدم زد. بعد از مدتی روی پلههای کنار خیابان نشست. محل خواب فقرایی بود که شبها با بغچههایشان به آنجا میآمدند. به آرامی سرش را روی زمین گذاشت و کنارشان دراز کشید و خوابید.
۲-پسرم! سعی کن که با حقالناس از این جهان رخت نبندی که کار بسیار مشکل میشود. سر و کار انسان با خدای تعالی که أرحم الراحمین است بسیار سهلتر است، تا سر و کار با انسانها.
۳-سر ظهر، لباسهای نشسته رفیقش را شست و آب کشید و روی بند انداخت. در جواب تعجب دوستش گفت: «نبودی، دیدم کاری ندارم، لباسهایت را شستم».
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#شهید_احمد_خمینی 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب شرح دلبری 🌱
بریده هایی از کتاب:
۱-صبحگاه جمعه، ۱۳ دی ماه ۱۳۹۸، یکی از تلخترین اخبار حافظه تاریخی امت اسلامی مخابره شد؛ خبر کوتاه بود و اثرگذار: حاج قاسم پر کشید!
۲-اما گاهی شخصی را میشناسیم و میخواهیم عاشق او شویم. در اینجا باید تلاش کنیم با او سنخیت و یکرنگی پیدا کنیم. برای یکرنگشدن با او، باید آنچنانکه او دوست دارد باشیم؛ اگر همنوع ماست، مانند او بشویم، مانند او بیندیشیم و مانند او رفتار کنیم؛ همچون او بنشینیم و همچون او بخوریم و بپوشیم و چون او بخندیم و بگرییم؛ این کار شدنی نیست مگر آنکه بر آن شخص تمرکز کنیم و دائم به یاد او باشیم تا لحظهبهلحظه به او شبیهتر شویم و قلب و روحمان به او نزدیک و نزدیکتر شود، تا جایی که از این یکرنگی و تناسب، عشق زاییده شود.
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب بیا مشهد 🌱
بریده هایی از کتاب:
۱_علی هفتهای دو روز روزه میگرفت. همیشه دائم الوضو بود. یکی از همسایهها به شوخی به علی گفت: چرا زود به زود وضو میگیری؟ علی برگشت گفت: دائم الوضو بودن خیلی فوائد داره، مثلا صورت را نورانی میکنه، رزق و روزی را افزایش میده. از هر قطره آب وضو، ملائکهای بوجود میآید که تا موقع مرگ تسبیح و دعا میکنن در حق شخص.
۲-برادر طهماسبی از همرزمانش که به مراغه و دیدار مادر آمده بودند، از قول مادرش تعریف میکرد: من همیشه با وضو به علی شیر میدادم. یکبار در عالم رویا صدایی شنیدم! به من گفتند: این سرباز ماست، از آن به خوبی مواظبت کن.
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#شهید_علی_سیفی 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب غواص دریادل 🌱
بریده هایی از کتاب:
۱-سفرهای پهن شد و غذا را آوردند. شروع کردیم به غذاخوردن، تا نصف بشقاب را پیش رفته بودم که یادم آمد بسمالله را نگفتهام. گفتم: «ای بابا، اصلاً یادم رفت بسمالله بگم!» محمدعلی نگاهی کرد و گفت: «اشکالی نداره علی، الان بگو.» - الان؟ - آره، هر وقت بسمالله بگی درسته! هیچوقت دیر نیست برای یاد خدا، هر وقت ماهی رو از آب بگیری تازهست!
۲-کسی که خدا رو نداره، در حقیقت هیچی نداره
۳-توکل کن به خدا، یه بسمالله بگو و بدو
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#شهید_محمدعلی_معصومیان 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب فقط برای خدا 🌱
بریده ای از کتاب:
آن زمان ارتباطات تلفنی نبود،در محل کار همیشه منتظر بودم که حاج خانم بیاید خبر بدهد که سعید ما تمام کرده است. آخرین بار ۱۱ روز بستری بود، روز آخرنگاه مظلومانه ی سعید حالم را منقلب کرد. با دل شکسته رفتم حیاط بیمارستان، نمیدانم چرا اما ناخودآگاه متوسل شدم به علی بن موسی الرضا (علیه السلام )، عرض کردم: آقا این اولین فرزند من است، برای من جایگاه ویژه ای دارد او را از شما می خواهم. در دلم با آقا درد دل کردم و رفتم به محل کار، خوب یادم هست ساعت ۱۰:۳۰ بود که حاج خانم پیغام فرستادند بروم دنبالشان چون مرخص شده اند. من حس کردم سعید تمام کرده و حاج خانم بخاطر ترس، که نکند از شدت ناراحتی تصادف بکنم یا مشکلی برایم پیش بیاید اینطور به من گفتند.
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#شهید_سعید_سامانلو 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب فقط غلامِ حسین باش 🌱
بریده هایی از کتاب:
۱-لیلا دو سه بار مریض شد، هر بار که بردمش پیش دکتر، خوب نشد، بدتر هم شد. آخرین بار دکتر پرسید چرا پدر این بچه همراه شما نیست و من گفتم پدرش در جبهه است. دکتر گفت: این بچه چیزیش نیست. الاّ اینکه دلتنگ باباش شده، برو پیغام بده که پدرش برگردد و او را ببیند.
۲-گرمای دشت ذهاب کشندهتر از تیر و ترکش عراقیها یا مار و عقربهای مسیر بود. از دشمن دور بودیم اما حس غریب تشنگان کربلا تا عمق جانمان میرسید. آفتاب تیز و گرمای پنجاه درجه در روز، همهٔ دشت را مثل سراب میکرد. مغزمان میجوشید. و قاطی میکردیم و یکبار یکی از نیروهای گشتی از لشکر ۲۷ از فرط گرما، جنونزده شد. لباسش را کند و به سمت عراقیها رفت و دیگر هیچ خبری از او نشد.
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#خاطرات_جانباز_سرافراز_حسین_رفیعی 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب ابوطاها 🌱
بریده ای از کتاب:
بچهها درسته شهادت آرزوی هر بچه بسیجی هست اما دعا کنید حالا حالاها باشیم و در رکاب ولایت بجنگیم شهادت بمونه ایشالله تو تلاویو زمان فتح فلسطین اونجا شهید بشیم. خیلی حال میده که تو جنگ با اسرائیلیها شهید بشیم، من هم مثل حاج احمد متوسلیان دوست دارم تو جنگ با اسرائیلیها شهید بشم. فعلاً باید بریم پدر این تکفیریهای بیپدر مادر رو در بیاریم که زورشون به چهار تا زن و بچهٔ بیگناه رسیده. وجود دارن بیان با شیر بچههای امیرالمومنین در بیفتند. هر کدوم از ماها باید حداقل صد تا تکفیری رو به درک واصل کنیم.
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#شهید_مجید_صانعی 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب نجمه پلاره 🌱
بریده ای از کتاب:
ایران خیلی امن و آرومه.
هیچ خطری نیست.
حتی وقتی برای مناسبتی، راهپیمایی یا عزاداری دارن، با خیال راحت جمع میشن.
مثلا برای شهادت حضرت زهرا (س) مراسمهای باشکوه و گسترده میگیرن.
کاش ما هم اینجا دهه فاطمیه میداشتیم...
من هم توی این مراسمها شرکت کردم، هم یه بار رفتم راهپیمایی ۲۲ بهمن. میدونید، اونجا مردای خانواده راحت دست زن و بچه رو میگیرن میرن گردش و مسافرت.
پارک و جاهای مختلف.
فرهنگ جالبی دارن.
نمیدونین چقدر هوس کردم بتونیم مثل ایرانیها با همدیگه دستهجمعی بریم مسافرت.
حتی ایرانیها یه روزی توی تقویم دارن که همهٔ مردم باهم میرن گردش و تفریح. ولی نمیدونم چه روزیه که انقدر خاصه!
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#شهید_سید_افتخار_حسین 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب دهلیز انتظار 🌱
بریده هایی از کتاب:
۱-- پسر یه عمریه که نوکری ابالفضل رو میکنی، آب میدی، سقایی میکنی و... و بغضش ترکید. - مبادا بذاری علیاکبر و علیاصغر و بقیه از تشنگی بمیرند
۲-امّا اینجا به جای کارخانهٔ یخ، پره از کارخانهٔ آدمسازی!
۳-بابا با صدایی خفه گفت: «بابا به قربان همهٔ شما، شماها تو کربلا کجا بودید که از علیاکبر و علیاصغر و قاسم و...»
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#شهید_ستار_ابراهیمی 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b