شهید گمنام
بعد هم شروع به سينه زني كرد، اولين بار بود كه اين بيت زيبا را شنيدم: امان از دل زينب (س) چه خون شد د
ابراهيم هنوز مشــغول بود و در كنار كانــال دوم بچه ها را كمك ميكرد.
خيلي مواظب نيروها بود. چــون در اطراف كانالها پر از ميادين مين و موانع
مختلف بود.
خبر رســيدن به كانال سوم، يعني قرار گرفتن در كنار پاسگاهه اي مرزي و
شروع عمليات.
اما فرمانده گردان، بچه ها را نگه داشــت وگفت: طبق آنچه در نقشه است،
بايد بيشــتر راه ميرفتيم، اما خيلي عجيبه، هم زود رســيديم، هم از پاسگاه ها
خبري نيست!
تقريبًا همه بچه ها از كانال دوم عبور كردند. يكدفعه آســمان فكه مثل روز
روشن شد!!
مثل اينكه دشمن با تمام قوا منتظر ما بوده. بعد هم شروع به شليك كردند.
از خمپاره و توپخانه گرفته تا تيربارها كه در دور دســت قرار داشت. آنها از
همه طرف به سوي ما شليك كردند!
بچه ها هيچكاري نميتوانســتند انجام دهند. موانع خورشيدي و ميدانهاي
مين، جلوي هر حركتي را گرفته بود.
تعداد كمي از بچه ها وارد كانال ســوم شــدند. بســياري از بچه ها در ميان
خاكه اي رملي گير كردند. همه به اين طرف و آن طرف ميرفتند.
بعضي از بچه ها ميخواســتند باعبور از موانع خورشــيدي در داخل دشت
سنگر بگيرند، اما با انفجار مين به شهادت رسيدند.
اطراف مســير پر از مين بود. ابراهيم اين را ميدانست، براي همين به سمت
كانال سوم دويد و با فريادهايش اجازه رفتن به اطراف را نميداد.
همه روي زمين خيز برداشتند. هيچ كاري نميشد كرد. توپخانه عراق كاملا
ميدانست ما از چه محلي عبور ميكنيم! و دقيقًا همان مسير را ميزد.
همه چيز به هم ريخته بود. هر كس به سمتي ميدويد.
ادامه دارد
🌷رفیق شهیدم🌷
@shahid_gomnam15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیبایی کانال کمیل آنجایی است که دلت به سیم خار دار گیر می کند و نمی آید 💔😭
#کانال_کمیل
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بَاز بُوی مَاتم مِیاد قَافله کَمکَم مِیاد
دُوباره داَره آقَا بُوی #محرم مِیاد ...
#میشه_برگردی_حسین😭
#صلےالله_علیک_یااباعبدالله
@shahid_gomnam15
May 11
شهید گمنام
🌹 سهم امروز نهج البلاغه نامه ۱۰ و ۹ 📜 #نامه10 : نامه دیگری به معاویه در سرزمین صفین در سال ٣۶ هجری
📜 #نامه9 : نامه به معاويه در سال ٣۶ هجری قمری .
1⃣ افشای دشمنی های قريش و استقامت پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
🔻 خويشاوندان ما از قريش می خواستند پيامبرمان (صلی الله علیه و آله و سلم) را بكشند و ريشه ما را بر كَنَند و در اين راه انديشه ها از سر گذراندند و هر چه خواستند نسبت به ما انجام دادند و زندگی خوش را از ما سلب كردند و با ترس و وحشت به هم آميختند و ما را به پيمودن كوه های صعب العبور مجبور كردند و برای ما آتش جنگ افروختند ، اما خدا خواست كه ما پاسدار دين او باشيم و شرّ آنان را از حريم دين باز داريم ، مؤمنِ ما در اين راه خواستار پاداش بود و كافرِ ما از خويشاوندان خود دفاع می كرد ، ديگر افراد قريش كه ايمان می آوردند و از تبار ما نبودند ، يا به وسيله هم پيمان هايشان و يا با نيروی قوم و قبيله شان حمايت شده و در امان بودند ، هرگاه آتش جنگ زبانه می كشيد و دشمنان هجوم می آوردند ، پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) اهل بيت خود را پيش می فرستاد تا به وسيله آنها ، اصحابش را از سوزش شمشيرها و نيزه ها حفظ فرمايد ، چنانكه عبيده بن حارث در جنگ بدر و حمزه در اُحُد و جعفر در موته ، شهيد گرديدند. كسانی هم بودند كه اگر می خواستم نامشان را می آوردم ، آنان كه دوست داشتند چون شهيدان اسلام شهيد گردند ، اما مقدّر چنين بود كه زنده بمانند و مرگشان به تأخير افتاد ، شگفتا از روزگار ، كه مرا همسنگ كسی قرار داده كه چون من پيش قدم نبوده و مانند من سابقه در اسلام و هجرت نداشته است ، كسی را سراغ ندارم چنين ادعایی كند ، مگر ادعاكننده ای كه نه من او را می شناسم و نه فكر می كنم خدا او را بشناسد ( زيرا اصلا چنين چيزى وجود ندارد تا خدا از آن آگاه باشد ) ، در هر حال خدا را سپاسگزارم .
2⃣ افشای ادعای دروغين معاويه در خون خواهی عثمان
🔻 اما آنچه از من خواسته اى که قاتلان عثمان را به تو بسپارم ، من در اين امر انديشيدم و صلاح نمى دانم که آنان را به تو يا به ديگرى تسليم کنم ( زيرا ارتباطى به تو ندارد نه ولىّ دم آنها هستى نه حاکم اسلام ) . به جانم سوگند اگر دست از گمراهى و نفاق افکنى بر ندارى ، به زودى کسانى را که تو از قاتلان عثمان مى شمرى خواهى شناخت که در تعقيب تو بر مى آيند و به تو زحمت نمى دهند که براى دسترسى به آنان در صحرا و دريا و کوه و دشت به جستجوى آنها برخيزى ، ولى بدان که تعقيب آنها نسبت به تو چيزى است که يافتنش براى تو ناراحت کننده و ديدارى است که ملاقاتش هرگز تو را خوشحال نخواهد ساخت ، و سلام بر آنان که اهل آنند !
✍_نزدیک ایام #محرم که میشد
دیگه دل تو دلش نبود
حیدر بود و پیراهن مشکی که کل ایام #ماه_محرم و صفر تنش بود خیلی مقید بود هر شب حتما در هیئت حضور داشته باشه و همیشه میاندار هیئت بود مداح نبود ولی بخاطر علاقه و صدای خوب بعضاً میخوند تو هئیت ...
حیدر ثابت کرد بچه هیئتی آخرش شهید میشه...
#شهید_حیدر_جلیلوند...🌷🕊
💚@shahid_gomnam15