فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفت وگوی شهید مدافع حرم سجاد زبرجدی.
روحش شاد و راهش پر رهرو.
🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘
پدر احمد کشاورز بود . ایشان تحصیلات ابتدائی را در روستای لاهیجان به پایان رساند.تحصیلات او همزمان با اوج گیری انقلاب شد . مردی آمد وزنجیره ها را گشود . احمدنیز دل به او داد.
ایشان همزمان با عملیات فتح المبین به جبهه رفت و مجروح گشت از آن پس عملیاتی نبودکه حاج احمد نشانی از آن در بدن نداشته باشد.کم کم آوازه شجاعتش در لشکر پیچید و همزمان با مرحله دوم عملیات والفجر 4 به فرماندهی یکی از گردانهای لشکر 41 ثارا... انتخاب شد.
عملیات والفجر 8 نقطه اوج این مرد بزرگ بود. گردان 410 خاتم الانبیاء به فرماندهی او از اروند وحشی گذشت. گردان غواص موج اول حمله به شمار می رفت .حاج احمد امینی اولین شهید این گردان بود که قطره های خون پاکش ساحل خیس اروند را زینت داد.
@shahid_gomnam15
نام احمد اميني براي فرماندهي گردان 410 غواص خاتمالانبيا از لشكر 41 ثارالله مورد توافق همه فرماندهان و نيز نيروهاي رزمنده بود. احمد روستازادهاي از محمد آباد رفسنجان كه سالها نگين رزمندگان لشكر بود، خيلي شيفته داشت. نيروهايش عاشقش بودند.
@shahid_gomnam15
سنگ صبور
با نیروهاش رفیق بود. با کلامش بچهها را نوازش میداد. با وجود حاجی، هیچکس احساس تنهایی و غربت نمیکرد. مدام به سنگرها و چادرهای گردان سرکشی میکرد. همراه رزمنده ها غذا میخورد. با تکتکشان نشست و برخاست داشت. با بچهها درد دل میکرد و حرفهایشان را میشنید. بین هیچ کدام از نیروهای گردان فرق نمیگذاشت. به همه به طور یکسان احترام میکرد. حتی در تقسیم امکانات این یکساننگری را رعایت میکرد. هیچگاه به نیروهای تحــت امرش جسارت نمیکرد، بهترین امکانات را برای آنها تهیه میکرد. وقتی تمرینات سخت میشد، مدام میگفت: «بچه ها از دست من که ناراحت نیستید؟ اگر شما را اذیت میکنم مرا ببخشید... مجبوریم که این آموزشها را بگذرانیم».
@shahid_gomnam15
آنچه پیش روی شماست بخشی از وصیت نامه سردار شهید حاج احمد امینی است که خطاب به مادرش نوشته است:
«... و اما تو ای مادر فداکارم که سالیان دراز برای فرزند حقیرت رنج ها کشیدی، مصیبتها تحمل نمودی که میدانم در فراقم قرار نداری. در سختیها زینب کبری(س) را در ذهنت بیار، ای مادر دلسوزم که پس از شهادتم همی باشی داغدار، سلامم، سلامم بر تو باد. میدانم که از جبهه آمدنم، ناراحت نیستی. مادرجان من از علی اکبر عزیزتر نیستم و اینک می دانم که یک موی علی اکبر امام حسین(ع) را به همه وجود من و فرزندان دیگرت عوض نمی کنی. پس مرا ببخش و خشنود باش که نیمی از دردهای زینب کبری(س) بر تو وزید و حرف همیشگیات که می گفتی قربان دردهای دلت زینب، برایت معنی شد. انشاءالله نزد زهرای اطهر(س) رو سفید باشی. »
@shahid_gomnam15
🍃بر گُرده سیارهای كوچک،
در دل آسمان لایتناهی،
🍃زمین را جاذبهٔ عشق در مدارِ شمس
نگاه داشته است 🍃
و ما را نماز ،
🍃اما نماز هم نمازی است که
#مجاهدِ راهِ خدا
در جبهه میخواند.
سیّد شهیدان اهل قلم🖌
شهیدآسیّدمرتضی_آوینی
@shahid_gomnam15
#خاطراتابراهیم🤍
بااتوبوس راهی تهران بودیم بیشتر مسافرین نظامی بودند راننده به محض خروج از شهر صدای نوار ترانه را زیاد کرد.
ابراهیم چند بار ذکر صلوات داد.
بعد هم ساکت شد اما بسیار عصبانی بود.
ذکر میگفت دستانش را به هم فشار میداد و چشمانش را میبست.
حدس ،زدم به خاطر نوار ترانه باشد.
گفتم: میخوای برم بهش بگم؟ گفت: قربونت برو بهش بگو خاموشش کنه.
رانندهگفت: نمیشه خوابم میبره.
من عادت کردم و نمیتونم.
برگشتم به #ابراهیم مطلب را گفتم.فکری به ذهنش رسید ازتوی جیبش #قرآن کوچکش را در آورد و باصدای زیبا شروع به قرائت آن کرد
همه محو صوت او شدند رانندههم چند دقیقه بعد نوار را خاموش کرد و مشغول شنیدن آیات الهی شد
هادے_دلها
شادی_روح_پاکش_صلوات
@shahid_gomnam15
. 🕊 تلاوت آیات قرآن ڪریم ؛
۩ بــِہ نـیّـت
برادرشھیدابراهیمهادے 🌿'
#صفـــ۴۵۰ــفحه 📚
•﴿رفیقشھیدمابراهیمهادے﴾•
میگفت زمان جنگ در خوزستان پشهها حسابی کلافهمان کرده بودند. پشههایی که حتی از روی روزنههای پوتین هم نیش میزدند...
برای در امان ماندن از نیش پشهها به سر و صورتمان گازوییل میمالیدیم، این کار اگرچه برای وضو گرفتن دردسر ساز بود ولی به سختیاش میارزید.
روزها به همین منوال طی شد و این شد که کم کم موهام ریخت...
سرلشکر_شهید_زاهدی
همراه_شهدا
@shahid_gomnam15
1_917056964.mp3
1.39M
اذان شهید باکری..
به افق دلهای بیقرار
دلتون شکست التماس دعا🤲🤲
حی علی الصلاه
التماس دعا🌹
اللهم_عجل_لولیک_الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨❤️🌷[﷽]🌷💚✨
✋هرروز ساعت 🕒 ۳
💚انأمجنون الحسین(ع)
❤️ به یاد سید الشهدا
❤️یا ابا عبد الله الحسین علیه السلام
👋 میدهم سوی امیرم یک سلام
👋السّلام ای ساکن کرب و بلا
😔من حرم خواهم همین و والسلام
😔نامه ای دارم ز دل از درد و اندوه و بلا
😔قاصدم باد صبا و مقصدش کرب و بلا
👋نامه ام روزی رسدگردست عباسِ علی
👋مینویسد در جوابش از برایم کربلا
👋صلی الله علیک یااباعبدلله الحسین
👋 اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ الحسین
علیه السلام وَعَلَى الْاَرْواح الَّتى
حَلَّتْ بِفِنائكَ عَلَیْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً
ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ
وَ لا جَعَلَه الله آخِرَ الْعَهْدِ
مِنّى لِزِیارَتِكُم
🤲التماس_دعا_برای_ظهور
🤲الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ
🤲بحقحضࢪٺزینب ڪبرۍسلام الله علیها
🌼اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنا بِخِدمَـتِه
🌼ظهــ🌸ــوࢪمنـجـے نزدیـک است .
🌼الّلهُمَّصَلِّعَلَی مُحَمَّدٍﷺ
🌼وَآلِ مُحَمَّدٍ ﷺوَعَجِّلْفَرَجَهم
ঊঈ🌺🍃ঊঈ
═✧❁°یاحسیـــــــــن❁✧═
ঊঈ🍃🌺ঊঈ
برای انجام کاری به لپتاپش نیاز داشتم. بین کار، چشمم به پوشهای خورد که نامش باعث تعجبم شد:«عشق من»
کنجکاو شدم و با خودم فکر میکردم که چه کسی میتواند عشق عباس باشد! از سر کنجکاوی برادرانه، پوشه را باز کردم. حجم زیادی از عکسها و فیلمهای حضرت آقا را در آن پوشه گردآوری کرده بود.
خودم در رایانه شخصیام، فیلمها و عکسهای حضرت آقا را در پوشهای به نام «رهبری» ذخیره کرده بودم اما او رهبری را جور دیگری خطاب کرده بود و این نشان ارادتش بود و برای من درسآموز.
شهید#عباس_دانشگر🕊🌹
🔴
#سلام_امام_زمانم
#امام_زمان
معتقدیم که عشق سر خواهد زد
بر پشت ستم کسی تیر خواهد زد
سوگند به هر چهارده آیه نور
سوگند به زخم های سرشار غرور
آخر شب سرد ما سحر می گردد
مهدی به میان شیعه برمی گردد✨