بسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین قرائت دست جمعی زیارت #عاشورا به نیابت از شهدای گمنام علل الخصوص #شهید_رضا_خاکساری💔🥀 هدیه برا نذر ظهور اقا #امام_زمان_عج ان شاءالله اقا صاحبزمان رو واسطه قرار میدیم نظری کنن حاجت روایی اعضای کانال شفای عاجل بیماران رفع گرفتاری هامون اسیر خاک شدگان رو هم یاد کنیم خادمین رو از دعای خیرتون بینصیب نفرمایید قربتا الی الله🍃🖤🏴 @shahid_gomnam15

شهید بزرگوار مصطفی عبادی مصلح 🌻 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🕊🌷 تاریخ ولادت : ۱۳۴۰/۰۳/۱۵ محل ولادت: همدان_رزن_روستای لاله دان تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۷/۲۹ محل شهادت: بانه مزار: گلزار شهدای زادگاهش 🌷🌿🕊🥀🕊🌿🌷 @shahid_gomnam15

🔰زندگینامه شهید والامقام مصطفی عبادی مصلح °•[🌺🕊🌤]•° 💐🍃شهید عبادی مصلح پانزدهم خرداد 1340 در روســتاي لاله دان شهرستان رزن از توابع استان همدان به دنیا آمد. در سنین پائین به دلیل وجود مشکلات و کمبود امکانات مشغول کار شد. در سال های انقلاب همراه با دیگر مردم انقلابی شهرستان رزن در راهپیمایی ها و تظاهرات های انقلابی شرکت کرد و در راه پیروزی انقلاب شکوهمند ایران اسلامی گام برداشت. پس از انقلاب و با حمله ناجوانمردانه ارتش بعث عراق به مرزهای ایران به عنوان ســرباز ارتش جمهوری اسلامی ایران روانه جبهه های نبرد حق علی باطل شد. سرانجام پس از سال ها مجاهدت در راه خدا، در بیست و نهم مهر ماه سال 1362 در منطقه عملیاتی بانه و در درگیری با نیروهای بعثی بر اثر اصابت گلوله مستقیم دشمن به شهادت رسید و به یاران و همرزمان شهیدش پیوست. آرامگاه وی در گلزار شهداي زادگاهش زیارتگاه عاشقان و دلدادگان است. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد 🌹🌿✨🌹🌿✨🌹🌿 @shahid_gomnam15

‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌با لباسِ جهاد ؛ هر کاری عبادت است و چه زیبا روزهایتان وقفِ خدابود.🌱 شھیدانہ🕊 @shahid_gomnam15🕊

عملیات خیبر انقدر سخت و سنگین بود ڪه بعد از گشت هفت شب در جزیره مجنون وقتے به شهید ڪلهر گفتم: ڪه این هفت شب چگونه گذشت؟ پاسخ داد نگو هفت شب،بگو هفت هزار سال وضعیت وحشتناڪی بود تعداد انگشت شمارے باقے مانده بودند به اضافهـ یڪ تیربار و دو اسلحه.. به آقا مهدے گفتم چه بایدڪرد؟ با خونسردے گفت: صد متر تا انجام تڪلیف باقے مانده ما تڪلیف خود را انجام مےدهیم ادامه راه با آنان ڪه باقے مانده اند.. شهیدمهدی‌زین‌الدین🕊🍃 @shahid_gomnam15🕊

چه زيباست، به ياد آوردن تو... ‏ميان اين همه شلوغے ‏و خستگےهايم! :)♥️حسین من @shahid_gomnam15🕊

هنگام صحبت با نامحرم، سرش را پایین می انداخت، حجب و حیا در چهره اش موج می زد. وقتی برای کمک به مغازه ی پدرش می رفت، اگر خانمی وارد مغازه می شد کتابی در دست می گرفت و سرش را بالا نمی آورد. می گفت: پدر جان لطفا شما جواب دهید! شهیدسیدمجتبی‌علمدار🌱 @shahid_gomnam15🕊