جوونی یواشکیهایی داره . .‼️👀
بعضیها جوان که بودند
یواشکی یه کارهایی میکردند ؛🤫
یواشکی ساکشون و جمع میکردن . .
یواشکی شناسنامه هاشونو
دست کاری میکردند . .
یواشکی میرفتند جبهه . .🚶
یواشکی میرفتند خط و شب
میرفتند عملیات . .
یواشکی نمازشب میخوندند . .📿
یواشکی گریه میکردند . .
یواشکی نامه و وصیتنامه
مینوشتند ، آخرشم یواشکی
تیر میخوردندو شهید میشدند! (:❤️🩹
گمـنام
اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 💘˹➜˼
@shahid_gomnam15
شھادت ...
اجࢪڪسانۍاستڪہدࢪزندگۍخود
مدامدࢪحالدࢪگیࢪ؎بانفسند
وزمانۍڪہ نفسسࢪڪشخودࢪاࢪام نمودند،خداوندبہمزداینجھاداڪبـࢪ،شھادتࢪا ࢪوز؎آنهاخواهدڪࢪد . .(:
[شھیدمحمدمھدۍلطفۍ]
🌸🌸🌸
💗عشق در یک نگاه💗
قسمت32
زهرا و مامان هر روز میرفتن خرید
من حوصله این کارا رو نداشتم ،میدونستم زهرا سلیقه اش از من بهتره
یه هفته ای وسیله هامو کم و بیش خریدیم
پدر اقای زمانی هم یه آپارتمان به ما هدیه داد
زمان اینقدر کم بود که خیلی از وسیله ها رو نتونستیم بخریم گذاشتیم واسه بعد عروسی
یه روز به همراه مامان و زهرا و اقا جواد و اقای زمانی
جهیزیه رو بردیم خونه خودمون چیدیم
چه حس قشنگی بود
بعد تمام شدن کار بابا با چند پرس غذا اومد پیشمون
واقعن خیلی گشنمون بود
منم چون حساس بودم اول بو کشیدم
همه بهم نگاه میکردن ویه دفعه زدن زیر خنده
بابا: نرگس جان ،خاله معصومه ات درست کرده ،گفتم بریزه داخل این ظرفا
زهرا: وااییی دست مادر شوهرم درد نکنه ،بخور نرگسی ،تا تلف نشدی
فردا با اقای زمانی رفتیم واسه خرید حلقه و لباس
زهرا همراهمون نیومد و این انتخابمو سخت تر میکرد
اولین خریدمون یه قرآن کوچیک بود
بعد رفتیم طلا فروشی یه حلقه خیلی ساده گرفتم واسه اقای زمانی هم یه انگشتر نقره گرفتیم
چون جشن عقدمون ساده بود یه مانتو کتی با شلوار سفید و روسری شیره ای رنگ گرفتم
ولی واسه جشن خیلی گشتیم تا چیزی پیدا کنم که هم شیک باشه هم باحجاب
بلاخره چشمم به یه لباس افتاد
به اقای زمانی نشون دادم
- این خوبه؟
زمانی( یه لبخندی زد ) : بله قشنگه
یه پیراهن بلند سفید حریر که لبه های دامن پر بود از گلای سفید و صورتی
خریدمون که تمام شد اقای زمانی منو رسوند خونه و رفت
وارد خونه شدم ،زهرا شروع کرد به کل کشیدن
مامان اومد سمتم: مبارکت باشه مادر
- خیلی ممنون
صبح چون عقدمون بود ،اخر شب به کمک زهرا و آقا جواد سفره عقد و چیدیم
خیلی قشنگ شده بود سفره
اقا جواد و زهرا هم هی فرتی فرتی از خودشون عکس میگرفتن
واسه عقد آرایشگاه نرفتم
صبح با صدای زنگ گوشی بیدار شدم
نگاه کردم آقای زمانیه
- سلام
آقای زمانی: سلام ،خواب بودین؟
- هاا ،نه یعنی اره
اقای زمانی خنده اش گرفت: میخواستم بگم عاقد ساعت ۱۰میاد
- الان ساعت چنده؟
اقای زمانی: هشت
- یا خداا باشه ،ممنون که گفتین فعلن خداحافظ
اصلان نزاشتم بیچاره خداحافظی کنه
تن تن رفتم حمام یه دوش گرفتم و برگشتم توی اتاقم ،زهرا هم اومده بود
زهرا: به به ،عروس خانم ،عافیت باشه
- ساعت چند زهرا؟
زهرا: هشت و نیم
- وایی دیر شد
زهرا: اووو کو تا ظهر
- زهرا عاقد ساعت ۱۰میاد
زهرا: واییی خاک عالم، چقدر زود،چرا آماده نشدی؟
- دارم اماده میشم دیگه
زهرا: من برم به مامان بگم پس
- برو
یعنی تا ساعت ۱۰کشید تا آماده بشم
صدای مهمونا رو میشنیدم ،از پنجره نگاه کردم ،ماشین اقای زمانی و پدرش هم دیدم
چادرمو سرم کردم و رفتم بیرون
با مهمونا سلام و احوالپرسی کردم
رفتم کنار سفره عقد روی صندلی نشستم
بعد مدتی عاقد اومد
با اومدن عاقد ،اقای زمانی هم اومد کنارم روی صندلی نشست
•••••
🍁نویسنده: فاطمه ب🍁
•
•
دوستان گرانقدر کپی رمان درصورت ذکر نام نویسنده و تغییر ندادن نام رمان مجاز است در غیر این صورت نویسنده راضی نیست و اینکار پیگردالهی دارد...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗 عشق در یک نگاه💗
قسمت33
حس عجیبی داشتم ، انگار روی زمین نبودم ،بعد خوندن خطبه عاقد ،بار سوم بله رو گفتم و بعد نوبت اقای زمانی شد که اونم بله رو گفت
همه شروع کردن به صلوات فرستادن
بعد منو اقای زمانی نه نه حسام عزیززم
چند لحظه به هم نگاه کردیم و لبخند زدیم
حسام: مبارکت باشه نرگسم
- مبارک شما هم باشه
بعد تک تک مهمونا اومدن تبریک گفتن
پدر و مادر حسام هم اومدن کنارمون
نسرین: تبریک میگم بهتون
( نسرین خانم ،اومد زیر گوشم گفت): واسه جشن امشب حتمن برو یه ارایشگاه
( منم لبخندی زدم ) : چشم
بعد خداحافظی کردن و رفتن
مهمونا هم کم کم رفتن
زهرا: نرگس جان ،لباساتو جمع کردی ؟
- لباس چرا جمع کنم؟
زهرا: واییی از دست تو دختر،خونت رفتی چه میخوای بپوشی ،نکنه بعد عروسی میخوای بیای همینجا
- نه یادم نبود ،الان میرم جمع میکنم
رفتم توی اتاقم لباسامو جمع کردم گذاشتم داخل چمدون
در اتاق باز شد
نگاه کردم دیدم حسامه
حسام :( اومد جلو و دستمو گرفت) کاری نداری نرگسم
- نه ،مواظب خودت باش
حسام : چشم
( پیشونیمو بوسید و رفت)
منم کارامو رسیدم و به همراه بابا رفتم آرایشگاه اینقدر حساس بودم نزاشتم زیاد ارایششم کنن
اولین بار بود که آرایش میکنم واقعن تغییر کرده بودم
نزدیکای غروب بود که به بابا زنگ زدم اومد دنبالم
روم نمیشد به حسام زنگ بزنم بیاد ارایشگاه دنبالم
•••••
🍁نویسنده: فاطمه_ب🍁
•
•
دوستان گرانقدر کپی رمان درصورت ذکر نام نویسنده و تغییر ندادن نام رمان مجاز است در غیر این صورت نویسنده راضی نیست و اینکار پیگردالهی دارد💯
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
✍فرشته عشق یک تکه از بهشت بودی که از آسمان جدا شدی و به زمین آمدی تا زیبایی های عالم را به رخ ما نشان دهی گنجینه ای خاص و زیبا نور روشن کردن روزهای زندگی را برای ما ارمغان آوردی جوانه زدی و سبز شدی تا بیکران ها نامت جاری شده در تمام لحظه ها و دوباره به آغوش خدا و آسمان بازگشتی و خدا تو را بیشتر دوست داشت روزت مبارک...
شهیده_مریم_سلطانی_نژاد
@shahid_gomnam15
✍شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِکةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ...
💢یادداشت به مناسبت سیزده آبان روز دانش آموز...
🔹شهدای نوجوان و دانش آموز همانها که سن کمی داشتند و با اصرار و التماس از پدر و مادر خود رضایت نامه می گرفتند به جثه آنها که می نگریم در وجودشان جز اخلاص و نور آیا می شود یافت که با ایثار و فداکاری جان خود را در راه حفظ دین در طبق اخلاص نهاده به همراه پدران و برادران خود حافظ ارزشها شدند و جانشان را فدا کردند.
🔸درود بر پدران و مادرانی که سربازان در گهواره امام را با زحمت کشی و نانی حلال بزرگمردانی با نور خدا و هادی فضل تربیت نمودند.
🔹دیار کریمان با قریب هزار و سیصد و پنجاه دانش آموز شهید همان قاسم های عاشورایی و کربلایی همانند فاتح اروند سردار شهید حسن یزدانی که حاج قاسم در وصف او فرمود کارهای این بچه ها آن قدر فوق العاده بود که الی الابد می توانند الگوی جوانان ما باشند.
🔸همانند شهید علی عرب ققنوس دفاع مقدس که در آتش سوخت اما صدایش را در نیاورد مبادا عملیات لو برود.
🔹همانند شهید رضا دادبین که در سن ۱۵ سالگی هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی امام حسین علیه السلام را لبیک گفت و شهید شد.
🔸هر یک از این شهدا تاریخ ساز هستند که اگر امروز بر سر سفره نعمت های الهی متنعم هستیم به برکت خون های مطهر و مقدس آنان است از شهدای دفاع مقدس تا شهدای مکتب حاج قاسم که در مسیر چهارمین سالگرد به قافله جاودانگان رسیدند و مشق عشق و شهادت نمودند.
🔸امید که بتوانیم ایثار و فداکاری آنان را به همگان به ویژه نسل جوان تبیین و منتقل نماییم.
@shahid_gomnam15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📗 مقام امیرالمومنین علیه السلام در قرآن کریم
🎙استاد قرائتی
الحمد للّه الذی جَعلنا مِن المُتمسِکین بِولایَةِ اَمیرَالمُومنین علی بن ابی طالب علیه السلام
▪️▪️▪️▪️▪️@shahid_gomnam15
🥀🥀
ازشپرسیدن:
اینچیہروسینتسنجاقکردی؟
گفت:
اینباطریه؛نباشهقلبمکارنمیکنہ💔
شهیدمحمدهادیذولفقارۍ🕊
@shahid_gomnam15
خوشتیپترین شهید مدافع حرمی که از باطنش غافل نبود🕊️
🌷شهید بابک نوری
تاریخ تولد:۲۱ / ۷ / ۱۳۷۱
تاریخ شهادت:۲۷ / ۸ / ۱۳۹۶
محل تولد:رشت،گیلان
محل شهادت:سوریه
🌷میشہ جوون بود؛میشہ خوش تیپ بود؛میشہ بہ موهات ژل بزنے؛میشہ تیشرت بپوشے،میشہ همہ اینا رو داشته باشے و شهید هم بشے،اگہ همہ ے این کارها براے خدا باشہ🌙بابک دانشجوی ارشد حقوق در دانشگاه تهران بود اما همه اینها را ول کرد،میتوانست به آلمان برود و شرایطش هم فراهم شد اما سر از سوریه درآورد و عاشقانه قدم در این راه گذاشت.🕊هم دانشگاهی شهید:دختری میگفت: من همکلاسی بابک بودم خیلیییی تو نخش بودیم هممون..🖇اما انقدر باوقار بود که همه دخترا میگفتند: این نوری انقدر سر و سنگینه حتما خودش دوست دختر داره و عاشقشه!❗️بعد من گفتم:میرم ازش میپرسم تا تکلیفمون روشن بشه،⚡️رفتم سراغش و گفتم: بابک نوری شمایی دیگه؟!⁉️بابک گفت: بفرمایید.🌙گفتم چرا انقدر خودتو میگیری؟!چرا محل نمیدی به دخترا؟!‼️ بابک یه نگاه پر از تعجب و شرمگین بهم کرد و سریع رفت و اصلا واینستاد!‼️بعدها که شهید شد،همون دخترا و من فهمیدیم بابک عاشق کی بوده که به دخترا و من محل نمیداد.🥀عاشق حضرت زینب و شهادت.🕊همرزم←ساعت ۳ شب بلند شدم رفتم بیرون دیدم بابک پتو رو انداخته رو دوشش و داره نماز میخونه📿(وقتی میگم ساعت۳صبح یعنی خدا شاهده اینقدر هوا سرده نمیتونی از پتو بیایی بیرون!)🥀گفتم:بابک با اینکارا شهید نمیشی پسر،حرفی نزد منم رفتم خوابیدم🌙صبح نیم ساعت زودتر از من رفت خط💥و همون روز شهید شد🕊آن هم در روز شهادت امام رضا(ع) ۲۷ آبان ۱۳۹۶🕊🕋
شهید_بابک_نوری_هریس
شادی_روح_پاکش_صلوات💙🌷
@shahid_gomnam15
🌺 اعـمـال قـبـل از خـواب 😇
_۵ توصیه بسیار مهم از پیامبر (صلّىاللهعليهوآله)
که ثواب خیلی زیادی دارد🌱
_هرکسکه«قلهواللهاحد»راهنگامخواب
سهمرتبهبخواند،خداوندپنجاههزارمَلِک
رابراومامورمینمایدتادرشب
ازاوحفاظتکنند.🌿
پیامبر_اکرم
_تعجیل در فرج امام زمان صلوات...
﷽
_صلاللہعلیڪیاٵباعبدللہ💚🌱
_بی وضو نخوابی مؤمن🙏⚘️
@shahid_gomnam15
🍃بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم🍃
یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ وَ یَا مَنْ یُفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ
وَ یَا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْهُ المَخْرَجُ إِلَی رَوْحِ الْفَرَجِ ذَلَّتْ لِقُدْرَتِکَ الصِّعَابُ
وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِکَ الْأَسْبَابُ وَ جَرَی بِقُدْرَتِکَ الْقَضَاءُ وَ مَضَتْ عَلَی إِرَادَتِکَ الْأَشْیَاءُ
فَهِیَ بِمَشِیَّتِکَ دُونَ قَوْلِکَ مُؤْتَمِرَةٌ وَ بِإِرَادَتِکَ دُونَ نَهْیِکَ مُنْزَجِرَةٌ أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ
وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ لا یَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلا مَا دَفَعْتَ وَ لا یَنْکَشِفُ مِنْهَا إِلا مَا کَشَفْتَ
وَ قَدْ نَزَلَ بِی یَا رَبِّ مَا قَدْ تَکَأَّدَنِی ثِقْلُهُ وَ أَلَمَّ بِی مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ وَ بِقُدْرَتِکَ أَوْرَدْتَهُ عَلَیَّ
وَ بِسُلْطَانِکَ وَجَّهْتَهُ إِلَیَّ فَلا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ وَ لا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ وَ لا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ
وَ لا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ وَ لا مُیَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ وَ لا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ
وَ افْتَحْ لِی یَا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِکَ ،وَ اکْسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِک
وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکَوْتُ وَ أَذِقْنِی حَلاوَةَ الصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً
وَ فَرَجا هَنِیئا وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِکَ مَخْرَجا وَحِیّا وَ لا تَشْغَلْنِی بِالاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِکَ
وَ اسْتِعْمَالِ سُنَنِکَ [سُنَّتِکَ] فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِی
یَا رَبِّ ذَرْعا وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَیَّ هَمّا وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی کَشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ
وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ فَافْعَلْ بِی ذَلِکَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْکَ یَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ
647f87689ff6e.mp3
1.31M
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷
قرار شبانه
ان شاءالله امشب در پرونده همه خادمان و دوستداران شهدا بنویسند.
🍃محب امیرالمومنین(ع)
🍃زیارت کربلا و نجف،
🍃سربازی امام زمان(ع)
🍃جهت :
♡سلامتی و تعجیـلدر فرج آقا صاحب الزمان عج
♡شفای بیماران علل خصوص مریض های مد نظر🤲
♡حاجت روایی اعضای کانال
یِه سَلام هم بدیم بِه شاهِ کَربَلا....🫀
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
❁﷽❁
🔸🔹دعای عصر غیبت🔹🔸
دعایی که در زمان غیبت بایدهر روز خوانده شود🙏
اللهُمَّ عَرِّفنیِ نَفْسَکَ،
🔹 فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی نَفْسَکَ لَمْ اَعرِفْ رَسُولَکَ،
اَللهُمَّ عَرِّفنی رَسُولَکَ،
🔹 فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ،
اللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَْم
🔹 تُعَرِّفنی حُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینیِ .
🌟 دعای غریق
✨ دعای تثبیت ایمان دراخرالزمان
یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ
🔹یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ 🔹
ثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیه
@shahid_gomnam15
1_917056964.mp3
1.39M
اذان شهید باکری..
به افق دلهای بیقرار
دلتون شکست التماس دعا🤲🤲
حی علی الصلاه
التماس دعا🌹
اللهم_عجل_لولیک_الفرج
1_1123841406.mp3
21.59M
•|🕊🌿|•
♥️دعـــــــــــــــــای عهــــــــــــــــــــــــــــــد♥️☝️
📝 چه تکلیف سنگینی است
بلا تکلیفی
وقتی که نمیدانم
منتظرت ماندم
یا فقط خودم را
به انتظار زدهام آقا... 😥