ࢪســــــــــم داشتڹ
اسم نداشتڹ....
@shahid_gomnam15
🌸 بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین 🌸
دوازدهمین روز (25بهمن) چله ی ختم صلوات مون هدیه به روح مطهر #شهید_علی_خلیلی سلامتی و تعجیل در فرج حضرت مهدی (عج) میباشد #ختم_صلوات دست جمعی مون روزانه ۱۰۰ مرتبه
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
🌱🌸🌱🌺🌱🌸🌱🌺🌱🌸🌱🌺🌱
محفل انس با شهدا
⤵️⤵️⤵️
https://eitaa.com/joinchat/3400007970C7419aa8d81
هیچ وقت دغدغه دکتر برای نمازِ اول وقت یادم نمی رود. بچه های دیگر شاید فقط نماز خواندن دکتر را در دانشکده دیده باشند، ولی من در کوهستان هم دیده ام که تا وقت اذان می شد، سریع قبله را پیدا می کرد و به نماز می ایستاد. از دیدن نماز خواندن ایشان بعضی موقع ها خجالت می کشیدم. هنوز نمازش را شروع نکرده بود که ما هشت رکعتمان را خوانده بودیم!
#مجید_شهریاری
@shahid_gomnam15
+میگفت..
ایخواهران!جهادِ شماحجابشماست..
واثریکهحجابشمامیتواندبررویِ
مردمبگذارد،
خونِمانمیتواندبگذارد!'
شهیدمحمدرضاشیخی
#حجاب
@shahid_gomnam15
میگفت:
شیعه مرتضی علی(؏) باید با رفتارش عشقش را ثابت کند، کسی که توی هیئت فقط سینه میزند خیلی کار بزرگی نمی کند. باید رفتار و کردارمان در زندگی و برخورد با دیگران ثابت کند که یک شیعه واقعی هستیم.
#شهید_مصطفی_صدرزاده
@shahid_gomnam15
#مکتب_شهدا
در فرازۍ از وصیتنامھ شھید لبنانـے ِ
مدافع حرم ، مھدیرعد آمده است:
وصیت من بھ دخترانـے ڪھ عڪس
هایشان را در شبکھ هایِ اجتماعـے
میگذارند این است کھ این کار شما باعث
میشود امامزمان خون گریھ کند . . !💔
#شھید_مھدی_رعد
@shahid_gomnam15
🔴 دست به دست کنید بزنید تو صورت افرادی که میگن مردم بخاطر فشار اقتصادی انقلاب و رهبری رو نمی خوان
🔹 خونه اش رو زلزله خراب کرده، البته قبل زلزله هم خونه ی آنچنانی نداشته .... الان آواره ست و معلوم نیست امکانات امدادی هم به حد کافی بهش رسیده یا نه .... این هم که خونه اش کی قراره ساخته بشه معلوم نیست...
🔹 اما هنوز داره از قاب عکس لبخند رهبرش مراقبت میکنه...
@shahid_gomnam15
🌷 کتاب(کتاب مخفی) 🌷
#قسمت_چهل_هفتم
افراز سری تکان می دهد و می گوید:
_ آری ! یادم هست که در غدیر کتابی در دستانت بود و می نوشتی !
ماهان ادامه می دهد:
_ این ها مردان جنگی هستند افراز . ما را حریفند !
افراز سری تکان می دهد و می گوید:
_ بیا از حجره بریم بیرون . نترس ! تعداد ما کم نیست . خواجه الماس از دوستداران علی و محمد است ! ما تو را تنها نمی گذاریم !
هر دو به آرامی میان مهاجمان بلند می شوند و می ایستاند . ماهان به دشواری بر پاهایش ایستاده . آرام و آهسته از کنار سلیمان که در درگاه حجره خوابیده می گذرند و وارد حیاط می شوند . آسمان پر از ستاره است . در وسط حیاط هنوز آتش کوچکی روشن است . چند نفری دور آتش خوابیده اند . افراز می گوید:
_ من کسی را می شناسم که عازم شرق است .
ماهان با تعجب می پرسد:
_ کیست ؟!
_ یک نصرانی !
ماهان با تعجب نگاهش می کند .
_ کتاب را بسپارم به یک نصرانی ؟!
افراز سری تکان می دهد.
_ آری . او را خوب می شناسم . نانش حلال و گفتارش صادق و کردارش درست است ! وقتی از رسول خدا می گفتیم ، اشک از چشمانش سرازیر شد و گفت :( این مرد که شما می گویید مسیح تازه است ! )
ماهان نمی داند ۰ه بگوید . تاب ایستادن ندارد . میان حیاط می نشیند .
_ کتاب را بدهیم به یک نصرانی ؟!
افراز کنارش زانو می زند .
_ او به شرق می رود . از کجا معلوم ، شاید تا فارس برود !
_ اگر نرفت چه ؟!
_ کاری می کنیم برود
ادامه دارد...
#کتاب_مخفی
@shahid_gomnam15