شهید گمنام
ابراهيم لبخندي زد و نامه را پاره کرد! بعدگفت: دوست عزيز به حرفهاي من فکر کن! بعد خداحافظي کرديم. سو
»بندگان خانواده من هستند پس محبوبترين افراد نزد من کساني هستند که
نسبت به آنها مهربانتر و در رفع حوائج آنها بيشتر کوشش کنند.
عجيب بود! جمعيت زيادي در ابتداي خيابان شهيد سعيدي جمع شده بودند.
با ابراهيم رفتيم جلو، پرسيدم: چي شده!؟
گفت: اين پسر عقب مانده ذهني است، هر روز اينجاست. سطل آب کثيف
را از جوي بر ميدارد و به آدمهاي خوش تيپ و قيافه ميپاشد!
مردم کم کم متفرق ميشدند. مردي با کت و شلوار آراسته توسط پسرك
خيس شــده بود. مرد گفت: نميدانم با اين آدم عقب مانده چه کنم. آن آقا
هم رفت. ما مانديم و آن پسر!
ابراهيم به پسرک گفت: چرا مردم رو خيس ميکني؟
پســرك خنديد و گفت: خوشــم ميياد. ابراهيم کمي فکر کرد و گفت:
کسي به تو ميگه آب بپاشي؟ پسرك گفت: اونها پنج ريال به من ميدن و
ميگن به کي آب بپاشم. بعد هم طرف ديگر خيابان را نشان داد.
ســه جوان هرزه و بيکار ميخنديدند. ابراهيم ميخواســت به سمت آنها
برود، اما ايستاد.کمي فکر کرد و بعد گفت: پسر، خونه شما کجاست؟
پسر راه خانه شان را نشان داد.
#رفیق_شهیدم 🥀
ادامه دارد
@shahid_gomnam15
اینراهرگزفراموشنکنیدتاخودرا
نسازیموتغییرندهیم....🌱
🌷 کتاب (کتاب مخفی) 🌷
#قسمت_شصت_سوم
نصرانی در بهت و حیرت فرو می رود .
_ چه می گویی؟!
عابد چیزی زمزمه می کند و در برهوت پیش می رود. نصرانی همان طور مبهوت ایستاده . می گوید :
_ گفتی علی بن ابیطالب؟! من این اسم را چند بار شنیده ام !
دنبال عابد راه می رود .
_ او کیست که همه از او سخن می گویند؟!
عابد می ایستد و می گوید:
_ اسمش را چند بار شنیده ای ؟! خوشا به حال گوش هایت !
نصرانی برابرش می ایستد .
_ گفتی مذهب تو علی بن ابیطالب است؟!
عابد سری تکان می دهد.
_ آری ! خدای من خدای علی بن ابیطالب است. دین من رضایت اوست ! همان می خواهم که علی بخواهد و همان نمی خواهم که علی نخواهد ! آئین من اطاعت محض از علی بن ابیطالب است. من به دین او در آمده ام ، و اکنون به مدینه می روم تا با او بیعت کنم و دستانم را به دستانش بیاویزم. تو او را می شناسی ؟! دیده ای ؟!
نصرانی سری تکان می دهد و می گوید:
_ نه دیده ام و نه می شناسم.
عابد سکوت می کند. لبخندش می خشکد . نصرانی می گوید:
_ من نصرانی هستم . پیرو مسیح !
عابد مبهوت می پرسد:
_ نصرانی هستی ؟!
_ آری !
عابد لبخندی می زند و سری تکان می دهد.
_ پس بدان که من مسیح را دیده ام . آن زمان که چشم داشتم !
نصرانی نا باور نگاهش می کند.
_ تو مسیح را دیده ای؟! چه وقت ؟! کجا ؟!
عابد سری تکان می دهد و می گوید:
_ من مسیح را دیده ام . من موسی و ابراهیم را دیده ام . من سلیمان و نوح را دیده ام !
نصرانی نا باور به عابد نگاه می کند.
_ این ممکن نیست !
ادامه دارد...
#کتاب_مخفی
@shahid_gomnam15
🌷 کتاب (کتاب مخفی) 🌷
#قسمت_شصت_چهارم
عابد لبخند می زند.
_ من مردی را دیدم که نشان تمام انبیا در او بود ، مردی که نبی نبود و از همه انبیا بالاتر بود.
نصرانی متعجب می پرسد:
_ چه می گویی؟! بالاتر از عیسی ؟! نه باور نمی کنم !
عابد عصا بر خاک برهوت می زند و رو به سوی پیش می رود.
_ خیال نبود. برابرم نشست . با من نان جو خورد . خواستم مبهوتش کنم ! گفتم : من عالم به علوم غریبه ام ! می خواهی برابرت جنی ظاهر کنم ؟! لبخند زد و هیچ نگفت ! برابرش جنی ظاهر کردم. جن پشت به من ، رو به او ایستاد و برابرش زانو زد ! به او سلام کرد . می فهمی چه می گویم ؟! آن جن که من ظاهر کردم، برابر او ایستاد و زانو زد و سلام کرد . من مات و مبهوت پرسیدم: تو کیستی که جنیان بر تو سلام می کنند ؟! گفت : من وصی آخرین پیامبر خدا هستم ! گفتم : باور نمی کنم تو وصی پیامبر خدا باشی ! مرا به نام صدا زد . او نام پدرم را ، و نام پدران پدرم را می دانست ! از غذایی که خورده بودم خبر داد . از اخبار دیروز و دیروز ها . گفتم : تو جادوگری ! سحر می دانی! لبخند زد و گفت : من علی بن ابیطالب، حجت خدا و ولی خدا هستم ! خدا از علمش هر اندازه که بخواهد به من می بخشد !
عابد در برهوت تاریک پیش می رود و حرف می زند :
_ گفتم نشانه ای دیگر بیاور تا باور کنم حجت خدایی! گفت : روز هایی خواهد آمد که تو کور شده ای و چشم هایت قادر به دیدن دنیا نیست . ماجرای امامت من به گوش هایت می رسد و تو برای بیعت با من ، به سوی مدینه خواهی آمد.
رو به طرف نصرانی می چرخد و ادامه می دهد:
_ دیشب در خواب دوباره او را دیدم. بر منبری از نور نشسته بود و با من سخن گفت. گفت : فردا شب در برهوت راهت را گم خواهی کرد، مردی نصرانی که از دوستان ماست تو را به رله مدینه خواهد برد. او در کیسه اش هفتاد سکه دارد که ده سکه اش را به تو خواهد داد ! سلام مرا به نصرانی برسان و بگو مسیح حجت خدا بود و در خیانت در امانت نمی کرد . تو نیز در امانتی که به تو سپرده اند خیانت مکن ! و به همان راهی برو که عهد کرده ای !
نصرانی نا باور نگاهش می کند.
ادامه دارد...
#کتاب_مخفی
@shahid_gomnam15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 #استوری
🌹ولادت امام سجاد علیه السلام مبارک
🎤 حاج محمود کریمی
سجده بیاورید به شکرانه ، عاشقان
امشب خدا دوباره "علی" آفریده است
#سیّدالسّاجدین❤️
میلاد امام سجاد علیه السلام مبارک💐
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
@shahid_gomnam15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکایات تکان دهنده از شهدا
خاطره شهید سلیمانی از شهادت حمید باکری
@shahid_gomnam15
ششم اسفند ۱۳۶۲ و عملیات خیبر،
نقطهی پایان حماسههای «حمید باکری»
در دفاع مقدس و نقطه آغاز جاودانگی او در تاریخ ایران است...
#شهید_حمید_باکری🌷
#سالروز_شهادت🕊
🇮🇷
@shahid_gomnam15
شهید گمنام
┄═🌿🌹🌿═┄
💌 #شھـــــیدانه
#شهید_حمید_باکری🌷
ولادت: ۱۳۳۴/۹/۱
شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۶
محل شهادت:عملیات خیبر_جزایرمجنون
مزار : بی نشان
🌸 نمونه بارز یک انسان متقی بود و صفاتی که در اول سوره مبارکه بقره و نیز حضرت علی (ع) در خطبه همام در مورد متقین فرمودهاند در او عینیت مییافت؛ «گفتارشان از روی راستی، پوشاکشان میانهروی، رفتارشان به فروتنی، ازآنچه خداوند برایشان روا نداشته چشم پوشیدهاند و به علمی که آنان را سود رساند گوش فرا داشتهاند، دلهایشان اندوهناک است و آزارشان ایمن و بدنهایشان لاغر و نفسهایشان باعفت و پاکیزگی است.»
وی به مسئله ولایت یقین داشت و معتقد بود که فقط با این طریق میتوان انسان شد و لا غیر. انسانی خالص بود، بهراستی که شیعه علی (ع) بود، در همه حال خدا را میدید و رضایت او را در نظر داشت و از من شیطانی فرار میکرد. ظواهر دنیا در نظر او خیلی کمارزش مینمود و از وابستگیهای شرکآلود بهشدت وحشت داشت و فرار میکرد، اهل عمل بود نه اهل حرف.
#بخشی_از_وصیت_نامه
آشنایی کامل با قرآن کریم که نجات بخش شما در این دنیای سر تا پا گناه خواهد بود داشته و در آیات تفکر زیاد نمائید و با صوت قرآن را فرا گیرید؛
از راحت طلبی و به دست آوردن روزی به طور ساده دوری نمائید و دائم باید فردی پرتلاش و خستگی ناپذیر باشید.
🌷 شهید #باکری قبل از شهادت خطاب به همرزمانش گفت: دعا کنید که خداوند شهادت را نصیب شما کند. در غیر این صورت زمانی فرا میرسد که جنگ تمام میشود و رزمندگان سه دسته میشوند :
❌ دستهای که به مخالفت با گذشته خود برمیخیزند و از آن پشیماناند.
❌ دستهای که راه بیتفاوتی در پیشگرفته و غرق زندگی مادی میشوند.
✅ و دستهای که به گذشته وفادار میمانند و احساس وظیفه میکنند و از شدت مصائب و غصهها دق خواهند کرد.
🗯 پس از خداوند بخواهید با رسیدن به شهادت از عواقب زندگی پس از جنگ در امان باشید، چون عاقبت ۲ دسته اول ختم به خیر نخواهد شد و جزء دسته سوم ماندن هم بسیار سخت خواهد بود.
@shahid_gomnam15
بـٰا شُھَدٰا صُحبَٺ ڪنیدْ🕊📿
آنھا صِدایِ شُمـٰا ࢪٰا بہ خوبـے میشِنَوَندْ
وَ بَرایِتـٰان دُعـٰا مۍڪُنَنْد ((:
دوستـے بـٰا شُھَدٰا دوطَرَفہ اَسٺ ♥️
#قرارِعاشقۍ❤️
قࢪائت دعاے فرج ...
بهنیّٺ برادࢪشهیدمانمےخوانیم 🌱
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج 💐💚
@shahid_gomnam15
بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
🔸🔹#دعای_عصر_غیبت🔹🔸
#دعایی که در زمان غیبت بایدهر روز خوانده شود🙏
#اللهُمَّ_عَرِّفنیِ نَفْسَکَ،
🔹 فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی نَفْسَکَ لَمْ اَعرِفْ رَسُولَکَ،
#اَللهُمَّ_عَرِّفنی رَسُولَکَ،
🔹 فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ،
#اللهُمَّ_عَرِّفنی حُجَّتکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَْم
🔹 تُعَرِّفنی حُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینیِ .
🌟 #دعای_غریق
✨ دعای تثبیت ایمان دراخرالزمان
یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ
🔹یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ 🔹
ثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها
5714915861.mp3
2.75M
با امـام زمانت یه قـرار عـاشقانه بذار
و هــر روز🕊📿
❣ دعای_عهد بخون... ❀❀❣
🎙با صدای #استادفرهمند
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🤲🏻
. 🕊 تلاوت آیات قرآن ڪریم ؛
۩ بــِہ نـیّـت
برادرشھیدابراهیمهادے 🌿'
#صفـــ۲۳ــفحه 📚
•﴿رفیقشھیدمابراهیمهادے﴾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ «دیدار امام زمان»
👤 #استاد_پناهیان
🔅 بعضی از منتظران محب و معتقد تمام گریههاشون برای اینه که امام زمان رو ببینن، به ظهور و غربتش کاری ندارن...
@shahid_gomnam15