eitaa logo
شهید گمنام
3.9هزار دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
9.8هزار ویدیو
100 فایل
🥀شھید...به‌قَلبت‌نگـاھ‌میکُند اگࢪجایےبࢪايَش‌گذاشتھ‌باشےمےآيد‌مےمانَد لانھ میکُند تاشھيدت‌ڪُند ࢪفیق‌شهیدشهیدت‌میڪند.🥀 ارتباط با مدیر کانال شهید گمنام ⤵️⤵️⤵️ @khakreezfarhangi ⤵️⤵️⤵️ @gomnam30 خادم تبادل ⤵️⤵️⤵️ @YaFateme1349
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷بسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌷 ان شاء الله درپرونده ی اعمال همه ی عاشقان و خادمان شهدا ثبت شده باشد 💫محب اهلبیت 💫 🌹سرباز امام زمان🌹 وان شاءالله شهادت🤲🏻💔 میشیم هدیه میکنیم به روح مطهر 🌷 🇮🇷 برای سلامتی و ظهور امام‌زمان‌عج🥀دست جمعی مون ۱۰۰مرتبه صلوات قربتا الی الله الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🪴🌷
🌸 واریزی شمامحبّان اهل‌بیت«ع»😊 🌺🦋🌺🦋🌺🦋🌺 رسول اڪرم صلی‌الله‌علیه‌واله می‌فرمایند : تبلیغ غدیر واجب است برای هر حاضری نسبت به غایبان و هر پدری نسبت به فرزندش. بیایید برای غدیر هر ڪسی به اندازه همتش ڪاری ڪند. 🌺 @shahid_gomnam15
کتاب_سلام_بر_ابراهیم_چاپ_مسکو این کتاب برای دومین بار در این کشور منتشر شده اربعین سال گذشته چند جوان روس را در راهپیمایی اربعین دیدیم که تصویر شهید هادی را به همراه داشتند! وقتی با آنها صحبت کردم متوجه شدم همگی کشتی گیر بوده و ابراهیم را الگوی خود قرار داده بودند‌. یکی از آنها می گفت: ابراهیم حجت مسلمانی ماست...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید گمنام
گير ميكرديم. گفتم: آقا ابراهيم برو از بالاتر بيا، اينجا گير ميكني. گفت: وقتش را ندارم. از همين جا ر
ما از داخل يك شيار باريك با شيب كم به سمت نوك تپه حركت كرديم. در بالایی تپه ســنگرهاي عراقي كاملا مشــخص بود. من وظيفه داشــتم به محض رسيدن آنها را بزنم. يك لحظه به اطراف نگاه كردم. در دامنه تپه در هر دو طرف ســنگرهايي به ســمت نوك تپه كشيده شده بود. عراقيها كاملا ميدانستند ما از اين شيار عبور ميكنيم! آب دهانم را فرو دادم، طوري راه ميرفتم كه هيچ صدايي بلند نشود. بقيه هم مثل من بودند. نفس در سينه ها حبس شده بود! هنوز به نوك تپه نرسيده بوديم که يكدفعه منوري شليك شد. بالایی سر ما روشن شــد! بعد هم از سه طرف آتش وگلوله روي ما ريختند. همه چسبيده بوديم به زمين. درست در تيررس دشمن بوديم. هر لحظه نارنجك، يا گلول هاي به سمت ما ميآمد. صداي ناله بچه هاي مجروح بلند شد و... درآن تاريكي هيچ كاري نميتوانستيم انجام دهيم. دوست داشتم زمين باز ميشد و مرا در خودش مخفي ميكرد. مرگ را به چشم خودم ميديدم. در همين حال شخصي سينه خيز جلو ميآمد و پاي مرا گرفت! سرم را كمي از روي زمين بلند كردم و به عقب نگاه كردم. باورم نميشد. چهرهايكه ميديدم، صورت نوراني ابراهيم بود. يكدفعــه گفت: تويي؟! بعد آرپيجــي را از من گرفت و جلو رفت. بعد با فرياد الله اكبر آرپيجي را شليک کرد. سنگر مقابل كه بيشترين تيراندازي را ميكرد منهدم شد. ابراهيم از جا بلند شد و فرياد زد: شيعه هاي بلند شيد، دست مولا پشت سر ماست. بچه ها همه روحيه گرفتند. من هم داد زدم؛ الله اكبر، بقيه هم از جا بلند شــدند. همه شليك ميكردند. تقريبًا همه عراقيها فرار كردند. چند لحظه بعد ديدم ابراهيم نوك تپه ايستاده! كار تصرف تپه مهم عراقيها خيلي ســريع انجام شــد. تعدادي از نيروهاي ادامه دارد 🌷رفیق شهیدم🌷 @shahid_gomnam15