eitaa logo
شهید گمنام
3.4هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
6.2هزار ویدیو
93 فایل
🥀شھید...به‌قَلبت‌نگـاھ‌میکُند اگࢪجایےبࢪايَش‌گذاشتھ‌باشےمےآيد‌مےمانَد لانھ میکُند تاشھيدت‌ڪُند ࢪفیق‌شهیدشهیدت‌میڪند.🥀 ارتباط با مدیر کانال شهید گمنام ⤵️⤵️⤵️ @khakreezfarhangi ⤵️⤵️⤵️ @gomnam30 خادم تبادل ⤵️⤵️⤵️ @YaFateme1349
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید گمنام
{ قسمت دوم } 3⃣ هشدار از پيام مردگان 🔻 چهره های زيبا پژمرده ، بدن های ناز پرورده پوسيده شد و بر ا
🌹 سهم امروز نهج البلاغه ، خطبه ۲۲۰ تا ۲۱۷ 📜 : در وصف سالكان . 🔹 پوينده راه خدا ♦️ عقلش را زنده کرد و نفس خويش را كشت ، تا آنكه جسمش لاغر و خشونت اخلاقش به نرمی گراييد ، برقی پر نور برای او درخشيد و راه را برای او روشن كرد و در راه راست او را كشاند و از دری به در ديگر برد تا به در سلامت و سرای جاودانه رساند ، كه دو پای او در قرارگاه امن با آرامش تن استوار شد ، این پاداش آن بود كه دل را درست به كار گرفت و پروردگار خويش را راضی كرد . 📜 : ( در ميدان نبرد جمل در سال ۳۶ هجری قمری ، وقتی به جنازه طلحه و عبد الرحمن بن عتاب رسید ، فرمود : ) 🔹 تأسف بر كشتگان جمل ♦️ ابومحمد (طلحه) در اين مكان غريب مانده است ، به خدا سوگند خوش نداشتم قريش را زير تابش ستارگان كشته و افتاده بينم . به خونخواهی بر فرزندان " عبدمناف " دست يافتم ، ولی سركردگان " بنی جمح " از دستم گريختند ، آنان برای كاری كه در شان آنها نبود سر برافراشتند و پيش از رسيدن به آن سركوب شدند . 📜 : درباره كسانی که برای جنگ با حضرت به بصره رفتند . 🔹 افشای خيانت ناكثان ♦️ بر كارگزاران و خزانه داران بيت المال مسلمانان كه در فرمان من بودند و بر مردم شهری كه تمامی آن ها بر اطاعت من و وفاداری در بيعت با من وحدت داشتند هجوم آوردند ، آنان را از هم پراكندند و به زبان من در ميانشان اختلاف افكندند و بر شيعيان من تاختند ، گروهی را با نيرنگ كشتند و گروهی دست بر شمشير فشرده با دشمن جنگيدند تا صادقانه خدا را ملاقات كردند . 📜 : گله از قریش . 🔹 شكوِه از قريش ♦️ خدايا من بر ضد قريش و يارانشان از تو كمک می خواهم ، كه پيوند خويشاوندی مرا بريدند و كار مرا دگرگون كردند و همگی برای مبارزه با من در حقی كه از همه آنان سزاوارترم متحد گرديدند . و گفتند : « حق را اگر توانی بگير و يا تو را از حق محروم دارند ، پس يا با غم و اندوه صبر كن ، يا با حسرت بمير » . به اطرافم نگريستم ديدم كه نه ياوری دارم و نه كسی از من دفاع و حمايت می كند ، جز خانواده ام كه مايل نبودم جانشان به خطر افتد ، پس خار در چشم فرو رفته ، ديده بر هم نهادم و با گلویی که استخوان در آن گير كرده ، جام تلخ را جرعه جرعه نوشيدم و در فرو خوردن خشم در امری كه تلخ تر از گياه حنظل و دردناک تر از فرو رفتن تيزی شمشير در دل بود شكيبایی كردم .