eitaa logo
شهید گمنام
3.4هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
6.2هزار ویدیو
93 فایل
🥀شھید...به‌قَلبت‌نگـاھ‌میکُند اگࢪجایےبࢪايَش‌گذاشتھ‌باشےمےآيد‌مےمانَد لانھ میکُند تاشھيدت‌ڪُند ࢪفیق‌شهیدشهیدت‌میڪند.🥀 ارتباط با مدیر کانال شهید گمنام ⤵️⤵️⤵️ @khakreezfarhangi ⤵️⤵️⤵️ @gomnam30 خادم تبادل ⤵️⤵️⤵️ @YaFateme1349
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 زندگی اش شده بود . همه کارش شده بود . می گفت: "اگر یک نفر از این بچه ها را با و آشنا کنم برای من بس است." حدیث معروف پیامبر به علی(ع) را می خواند: یاعلی اگر یک نفر به واسطه تو شوداز آنچه آفتاب بر آن می تابد برتر است. می گفتیم: "سید، اینقدر برای بچه ها کار نکن! اینقدر اردو و تفریح نبر! اگر مشکلی پیش بیاد پدر و مادر اینها رهایت نمی کنند." می گفت: "اشکال نداره. خیلی از این بچه ها با آمدن به اردو و تفریح شدند. ما هم توکل می کنیم بر خدا و سعی می کنیم کارمان را درست انجام دهیم." 🌸🍃 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُ @shahid_gomnam15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
「﷽」 ✓ شهید عباس دانشگر شهید مدافع حرم بی بی زینب سلام الله علیها🥀💔 جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر صلوات +وعجل فرجهم🕊🦋 @shahid_gomnam15
🌸همراه ابراهيم راه ميرفتيم. عصر يک روز تابستان بود. رسيديم جلوے يک کوچه. بچہ ها مشغول فوتبال بودند. بہ محض عبور ما، پســر بچه اي محکم توپ را شوت ڪرد. توپ مستقيم بہ صورت ابراهيم خورد. به طوري کہ ابراهيم لحظہ روے زمين نشســت. صورت ابراهيم سرخ سرخ شده بود. خيلي عصباني شــدم. بہ سمت بچہ ها نگاه ڪردم. همہ در حال فرار بودند تا از ما کتک نخورند. 🌸ابراهيم همينطور کہ نشســتہ بود دست ڪرد توے ساك خودش. پلاستيک گردو را برداشت. داد زد: بچہ ها ڪجا رفتيد؟! بياييد گردوها رو برداريد! بعد هم پلاستيک را گذاشت کنار دروازه فوتبال و حرکت ڪرديم. ️توے راه با تعجب گفتم: داش ابرام اين چہ کارے بود!؟ گفــت: بنده هاےخدا ترســيده بودند. از قصد کہ نزدنــد. بعد به بحث قبلے برگشــت و موضوع را عوض کرد! اما من ميدانســتم انســانهاي بزرگ در زندگيشان اينگونہ عمل ميکنند. 💚شهیدابراهیم هادی ❤️شهادت زیباست... 💙شادی ارواح طیبه شهدا و امام شهدا صلوات... @shahid_gomnam15
سیره شهدا رو که مرور می‌کنیم، می‌بینیم این دله کنده شده بود. گفت این بند نافه که قیچی میشه، خون خوردن بچه‌هه قطع میشه، شیر خوردنش شروع میشه. حاج احمد فتوحی به من میگفت. معاون و جانشین شهید زین الدین بود. میگفت: عملیات محرم، دیدم یه چیزی توی جیبشه یه لبه‌ی کاغذی پیداست. گفتم: آقا مهدی این چیه؟ گفت: این عکس لیلا دخترمه. فرستادن. نخواستم نگاهش کنم، دلم بره، شب عملیات حواسم پرت بشه. حاج_حسین_یکتا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹
7 سال بیشتر نداشت که قرآن را ختم کرد. انیس ومونس لحظاتش قرآن بود و به اطرافیانش قرآن میآموخت تا آنان هم با کتاب خدا دوست شوند. همیشه با وضو بود و اذان نگفته پای سجاده به انتظار راز و نیاز با خدای مهربان می‌نشست. همسر پاسدارش را به جبهه فرستاد و خودش هم در سپاه به صورت افتخاری خدمت می‌کرد. 24 سال بیشتر نداشت و برای سومین بار پا به ماه بود. با زهره5 ساله و حسن 2ساله اش، در بحبوحه‌ی جنگ در آبادان مانده بود اما موقعیت شناس بود و از نبود همسرش شکایت نمیکرد. موقع زایمانش که شد با بچه هایش به شیراز،خانه ی مادرشوهری رفت که همچون مادر دوستش می‌داشت. 26 اسفند سال 66 بود که بمب‌های بعثی همه ی آنها را بجز حسن شهید کرد. شاید شوهرش آرزو به دل ماند تا حسام 20 روزه را در آغوش بگیرد... ▪️شهید فریده ال سیاحی
💌 با اینکه سن و سالی نداشت ولی در این یکی دو سال آخر زیاد مطالعه می‌کرد و نهج البلاغه هم زیاد می‌خواند. اهل هیئت و عزای حسین بود و این جمله را زیاد به زبان می‌آورد: «کاری نکن که شرمنده خدا بشوی.» علاقه به جنگ و شهادت از کودکی در او نمایان بود. متولد مشهد بود و از مبارزین ایرانی الاصل لشکر فاطمیون به حساب می‌آمد. در وصیت نامه ای که از او به یادگار مانده به ماهیت فانی و گذرای دنیا اشاره کرده و می‌گوید: «برای دنیا نجنگید و حرف مردم برایتان اهمیتی نداشته باشد، غیبت دیگران را نکنید، اگر در این دنیا حرمت من را نگه بدارید در آن دنیا شفاعت تان خواهم کرد.» از پدر و مادرش خواسته بود تا برای او نگریند: «اگر گریه‌ای هست برای امام حسین(ع) باشد، چون من را برای حضرت زینب (س) داده‌اید.» 🌷تاریخ تولد: 1372/5/25 🥀تاریخ شهادت: 1395/2/16 🕊محل شهادت: خانطومان-سوریہ 🔅مزار شهید: بهشت رضا(ع) مشهد بمناسبت شهیدمدافع‌حرم ♥️ ˹➺ 』
💢نماز اول وقت، سفارش یاران آسمانی اولین روزهایی که حسین میومد، باشگاه، زمان اذان مغرب افتاده بود داخل سانس تمرین. 🔸اولای کار، خودش تنهایی با اجازه استاد میرفت وضو میگرفت و نمازشو میخوند. همه چپ چپ نگاهش میکردن... انگار چیز عجیبی دیده بودن... بعد از چند جلسه که بقیه باهاش آشنا شدن و رفتار و اخلاقشو دیدن، نصف بیشتر بچه ها موقع اذان ورزشو تعطیل میکردن و همه با هم نماز میخوندن...💫 اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج @shahid_gomnam15🕊
✨﷽ا✨ ❤️ ✍ بخشیدن همسر 🌟 از دستش خیلی ناراحت بودم. منتظر نشسته بودم تا برگردد. کلی حرف آماده کرده بودم، اما وقتی دیدمش زبانم بند آمد. مجید آمد و کنارم نشست و گفت: «میدونم ناراحتی. مسجد بودم. زیارت عاشورا خوندم و در سجده‌ی آخرش، از خدا خواستم بخاطر اینکه با خانمم بد حرف زدم منو ببخشه!» 🌹شهید مجید کاشفی 📙فرهنگ‌ نامه‌ شهدای‌ سمنان،ج۸،ص۱۰۶ @shahid_gomnam15❤️
🔹 ✨همیشه نمازهای شبش را با گریه می‌خواند، در مأموریت و پادگان هم که مسئول شب بود نماز شبش را می‌خواند، هیچ موقع ندیدم نماز شبش ترک شود، همیشه با وضو بود، به من هم می‌گفت داری دستت را می‌شوری وضو بگیر و همیشه با وضو باش، آب وضویش را خشک نمی‌کرد، در کمک کردن به دیگران هم نمونه بود، حتی اگر دستش خیلی خالی بود و به او رو می‌زدند نه نمی‌گفت. 💬به روایت همسر شهید 🌷شهید مسلم نصر🌷🕊 شهدای_فارس @shahid_gomnam15❤️