eitaa logo
شهید گمنام
4هزار دنبال‌کننده
21.4هزار عکس
10.1هزار ویدیو
100 فایل
🥀شھید...به‌قَلبت‌نگـاھ‌میکُند اگࢪجایےبࢪايَش‌گذاشتھ‌باشےمےآيد‌مےمانَد لانھ میکُند تاشھيدت‌ڪُند ࢪفیق‌شهیدشهیدت‌میڪند.🥀 ارتباط با مدیر کانال شهید گمنام ⤵️⤵️⤵️ @khakreezfarhangi ⤵️⤵️⤵️ @gomnam30 خادم تبادل ⤵️⤵️⤵️ @YaFateme1349
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 کتاب(کتاب مخفی) 🌷 ماهان با تعجب نگاهش می کند. _ آخر چگونه ؟! افراز به کیسه زیر جامه اش اشاره می کند. _ با این پول . هفتاد سکه به او می دهیم و از او می خواهیم این امانت را به صاحبش برساند . دستش را دراز می کند طرف ماهان. _ کتاب را بده ! ماهان می گوید: _ کتاب با من نیست . آن را درون تنور خانه ای پنهان کرده ام ! افراز مبهوت می پرسد : _ کدام تنور ؟! کدام خانه ؟! به یکباره خالد شمشیر به دست برابر حجره ظاهر می شود. _ آهای ! با اسیر ما چه می کنی؟! افراز و ماهان ترسیده از جای بلند می شوند . ماهان تاب ایستادن ندارد . خالد با شمشیر پیش می آید . _ تو همان خادم دیشب نیستی؟! با این صدا ، ابو حامد و سلیمان از خواب بیدار شده و در پی شمشیر خود می گردند . حالا سه مهاجم با سه شمشیر برابرشان ایستاده اند .ماهان زیر لب می گوید: _ مرگ خود را پیش انداختیم ! افراز ماهان را پشت سر خود پنهان می کند و می گوید: _ نزاع که شروع شد ، به آن حجره کوچک آخر منزل گاه برو . آن جا یک نصرانی خوابیده است . بیدارش کن و درباره تنور و کتاب و شرق با او حرف بزن و این کیسه پر از سکه را به او بده ! ادامه دارد... @shahid_gomnam15