شهید گمنام
🌹 سهم امروز نهج البلاغه از نامه ۴۴ تا نامه ۴۲ 📜 #نامه44 : نامه به زياد بن ابيه هنگامی که خبر رسید م
🌹 سهم امروز نهج البلاغه ، نامه ی ۴۱
📜 #نامه41 : نامه به يكی از فرمانداران .
1⃣ علل نكوهش يک كارگزار خيانتكار
🔻 پس از ياد خدا و درود ، همانا من تو را در امانت خود شركت دادم و هم راز خود گرفتم و هيچ يک از افراد خاندانم برای ياری و مددكاری و امانت داری چون تو مورد اعتمادم نبود ، آن هنگام كه ديدی روزگار بر پسر عمويت سخت گرفته و دشمن به او هجوم آورده و امانت مسلمانان تباه گرديده و امت اختيار از دست داده و پراكنده شدند ، پيمان خود را با پسر عمويت دگرگون ساختی و همراه با ديگرانی كه از او جدا شدند فاصله گرفتی تو هماهنگ با ديگران دست از ياريش كشيدی و با ديگر خيانت كنندگان خيانت كردی ، نه پسر عمويت را ياری كردی و نه امانت ها را رساندی. گويا تو در راه خدا جهاد نكردی و برهان روشنی از پروردگارت نداری و گويا برای تجاوز به دنيای اين مردم نيرنگ می زدی و هدف تو آن بود كه آنها را بفريبی و غنائم و ثروت های آنان را در اختيار گيری ، پس آنگاه كه فرصت خيانت يافتی شتابان حمله ور شدی و با تمام توان ، اموال بيت المال را كه سهم بيوه زنان و يتيمان بود ، چونان گرگ گرسنه ای كه گوسفند زخمی يا استخوان شكسته ای را می ربايد به يغما بردی و آنها را به سوی حجاز با خاطری آسوده روانه كردی ، بی آنكه در اين كار احساس گناهی داشته باشی.
2⃣ نكوهش از سوء استفاده در بيت المال
🔻دشمنت بی پدر باد ، گويا ميراث پدر و مادرت را به خانه می بری. سبحان الله ! آيا به معاد ايمان نداری؟ و از حسابرسی دقيق قيامت نمی ترسی؟ ای كسی كه در نزد ما از خردمندان بشمار می آمدی ، چگونه نوشيدن و خوردن را بر خود گوارا کردی در حالی كه می دانی حرام می خوری و حرام می نوشی ، چگونه با اموال يتيمان و مستمندان و مؤمنان و مجاهدان راه خدا ، كنيزان میخری و با زنان ازدواج می كنی؟ كه خدا اين اموال را به آنان وا گذاشته و اين شهرها را به دست ايشان امن فرموده است.
3⃣ برخورد قاطع با خيانتكار
🔻 پس از خدا بترس و اموال آنان را باز گردان و اگر چنين نكنی و خدا مرا فرصت دهد تا بر تو دست يابم ، تو را كيفر خواهم نمود ، كه نزد خدا عذرخواه من باشد و با شمشيری تو را می زنم كه به هر كس زدم وارد دوزخ گرديد. سوگند به خدا ، اگر حسن و حسين چنان می كردند كه تو انجام دادی ، از من روی خوش نمی ديدند و به آرزو نمی رسيدند تا آنكه حق را از آنان باز پس ستانم و باطلی را كه به ستم پديد آمده نابود سازم ، به پروردگار جهانيان سوگند ، آنچه كه تو از اموال مسلمانان به نا حق بردی بر من حلال بود ، خشنود نبودم كه آن را ميراث بازماندگانم قرار دهم ؛ پس دست نگهدار و انديشه نما ، فكر كن كه به پايان زندگی رسيده ای و در زير خاک ها پنهان شده و اعمال تو را بر تو عَرضه داشتند ، آنجا كه ستمكار با حسرت فرياد می زند و تباه كننده ی عمر و فرصت ها ، آرزوی بازگشت دارد اما راه فرار و چاره مسدود است