من... اصلا اومدم برات شھید بشم
تا تو قلب مادرت اسیر بشم... (:♥️
#هادے_دلها
@shahid_gomnam15
🎇 حق الناس در آخرت
✨روايت داريم حق الناس در برزخ انسان را اسير مي كند مثلا يك سوم فشار قبر متعلق به غيبت است. در روايتی دیگر هست كه خداوند بر روي پل صراط كمينی قرار داده كه هر كس حق الناس بر گردن دارد، از آنجا به بعد حق عبور ندارد.
💎رسول اكرم (ص) فرمودند:
بيچاره ترين مردم كسی است كه با اعمال خوب وارد صحراي محشر شود مثلا در نماز ، حج و ... مشكلی نداشته باشد و جز اصحاب يمين قرار گيرد اما زماني كه قصد ورود به بهشت می كند گروهی از مردم مانع می شوند . علت را جويا مي شود و می شنوند كه حقوق آنها را پايمال كرده است . در آن لحظه از فرشتگان كمك می طلبند و آنها می گويند: حلاليت بگير , يعنی قسمتی از اعمال خوب خود را به آنها بده تا حلالت كنند وقتی اين كار را می كنند متوجه می شوند ديگر هيچ چيز ندارند و نامه را به دست چپ می دهند كه از نظر پيامبر بيچاره ترين بنده ها هستند.
〖از بیانات حجت الاسلام رفیعی〗
شهید گمنام
شــرطبندي نكنيد. امــا يكبار با بچه هاي محله نازيآباد بــازي كرديم و مبلغ ســنگيني را باختيم! آخــر
هنوز مدتي از حضور ابراهيم در ورزش باســتاني نگذشته بود که به توصيه
دوستان و شخص حاج حسن، به سراغ کشتي رفت.
او در باشگاه ابومسلم در اطراف ميدان خراسان ثبت نام کرد. او کار خود را
با وزن 53 کيلو آغاز کرد.
آقايان گودرزي و محمدي مربيان خوب ابراهيم درآن دوران بودند. آقاي
محمدي، ابراهيم را به خاطر اخالق و رفتارش خيلي دوســت داشــت. آقاي
گودرزي خيلي خوب فنون کشتي را به ابراهيم ميآموخت.
هميشــه ميگفت: اين پســر خيلي آرومه، اما تو کشتي وقتي زير ميگيره،
چون قد بلند و دستاي کشيده و قوي داره مثل پلنگ حمله ميکنه! او تا امتياز
نگيره ول کن نيست. براي همين اسم ابراهيم را گذاشته بود پلنگ خفته!
بارها ميگفت: يه روز، اين پسر رو تو مسابقات جهاني ميبينيد، مطمئن باشيد!
سالهاي اول دهه 50 در مســابقات قهرماني نوجوانان تهران شرکت کرد.
ابراهيم همه حريفان را با اقتدار شکســت داد. او در حالي که 15 ســال بيشتر
نداشت براي مسابقات کشوري انتخاب شد.
مسابقات در روزهاي اول آبان برگزار ميشد ولي ابراهيم در اين مسابقات
شرکت نکرد!
مربيها خيلي از دست او ناراحت شدند. بعدها فهميديم مسابقات در حضور
ادامه دارد
@shahid_gomnam15
شهید گمنام
هنوز مدتي از حضور ابراهيم در ورزش باســتاني نگذشته بود که به توصيه دوستان و شخص حاج حسن، به سراغ کش
وليعصر برگزار ميشد و جوايز هم توسط او اهداء شده. براي همين ابراهيم در
مسابقات شرکت نکرده بود.
ســال بعد ابراهيم در مسابقات قهرماني آموزشگاهها شرکت کرد و قهرمان
شد. همان سال در وزن 62 کيلو در قهرماني باشگاههاي تهران شرکت کرد.
در ســال بعد از آن در مسابقات قهرماني آموزشــگاهها وقتي ديد دوست
صميمي خودش در وزن او، يعني 68 کيلو شــرکت کرده، ابراهيم يک وزن
بالاتر رفت و در 74 کيلو شرکت کرد.
در آن ســال درخشش ابراهيم خيره کننده بود و جوان 18 ساله، قهرمان 74
کيلو آموزشگاهها شد.
تبحر خاص ابراهيم در فن لنگ و استفاده به موقع و صحيح از دستان قوي و
بلند خود باعث شده بود که به کشتي گيري تمام عيار تبديل شود.
صبح زود ابراهيم با وســائل کشتي از خانه بيرون رفت. من و برادرم هم راه
افتاديم. هر جائي ميرفت دنبالش بوديم!
ِ تا اينکه داخل ســالن هفت ِ تيــر فعلي رفت. ما هم رفتيم توي ســالن و بين
تماشاگرها نشستيم. سالن شلوغ بود. ساعتي بعد مسابقات کشتي آغاز شد.
آن روز ابراهيــم چندکشــتي گرفت و همه را پيروز شــد. تا اينکه يکدفعه
نگاهش به ما افتاد. ما داخل تماشــاگرها تشويقش ميکرديم. با عصبانيت به
سمت ما آمد.
گفت: چرا اومديد اينجا !؟
گفتيم: هيچي، دنبالت اومديم ببينيم کجا ميري.
بعد گفت: يعني چي !؟ اينجا جاي شما نيست. زود باشين بريم خونه
بــا تعجب گفتم: مگه چي شــده!؟ جواب داد: نبايد اينجا بمونين، پاشــين،
پاشين بريم خونه
ادامه دارد
@shahid_gomnam15
واکنش سپاه پاسداران به رزمایش مشترک اسرائیل و آمریکا در سواحل مدیترانه با چاشنی موشک قاره پیما
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نوشت:
🔹️بهتر است پیش از آن که به دنبال ارسال پیام از مدیترانه باشید، به این فکر کنید که ممکن است پاسخ پیام خود را در سواحل شرقی #نیویورک دریافت کنید.
🔹️حساب توئیتری سپاه پاسداران در پایان از هشتگ #ده_هزار_کیلومتری استفاده کرد.
@shahid_gomnam15
بسیار به شهید ابراهیم هادی علاقه داشت. در مراسم عقد به همسرش یک بسته کتاب هدیه داد که یکی از آنها سلام بر ابراهیم بود. بار ها کتاب شهید هادی را می خرید و به جوانان نجف آباد هدیه می داد. ابراهیم الگوی محسن بود. محسن حججی خالصانه و بدون سر و صدا برای خدا زحمت کشید، اما خداوند نام او را همچون ابراهیم بلند آوازه کرد...
#شهید
#مدافع_حرم
#محسن_حججی
@shahid_gomnam15
خوشا به حال کسانی که شناختند وجود خویشتن را در این دنیا و عمل می کنند به وظایف خود به امید تزکیه ی نفس و ترفیع درجه و لذت عبادت و خشوع قلب...
#شهید
#احمد_علی_نیری
@shahid_gomnam15
#نکته_روز
🔰 مثل آغوش مادر
✨ لحظه دعا خواندن لحظه ایست که انسان مانند کودکی که در آغوش مادرش قرار گرفته، در سرجای خودش آرام می گیرد.
ما وقتی در خانه خدا هستیم، سرجای خودمان قرار داریم. باید برای دوری از هر اضطرابی، زیاد در خانه خـدا برویم. حتـی اگر شـده دنبال بهانه برای دعا بگردیم و با خدا حرف بزنیم تا آرامش حقیقی را تجربه کنیم.
#استاد_پناهیان
پ.ن: دیدید گاهی یکی رو می بینیم میگیم چرا انقدر دیدنش آرامش میده بهم. کسی که دلش وصل و گرم به خدا باشه، به منبع آرامش وصله😉
@shahid_gomnam15
فرمودند:
اَوْلادِی... وَ مَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ
کُلُّهُمْ فَداءًلاَِبِیعَبْدِاللّهِالْحُسَیْن.....
فرزندانم و تمام کسانی که زیر آسمان کبودند، همه به فدای ابا عبدالله الحسین (ع) باد!
#ام_البنین
@shahid_gomnam15
در ماهِ #ماهِ_رجـب
واردات و صادرات
ذهن و قلب رو مہار کنیم
از شلوغیها و پرگوییها
بھ خلوتها پناه ببریم! :)
|حِفْظِ اللِّسانِ وَغَضِّ الْبَصَرِ|
@shahid_gomnam15
هدایت شده از شهید اسماعیل دقایقی
28.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ یادواره شهید دقایقی و شهدای شهرستان های امیدیه و آغاجاری
۲۹ دی ۱۴۰۱
#شهید_اسماعیل_دقایقی #سالگرد_شهادت
@shahiddaghayeghi
در ڪشورعشقمقتداخامنہايست
فرماندهےڪلقواخامنہايست
ديروزاگرعزيزمصرٻوسف بود..
امروزعزيزدلماخامنه ايسٺ..♥️
#حضرتآقا🌱
@shahid_gomnam15
#پای_صحبت_رهبری_عزیز
ارزش ماه رجب
✨ماه رجب، ماه مبارکی است؛ ماه توسل و تذکر و توجه و تضرع و استغاثه و محکم کردن پیوند دلهای محتاج و نیازمند ما به ذیل لطف و فضل الهی است. این روزها را قدر بدانید. هر یک روز ماه رجب، یک نعمت خداست.
☘ در هر #ساعتی از این ساعات، یک انسان اگر هوشمند و زرنگ و آگاه باشد، میتواند چیزی را به دست بیاورد که در مقابل آن، همهی نعمت های دنیا پوچ است؛ یعنی میتواند رضا و لطف و عنایت و توجه الهی را به دست آورد.
🍃 بعد از ماه رجب، ماه شعبان و بعد ماه رمضان است. برادران و خواهران مسلمان! ای صاحبان دلهای بیدار و مخصوصاً ای جوانان! این سه ماه را قدر بدانید.
@shahid_gomnam15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری | دلگیر نباش!... دلت که گیر باشد، رها نمی شوی... یادت باشد، خدا بندگانش را، با آنچه بدان دل بسته اند، می آزماید...
#شهید
#محمد_ابراهیم_همت
@shahid_gomnam15
بچهها دلاتونو تنظیم کنید! - @Pelak_channel.mp3
1.8M
بچهها دلاتونو تنظیم کنید! آنچه که عالم داره نشون میده اینه که خبری در راه است. حواستون باشهها.
صدای حاجحسینیکتا را میشنوید؛
@shahid_gomnam15
🌷 کتاب(کتاب مخفی) 🌷
#قسمت_سیزدهم
ماهان رطب را در دهان برده و و می پرسد:
_ محمد این ها را گفت ؟!
پیرزن سری تکان می دهد.
_ آری ! او همین جا نشسته بود . همین جا که اکنون تو نشسته ای . و علی را (برادرم) و (جانم) خطاب می کرد ! شنیدم که گفت:( هر که به یکی از فضائل علی گوش بسپارد،خدا گناهان گوش او را می آمرزد هر که حدیثی از فضائل علی را تماشا کند یا بخواند ، خدا گناهان چشم او را می بخشد !)
پیرزن شروع می کند به شمردن رطب ها .
_ یک . دو. سه .
با صدای آرام می شمارد . چهارده رطب را جدا می کند و میان یکی از کاسه های سفال می گذارد . دوباره چهارد۶ رطب دیگر می شمارد و میان کاسه دیگری می گذارد . ماهان نگاهش می کند . پیرزن ادامه می دهد:
_روزگاری این خانه مرد داشت . دو مرد .
کاسه دیگری را پر می کند و کنار می گذارد .
_ مثل حالا ویرانه و نمور و بی نور نبود ! برابر خانه اش چراغ داشت ! حیاطش گلدان داشت! دورتر باغ داشت ! پنجره اش پرده داشت ! سفره اش رونقی داشت !
صدایش پر از اندوه است . ماهان می پرسد:
_ مردان این خانه چه شدند ؟! کجا رفتند ؟!
_ آنها شوهر و پسرم بودند .
دستش از شمردن می ماند . چشم های کورش را رو به ماهان گرفته !کمی تامل می کند و بعد می گوید :
_ هر دو با ذوالفقار علی کشته شدند!
ادامه دارد...
#کتاب_مخفی
@shahid_gomnam15
🌷 کتاب (کتاب مخفی) 🌷
#قسمت_چهاردهم
ماهان مبهوت نگاهش می کند . از چیزی که شنیده حیرت کرده ! می پرسد :
_ کشته شدند ؟! به دست علی ؟!
پیرزن سری تکان می دهد.
_ آری ! در بدر مقابل علی و رسول خدا ایستادند و شمشیر کشیدند .
دست پیرزن دنبال کاسه سفال می گردد . ماهان خم می شود و کاسه سفال را به دست پیرزن می دهد و می پرسد:
_ چه می گویی ؟! شوهر و پسرت با محمد و علی جنگیدند ؟!
پیرزن آهی می کشد و می گوید:
_ خدا می داند چقدر گریستم و به پایشان افتادم تا از این خیال شوم برگردند. گفتم با رسول خدا نجنگید . گفتم هر که بر نور شمشیر بزند زندگی اش را تاریک می کند. گفتم این که مقابل شماست لشکر خداست . چگونه می شود با خدا جنگید ؟!
صدایش اندوه دارد. بغض کرده است .
_ اما من یک زن کور و ناتوانم! مگر حرف من چقدر ارزش دارد ؟!
دوباره رطب ها را می شمارد و می گوید:
_ تمام آنچه را که گفتم و نشنیدند،بعد ها رسول خدا بر فراز منبر برای مردم گفت. گفت :(جنگ با علی جنگ با خداست!این دست ها که ذوالفقار حمل می کند ، دست علی نیست ، یدالله ست ! به خداوندی خدا عقیده ام این است که هر که با علی بجنگد، نانش سنگ و آبش خاک می شود !)
ماهان با اندوه به پیرزن نگاه می کند. پیرزن رطب ها را در کاسه سفال می گذارد و ادامه می دهد :
_ بعد ها آن قدر از علی و فضائل و اوصافش شنیدم و شنیدم و شنیدم که بزرگ ترین آرزویم دیدن علی بود ! روزی که رسول خدا میهمان خانه ام شد، خواست چشم هایم را شفا دهد . او خواست امام من نخواستم !
ماهان با تعجب می پرسد:
_ نخواستی ؟!
پیرزن می گوید:
_ چگونه چشم باز کنم و علی را ببینم؟! شرم مرا می کشد !
ادامه دارد...
#کتاب_مخفی
@shahid_gomnam15
✍پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
#ماه_رجب برای اُمّت من ماه استغفار است. در این ماه زیاد #استغفار کنید که خداوند بخشنده و مهربان است
📗بحار الأنوار ج94 ص38
@shahid_gomnam15