eitaa logo
رسانه‌شهیدگمنام‌فتح‌آبادعلیا🔹️
664 دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
5.8هزار ویدیو
176 فایل
🔷️مرکز اطلاع رسانی برنامه ها و مراسمات شهید گمنام روستای فتح آبادعلیا 🔸️ارتباط با خادم کانال؛ @shahid_gomnam_18 🔸️شماره کارت جهت واریز نذورات شما 👇🏻 6037691980131528 بانک صادرات بنام فاطمیه شهید گمنام
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻قابل توجه بیمه شدگان و مستمری بگیران سازمان تامین اجتماعی 🔸در صورت بروز هر گونه مشکل در زمینه درمان در ایام نوروز با سامانه تلفنی ۱۴۲۰ سازمان تامین اجتماعی تماس حاصل نمایید.این سامانه پاسخگوی شما در تمام ساعات شبانه روز و ایام تعطیل می باشد. 📝https://eitaa.com/shahid_gomnam_fathabad
دعای روز هفدهم ماه مبارک رمضان بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ اهْدِنی فیهِ لِصالِحِ الأعْمالِ واقْـضِ لی فیهِ الحَوائِجَ والآمالِ یا من لا یَحْتاجُ الى التّفْسیر والسؤالِ یا عالِماً بما فی صُدورِ العالَمین صَلّ على محمّدٍ و آلهِ الطّاهِرین. خدایا راهنمایی ام کن در آن به کارهاى شایسته و اعمال نیک و برآور برایم حاجتها و آرزوهایم اى که نیازى به سویت تفسیر و سؤال ندارد اى داناى به آنچه در سینه هاى جهانیان است درود فرست بر محمد وآل طاهر او .
Tahdir-joze17.mp3
زمان: حجم: 3.8M
🔊 تندخوانی جز هفدهم قرآن کریم 📖 از ابتدای سوره مبارکه «انبیاء» تا آخر سوره مبارکه «حج»
خدا منو هووول بده بسمت کارایی که صلاحمه😍 دعای روز هفدهم ترجمه خودمونی ☺️
نماهنگ علمت یعنی پناه.mp3
زمان: حجم: 4.3M
علمت یعنی پناه حرمت یعنی بهشت باید اسمت رو فقط به روی تربت نوشت تو دل آرام من تب ایام من نفس راحت منو چی میتونم بگم 🎙 #️⃣ #️⃣ 🌐 به جمع یاران شهید گمنام بپیوندید؛ https://eitaa.com/shahid_gomnam_fathabad
35.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 نماهنگ "ماه‌من علی" با نوای سید مجید بنی‌فاطمه ▪︎ ماه‌من؛ به تو مات نگاهم      ماه من به تو میرسه راهم      ماه من تویی ذکر سحرگاهم https://eitaa.com/shahid_gomnam_fathabad
5.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نانوایی سنگکی نزدیک میدان رازی خرم‌آباد، مرگ به همین راحتی ...وقتی میگن مرگ از رگ گردن به ما نزدیکتر است چرا این همه غرور و زیاده خواهی و بداخلاقی و قهر و تکبر و دنیا پرستی و حق دیگران را خوردن ...اما طمع و غرور و تکبر و زیاده خواهی بیشتر مردم را بجز خاک گور پر نمیکند..... 💠https://eitaa.com/shahid_gomnam_fathabad
غروب بود. ابراهیم آمد در خانه ما و بعد از سلام و احوالپرسی قابلمه ای از من گرفت. و بعد داخل کله پزی رفت، به دنبالش رفتم و گفتم: ابرام جون کله پاچه برای افطاری عجب حالی میده!! گفت: راست میگی ولی برای من نیست. یک دست کامل کله پاچه و چند تا نان‌سنگک گرفت و وقتی بیرون آمد، ایرج با موتور رسید، ابراهیم هم سوارش شد و خداحافظی کرد. با خودم گفتم حتما چند رفیق باهم جمع شده‌اند و افطاری می‌خورند و از اینکه به من تعارف نکرده بود ناراحت شدم. فردای آن روز که ایرج را دیدم پرسیدم: دیروز کجا رفتید؟ گفت: پشت پارک چهل تن انتهای کوچه منزل کوچکی بود که در زدیم و کله‌پاچه را به آنها دادیم. آنها ابراهیم را شناختند و خیلی تشکر کردند. خانواده‌ای بسیار مستحق بودند. بعد هم ابراهیم را رساندم به خانه‌شان. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/shahid_gomnam_fathabad