🌺خاطره_ویژه
❤️ مژده ی جوانترین شهید مدافع حرم #سید_مصطفی_موسوی به مادرش
روزهای قبل از رفتنتش گوشه ای از اتاق نشسته بود، از من پرسید: «مامان از دنیا چه چیزی میخواهی؟»
گفتم: «خواسته خاصی ندارم و دنیا را با تو میخواهم و دنیای بدون تو برایم معنایی ندارد»
سید مصطفی گفت: «زمانی که من نبودم کسی را داشتی؟»
گفتم: «خدا را داشتم»
در جوابم گفت: «خدا همان خداست، هیچ فرقی ندارد، من هم که نباشم خدا را داری.»
ناراحت شدم و گفتم: «از این حرفها نزن.»
بعد از این حرفم، مصطفی گفت: «مامان سعی کن دل بکنی و ببخشی... تا دل نکنی به معرفت نمیرسی، از دنیا و تعلقاتش بگذر. برای هر کسی یک روز، روز عاشورا است، یعنی روزی که امام حسین(ع) ندای "هل من ناصر" را داد و کسانی که رفتند و با امام ماندند، شهید و رستگار شدند، ولی کسانی که نرفتند چه چیزی از آنها ماند؟ تا دنیا باقیست، لعنت میشوند.»
بعد هم گفت: «مامان می خواهم یک مژده بدهم، اگر از ته قلب راضی شوی که به سوریه بروم، آن دنیا را برایت آباد میکنم و دنیای زیبایی برایت میسازم که در خواب هم نمیتوانی ببینی»
گفتم: «از کجا معلوم میشود که من قلبا راضی شدم»
گفت: «من هر کاری میکنم بروم، نمیشود. علت اصلیاش این است که شما راضی نیستید، اگر راضی شوی خدا هم راضی میشود. اگر راضی نشوی فردای قیامت جواب حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) را چه میدهی؟ »
من در مقابل این حرف، هیچ چیزی نتوانستم بگویم و از ته قلبم راضی شدم. قبل از رفتن، به من میگفت: «خیلی برایم دعا کن تا دست و دلم نلرزد و دشمن در نظرم خار و ذلیل بیاید.»
و سید مصطفی رفت و آسمونی شد
🔰 قرارگاه شهدای گمنام گناوه
🌐 @shahid_gomnam_genaveh
┏━━━🍃🕊🌹🕊🍃━━━┓