eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
36.7هزار دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
11.5هزار ویدیو
112 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 من هیچی نیستم 💠 🌸ابراهیم هیچوقت از کلمه «من» استفاده نمیکرد. حتی برای شکستن نَفْس خودش کارهایی رو میکرد. 🌸مثلا زمانی که قهرمان کشتی بود توی بازار، کارتون روی دوش خودش میذاشت و جا به جا میکرد.. 🌸حتی یکبار که برای وضو به دستشویی های مسجد رفت و وقتی دید چاه دستشویی گرفته، رفت داخل زیرزمین و چاه رو باز کرد. سپس دستشویی رو کامل تمیز کرد؛ شست و آماده کرد. 🌸ابراهیم از این کارها خیلی انجام میداد. همیشه خودش رو در مقابل خدا کوچیک میدید. میگفت: این کارهارو انجام میدم تا بفهمم من هیچی نیستم.. ✅ سلام بر ابراهیم۲ #شهید_ابراهیم_هادی 🌸🍃 @shahid_hadi124 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
#قسمت_اول داستان کمک امیرالمومنین علی علیع السلام «بسم رب الزهرا ‌سلام الله» دیشب گفتم داس
داستان واقعی کمک امیر المومنین علی علیه السلام به یک خانم .👆 برای کسانی که بتازگی به جمع ما پیوستند. لطفا همه قسمتهای داستان را مطالعه کنند.
#پیامی_از_اعضای_محترم‌ سلام ان شاء الله برکت زندگیتون باشه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ ۳ دقیقه ای باید بخوای تا اونها هم بخوان ⭕️سخنان زیبای استاد محمد شجاعی👌👌👌👌👌 با نماهنگ 🌸🍃 @shahid_hadi124 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸
⭕️ 💟روز که مقام معظم رهبری آمده بودند در مسجد دانشگاه بالای سر پیکر شهیدان حادثه فالکون(شهدای عرفه)، سردار سلیمانی از ایشان یک انگشتر و عبا گرفت و به آقا گفتند یکی از انگشترهایی که با آن زیاد نماز شب خوانده ایید را بدهید. 💟وقتی خواستیم بابا را خاک کنیم، سردار سلیمانی رفت داخل قبر. عبای آقا را پهن کرد. مقداری تربت کربلا آورده بود. آن را روی عبا پخش کرد. بعدش بابا را گذاشتند داخل قبر و آن انگشتر را هم گذاشتند زیر زبان بابا. 💟من و سعید هم بالای قبر ایستاده بودیم. آنجا هم خیلی سعید بی تابی می‌کرد. رفت پایین توی قبر و به زور از بابا جدایش کردیم. 🌹خاطرات فرزند سردار شهید حاج_احمد_کاظمی 🌸🍃 @shahid_hadi124 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸
من از حالا.....mp3
3.48M
منو ببر به کربلا✋ چشم انتظارم😔 آرزودارم ❤️ یعنی میشه 😔 التماس دعا 🙏🙏 🌸🍃 @shahid_hadi124 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸
سلام تا الان نزدیک به 200 شرکت کردند برای کنترل چشم و عهد نامه و اینکه با چشم هیچ‌ گناهی انجام ندیم و هر چیزی که گناه هست با چشم نبینیم چه درفضای مجازی چه در فضای واقعی و همه باهم یا علی بگیم و محکم باشیم پای عهدمون اگر شما هم دوست دارید می توانید در این یه هفته که تا محرم مونده پاک باشید و پاک وارد محرم شوید. و شویم ان شاء الله فقط کافیه هرگناهی که بینایی و دیدن هست را ترک کنیم. همه اعضا ایا عمل می کنند و قول میدهند ؟؟؟؟؟؟ در این یک هفته هم پستها را کمتر می گذاریم تا هم فرصت بیشتر داشته باشید هم فرصت کنید پستهای کانال را ار اول مرور کنید
4_5953758999441574866.mp3
4.81M
📨 پیغام آیت الله قاضی به شخصی که دلی را شکسته بود 🔊 #حجت_الاسلام_عالی 🌸🍃 @shahid_hadi124 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸
1_54984493.mp3
9.58M
درِ باغِ شهادت را نبندین به ما بیچارگان زان سو نخندین....😭💔 اگه یه روز فرشته ها بگن چی میخوای از خدا زبونمو باز میکنم میگم به خواهش و دعا شهادت شهادت همه یِ ارزومه....😭💔 🌸🍃 @shahid_hadi124 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸
💕 💕 🌺 همیشہ همسردارے ش خاص بود ؛ 👌👌👌 وقتے مےخواستیم با هم بیرون برویم ، لباس هایش👔👕 را مےچید و از من مےخواست تا انتخاب ڪنم 😍 از طرف دیگر توجہ خاصے بہ مادرش داشت ❤️ هیچ وقت چیزے را بالاتر از مادرش نمےدید 👌 تعادل را رعایت مےڪرد ؛ بہ خاطر دل همسرش دل مادرش را نمےشڪست ؛❌ و یا بہ خاطر مادرش بہ همسرش بـےاحترامے نمی ڪرد ...❌ ✍ بہ روایت همسر شهید مدافع حرم مهدی نوروزی 🌸🍃 @shahid_hadi124 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸
بسم الله الرحمن الرحیم خیلی خوش اومدین به محفل شهداو 🕊♥️🕊♥️🕊
قبل شروع لطفا چندتا کار رو انجام بدین محفل شهداست... وضو بگیرید...اگر مقدوره! و اگر می تونید یه گوشه ی خلوت پیدا کنید و بشینید منم برم وضو بگیرم ان شاء الله می ام ..
شهدا چقدر شما رو دوست داشتن که دستتون رو گرفتن آوردن شما را در این کانال شهید و شهدایی
بسم رب الشهدا مرحله دوم عملیات بیت المقدس بود حاج حسین ترک موتورم نشست و رفتیم برای سرکشی از خط. بین راه ، به یک نفربر پی‌ام‌پی برخوردیم که آتیش گرفته بود و چند نفر هم داشتند روش 🌹 خاک و آب می‌ریختند😭😭
حسین گفت:« برو ببینیم چه خبره؟» رفتیم سمت نفربر........ وای آتیش گرفته کی چی اتیش گرفته؟؟؟ نفربر ____ نفربر .
هُرم آتیش 🔥اجازه نمی‌داد بیشتر از دو متر نزدیک نفربر شیم ، اما متوجه شدیم یک داخل نفربر داره . 😭 صحنه‌ی دلخراشی بود . همراه بقیه شدیم. گونی سنگرها را بر می‌داشتیم و خاکش را روی نفربر می‌ریختیم. رزمنده‌ی داخل نفربر، با این که داشت می‌سوخت، داد و فریاد نمی‌کرد، اما بلند بلند می‌گفت:
.« خدایا ! الان پاهام داره می‌سوزه ، می‌خوام اون‌ور ثابت قدمم کنی... 😔😔😭
خدایا ! الان سینه‌م سوخت... این سوزش به سوزش سینه‌ی حضرت زهرا سلام الله نمی‌رسه...
خدابا _ خدایا ::: خدایا روایت کردنش هم خیلی سخته 😭😭😭 چطوری برای اعضا روایت کنم ؟؟!!😔
خدایا ! الان دستام سوخت ، می‌خوام تو اون دنیا دستام رو طرف‌ تو دراز کنم ......🙏 نمی‌خوام دستام گناهکار باشه
صورتم داره میسوزه ، این سوزش برای امام زمانه، برای ولایته، اولین بار حضرت زهراسلام الله همینطوری برای ولایت سوخت. 😭😔
خدایا ! باورش برای کسی که ندیده باشد سخت است ، واقعا سخت هست! اما این جمله ها را خیلی ‌مرتب و سلیس فریاد می‌کرد...
آتیش که به سرش رسید گفت : « خدایا دیگه طاقت ندارم ، دیگه نمیتونم ، دارم تموم می‌کنم ... لا اله الا الله! لا‌ اله الا الله ! 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
خدایا خودت شاهد باش ، خدا خودت شهادت بده ، آخ نگفتم.» به اینجا که رسید سرش با صدای تقی از هم پاشید و تمام...... خدای من 😭😭😭😭😔😔😔