eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
36.2هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
11.9هزار ویدیو
114 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ رهبر رو برای دیدن نخواست برای اطاعت خواست. 💟یکی از عملیاتهای مهم غرب کشور به پایان رسید. پس از هماهنگی، بیشتر رزمندگان به زیارت حضرت امام رفتند. با وجودی که ابراهیم در آن عملیات حضور داشت ولی به تهران نیامد. 💟رفتم و از او پرسیدم: چرا شما نرفتید⁉️ گفت: نمیشه همه بچه ها جبهه ها را خالی کنند. باید چند نفری بمانند. 💟گفتم: واقعا به این دلیل نرفتی⁉️ مکثی کرد و گفت: ما رهبر را برای دیدن و مشاهده کرده نمی خواهیم. ما رهبر را می خواهیم برای اطاعت کردن. 🙏 من اگه نتوانستم رهبرم را ببینم مهم نیست بلکه مهم این است که مطیع فرمانش باشم و او از من راضی باشد.👌👌👌 🌸🍃 @shahid_hadi124 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸
1_96502122.mp3
8M
👆👆راوی،حاج حسین یکتا "هرکی اهل بلاست،بسم الله" 🌺گاهی میری یه جا مهمونی،دیدی غذا کم میاد،صاحبخونه بین اون همه جمعیت میاد بهت میگه داداش اگه میشه تو غذا کم تر بخور،بذار به دیگران برسه، آخه تو واسه مایی...👆 ولی اونا غریبه ان... وقتی واسه امام زمان باشی، آقا میگه میشه کمتر بخوری،میشه بیشتر سختی بکشی،بذار دیگران استفاده کنن...آخه تو واسه مایی👆 بچه ها کاری کنید امام زمان برنامه هاشو روی ما پیاده کنه..👆 🌸🍃 @shahid_hadi124 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸
#پیام_اعضای_کانال👆👆 سلام ان شاء الله برای همه ماتلنگری باشه که زندگی واقعی خودمون را با زندگی ظاهری دیگران مقایسه نکنیم 👆👆👆
🔻متروی تهران ایستگاهی دارد به نام #جوانمرد_قصاب این جوانمرد، همیشه با و‌ضو بود. می گفتند: عبدالحسین، چه خبر از وضع کسب و کار؟ می گفت: الحمدلله، ما از خدا راضی هستیم، او از ما راضی باشه......!! هیچکس دو کفه ترازوی عبدالحسین را مساوی ندیده بود، سمت گوشت مشتری همیشه سنگین تر بود. اگر مشتری مبلغ کمی گوشت میخواست، عبدالحسین دریغ نمی کرد. می گفت: «برای هر مقدار پول، سنگ ترازو هست.» وقتی که میشناخت که مشتری فقیر است، نمی گذاشت بجز سلام و احوالپرسی چیزی بگوید. مقداری گوشت می پیچید توی کاغذ و می داد دستش.‌ کسی که وضع مادی خوبی نداشت یا حدس می زد که نیازمند باشد یا عائله زیادی داشت، را دو برابر پول مشتری، گوشت می داد. گاهی برای این که بقیه مشتری ها متوجه نشوند، وانمود می کرد که پول گرفته است. گاهی هم پول را می گرفت و کنار گوشت، توی روزنامه، دوباره بر میگرداند به مشتری. گاهی هم پول را میگرفت و دستش را می برد سمت دخل و دوباره همان پول را می داد دست مشتری و می گفت: «بفرما ما بقی پولت.» عزت نفس مشتری نیازمند را نمی شکست.....!! این جوانمرد با مرام، چهل و سه بهار از عمرش را گذراند و در نهایت در یکی از عملیات های دفاع مقدس با ۱۲ گلوله به شهادت رسید. ✖️''شهید عبدالحسین کیانی'' همان ''جوانمرد قصاب'' است! 🌸🍃 @shahid_hadi124 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸
YEKNET.IR - shoor 2 - 98.04.25 - hosein taheri.mp3
1.91M
🔳 #شور احساسی #محرم 🌴میزنه قلبم ... 🌴داره میاد دوباره باز بوی #محرم 🎤 #حسین_طاهری 👌فوق زیبا 💚 کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇 @shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💟 #ڪلیپ 💟قدمگاه شهدا روایت خانم محبوبه بلباسی، همسر #شهید_محمد_بلباسی از پیاده روی اربعین #شهید_محمد_بلباسی 🌷
بسم‌الله الرحمن الرحیم بعد از ظهرتون خوش با یاد خدا وامام زمان (عج) و ابا عبدالله علیه السلام.... گاهی بعضی وقتها آدم می خواد به یک‌نفز کمک کنه ، اصلا اینها همه حکمت خداست ولی شاید نتونه مقصودش را خوب بیان کنه برای همه این موضوع پیش اومده تا از یک نفر سوالی می کنید سریع از کوره در می ره و اصلا امان نمی ده براشون توضیح بدید.😔 همیشه گفتم و باز می گم هیچ اتفاقی همینطوری نمی افته ، اگر یک روز پامون را کج بگذاریم سریع تنبیه می شیم . و گاهی از هر توهینی که به ادم می شه ادم یه چیزی یاد می گیره خدایا به عظمت امروز ، همه را بخشیدم شما هم مرا ببخشید خدای مهربان ان شاء الله قبل از محرم خودمون راپاک کنیم اینکه می گم خودمون را پاک کنیم فقط طرف مقابل نیست ، به خودم هم می گم ، ان شاء الله خدا از سر تقصیرات همه ما بگذره داره اخرین غروب جمعه ماه ذی الحجه به پایان می رسه دعا کنید برای همه ، برای همدیگر برای کسانیکه در حقتان بدی کردند برای پدران و مادرانتون و برادران و‌ خواهرانتون و همسایگان و اموات و... الهی العفو بحق الحسین 👇👇👇👇
👆👆👆 چند نکته اینجا قرار می دم برای کسانیکه ذاکر اهل بیت هستند و برای تقویت حنجره شون ان شاء الله هر کس استفاده کرد برای پدرو مادرم هم فاتحه ای بفرستند این چند نکته هم برای ذاکره ها وهم برای ذاکرین اقا و نوجوانان 1_ زیر گلو را شبها روغن نارگیل ی روغن گل سرخ بزنید تا حنجره خشک نباشه ، 2_ پیاده روی تند که نفس نفس می افتید و وقتی به نفس می افتید شروع کنید به هجی کردن نت ها و از اول به اخر و از اخر به اول برای تقویت حنجره بسیار مفیده 3_ شروع مجلس با صدای پایین و وسط اوج و پابان هم فرود .. و یک نکته اینکه : خانمهای ذاکره لطفا صداشون را زیاد بالا نبرند چون صدای خانمها نازکتر هست و سریع صدا گرفته می شه و به تارهای صوتی ضربه وارد می شه. ______ و چند نکته برای اقایان ذاکر که صدای نازک دارند. و باصطلاح صداشون زنونه هست 👇👇👇 کارهای بالا را انجام دهند به اضافه 1_مداحی عربی و صوت و لحن عربی خیلی زیاد بخونه و حتی اگر شده فقط با کلمات عربی هی تکرار کنه (در حمام) 2_ این نکته برای کلفتی صدا _باصطلاح مردونه شدن صدا بسیارموثر هست و یک کتاب را بلند بلند بخونه اینقدر تمرین کنه که با صدای رسا و بلندی بتونه متنی را بخونه مثل زمانی که در مدرسه کسی صداش بلندتر باشه می گن درس را بخونه (اینم همونطور) 3_ به کوه بره و جایی که کسی نباشه و جیغ بزنه تا حنجره اش باز بشه و‌ از نازکی در بیاد اگر در حرکت باد باشه خیلی بهتره هم باد به حنجره می خوره و اینطوری که خیلی زودتر به نتیجه می رسه 4_ پیاده روی به سمت بالا _، حالا یا کوه یا جایی که بلند باشه و وقتی به نفس افتاد بخونه و یادتون باشه هر موقع چنین کردید هرصدایی که همونجا خوندید می شه صدای اصلی شما ، خیلی تاثیر زیاد در صدا داره (پس سعی کنیدخوب بخونید ) و 👇👇 بیشتر کسانیکه مشکل صدا دارند مشکل شنوایی هم دارند باید نت هارا با گوش خوب بشنوند تا خوب هم مغز به اونها جواب بده و👇👇 سعی کنید در جاهایی تمرین کنید که نامحرم نباشه (مخصوصا خانمها)/ موفق باشید مارا هم دعا کنید تا با دست علمدار ادم بشیم یا علی مدد
4_5953895708250604987.mp3
11.99M
شور روضه قتله گاه 🏴 ریان ابن شبیب جدمونو غریب گیر آوردن ریان ابن شبیب آب واسه غریب دیر آوردن تو شیب گودال سرازیر شد حسین پیر شد آخ ته گودال زمین گیر شد حسین پیر شد ریان ابن شبیب ذکر امن یجیب میگفت زینب ریان ابن شبیب رفته شیب الخذیب زیر مرکب بلا سر زینب آوردن سر آوردن سر آوردن بچه یتیما کتک خوردن کتک خوردن تو شیب گودال سرازیر شد حسین پیر شد آخ ته جودال زمین گیر شد حسین پیر شد ریان ابن شبیب ریان ابن شبیب با نفس کربلائی محمد اسداللهی 🌸🍃 @shahid_hadi124 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸
حاج میرزا اسماعیل دولابی (رحمة الله عليه) : محبت و عزاداری برای امام حسین علیه السلام انسان را زود به مقصد می رساند. کلنا سفن النجاه و سفینه الحسین اسرع. همه ی ما اهلبیت کشتی نجاتیم ولی کشتی امام حسین علیه السلام سریعتر است . هنگام عزاداری انسان در دلش را باز میکند و امام حسین علیه السلام داخل میشوند ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 🌸🍃 @shahid_hadi124 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸
🏴 #پرچم_مشکی🏴 💠امام صادق(ع): 🍃هرکس در ایام عزای جد ما حسین«ع» بر سر در خانه ی خود #پرچم_مشکی نصب نماید مادرم حضرت #زهرا(سلام الله علیها) هر روز او و اهل خانه را دعا میکند. به عشق امام حسین علیه السلام کوچه هاتون را مشکی بزنید و سر در خونه ها کتیبه بزنید 🌸🍃 @shahid_hadi124 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸
🌸🍃🌸 ⭕️ خاطراتی از 👌👌👌 💟يك شب به اصرار من به جلسه عيدالزهرا(س) رفتيم. فكر ميكردم ابراهيم كه عاشق حضرت صديقه است خيلي خوشحال ميشود. مداح جلســه، مثلاً براي شــادي حضرت زهرا(س) حرف هاي زشتي را به زبان آورد! اواسط جلسه ابراهيم به من اشاره كرد و با هم از جلسه بيرون رفتيم. در راه گفتم: فكر ميكنم ناراحت شديد درسته!؟ابراهيم در حالي كه آرامش هميشگي را نداشت رو به من كرد و در حاليكه دستش را با عصبانيت تكان ميدادگفت: 💟توي اين مجالس خدا پيدا نميشه، هميشــه جايي برو كه حرف از خدا و اهل بيت باشه. چند بار هم اين جمله را تكــرار كرد. بعدها وقتي نظر علمــا را در مورد اين مجالس و ضرورت حفظ وحدت مسلمين مشاهده كردم به دقت نظر ابراهيم بيشتر پي بردم 💟.در فتح المبين وقتي ابراهيم مجروح شد، سريع او را به دزفول منتقل كرديم و در سالني كه مربوط به بهداري ارتش بود قرار داديم. مجروحين زيادي در آنجا بستري بودند. ســالن بسيار شــلوغ بود. مجروحين آه و ناله ميكردند، هيچ كس آرامش نداشت. 💟بالاخره يک گوشه اي را پيدا كرديم و ابراهيم را روي زمين خوابانديم.پرستارها زخم گردن و پاي ابراهيم را پانسمان كردند. در آن شرايط اعصاب همه به هم ريخته بود، سر و صداي مجروحين بسيار زياد بود. 💟 ناگهان ابراهيم با صدائي رسا شروع به خواندن كرد! شــعر زيبايي در وصف (س) خوانــد كه رمز عمليات هم نام مقدس ايشــان بود. براي چند دقيقه سكوت عجيبي سالن را فرا گرفت! هيچ مجروحي ناله نميكرد! گوئی همه چيز رديف و مرتب شده بود. به هر طرف كه نگاه ميكردي آرامش موج ميزد! قطرات اشك بود كه از چشمان مجروحين و پرستارها جاري ميشد، همه آرام شده بودند! 💟خواندن ابراهيم تمام شــد. يكي از خانم دکتر ها که از همه مُسن تر بود حجاب درستي هم نداشت جلو آمد. خيلي تحت تأثير قرار گرفته بود. آهسته گفت: تو هم مثل پســرمي! فداي شــما جوون ها! بعد نشست و سر ابراهيم را بوســيد! قيافه ابراهيم ديدني بود😍. گوش هايش سرخ شد. بعد هم از خجالت ملافه را روي صورتش انداخت. 💟ابراهيم هميشه ميگفت: بعد از توكل به خدا، توسل به حضرات معصومين مخصوصاً حضرت زهرا(س) حلال مشكلات است.👌👌👌