eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
36.6هزار دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
11.5هزار ویدیو
112 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام اعضای محترم در خواست روضه دارید لطفا دقت کنید اسم روضه ای که می خواهید را بگین نیت از شما و بقیه با ما و در ضمن 👇👇👇 دهه اول ماه محرم نامگذاری شده و هر. روز معمولا روضه. مخصوص اونروز را می خونن روز اول محرم روضه مسلم روز دوم محرم ورود ارباب به کربلا روز سوم روضه حضرت رقیه روز چهارم روضه حر و بچه های مسلم روز پنجم روضه عبد الله الحسن روز ششم روضه قاسم بن الحسن روز هفتم روضه علی اصغر روز هشتم روضه علی اکبر روز نهم روضه حضرت سقا روز دهم عاشورا و روضه ارباب حالا بغیر از این روضه ها باز می تونید روضه های دیگری بخواهید و به نیتتون خوانده می شه آن شٱ الله همه حاجت روا شوید خادم کانال 👆 👆 👆 👆
بسم الله الرحمن الرحیم 🌸السلام علیکَ یا رسولَ الله 💗السلام علیکَ یا امیرَالمؤمنین 🌸السلام علیکِ یا فاطمةُ الزهراءُ 💗السلام علیکَ یا حسنَ بنَ علیٍ نِ المجتبی 🌸السلام علیکَ یا حسینَ بنَ علیٍ سیدَ الشهداءِ 💗السلام علیکَ یا علیَّ بنَ الحسینِ زینَ العابدینَ 🌸السلام علیکَ یا محمدَ بنَ علیٍ نِ الباقرُ 💗السلام علیکَ یا جعفرَ بنَ محمدٍ نِ الصادقُ 🌸السلام علیکَ یا موسی بنَ جعفرٍ نِ الکاظمُ 💗السلام علیکَ یا علیَّ بنَ موسَی الرضَا المُرتضی 🌸السلام علیکَ یا محمدَ بنَ علیٍ نِ الجوادُ 💗السلام علیکَ یا علیَّ بنَ محمدٍ نِ الهادی 🌸السلام علیکَ یا حسنَ بنَ علیٍ نِ العسکری 💗السلام علیکَ یا بقیةَ اللهِ، یا صاحبَ الزمان 💕💕و رحمة الله و برکاته💕💕 ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 اولینـ محرمـ بدونـ حاجی😔💔 خیلی جاش خالیهـ ،نهـ؟! 🕯 از سر گذشتن . . سرگذشتِ آنانی ست که با حسین علیه‌السلام معامله کردہ اند🍃✅ زمزمه‌ی زیبای سردار الا یا اهل العالم من را دوست دارم... و چقدر زیبا حسین هم او را دوست داشت.. ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
سخنرانی شب اول.mp3
18.67M
سخنرانی حجت الاسلام عالی این سخنرانی هم برای تقویت مبانی معرفتی ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
مداحی آنلاین - از تموم روزگار - حسین سیب سرخی.mp3
5.5M
🔳 احساسی 🌴از تموم روزگار من فقط تورو میخوام 🌴کیه غیر تو حسین که دل بسوزونه برام 🎤 👌فوق زیبا 🔴گلچین بهترین 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
مداحی آنلاین - دل بی تاب اومده - بنی فاطمه.mp3
4.15M
🔳 استقبال 🌴دل بی تاب اومده 🌴لشکر ارباب اومده 🎤 👌فوق العاده زیبا 🔴گلچین بهترین 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
YEKNET.IR - vahed 2 - shabe avale moharram1399 - hasan ataei.mp3
5.06M
🔳 احساسی 🌴این پیرهن مشکی نور محض 🌴این پیرهن نوره لحظه به لحظه 🎤 👌فوق زیبا 🔴جدیدترین 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
﷽ 🌸 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند : إنّ لِقَتلِ الحُسینِ حَرارَةً فی‌ قُلوبِ المُؤمِنینَ لاتَبرُدُ اَبَداً همانا شهادت حسین (علیه السلام)، حرارتی در دل های مومنان ایجاد میکند که هرگز خاموش نخواهد شد. 📚 مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص ۳۱۸ 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
مداحی آنلاین - سلام من به حسین - محمود کریمی.mp3
6.43M
🔳 استقبال 🌴سلام من به حسین به کربلای حسین 🌴تمام عالم امکان شود فدای حسین 🎤 👌فوق زیبا 🔴گلچین بهترین 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
مداحی آنلاین - برا یه شب روضه ما - امیر برومند.mp3
5.05M
🔳 استقبال 🌴برای یه شب روضه ی ما 🌴خیلیا زحمت می کشند 🎤 👌فوق زیبا 🔴جدیدترین 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
سر مهدی تشنه لب را به زانو گذاشته بودم . دیدم لب مهدی به هم میخوره ؛ گوشم را نزدیک بردم ؛ گفت: آقارضا سرم‌ را روی زمین بذار، بیهوش بودم مهدی با لباس یکپارچه از نور با لبخند کنارم آمد، گفت: حضرت زهرا(س) میخواست سرم را به دامن بگیرد واسه همین از شما خواستم سرم رو از روی زانوت رو زمین بزاری . راوی: شهید رضا پور خسروانی🌷 🌷شهید 🌷 یاد شهدا با صلوات🌷 ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭بچمو‌ نذر تو‌ کردم...😭 🙏قبولش کن، نون حلال بهش دادم قبولش کن، پیش تو باشه دلشادم عجب بیعتی بستن این مادرها به همراه بچه هاشون؟!... 💠واقعا ارزش دیدن داره💠 روز هستش و توفیق از خیلیا سلب شد، نتونستن با بچه هاشون تو مجالس باشن این کلیپ رو همراه بچه های خودتون گوش بدید و ببینید که واقعا حال عجیبی به آدم میده ❤️بچه هاتون رو کنید❤️ شاعر و مداح: کربلایی عبدالحسین شفیع پور ➖➖➖➖➖➖➖ ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻 👈این داستان⇦《 جذام...!!! 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎به هر طریقی بود ... بالاخره برنامه معرفی تموم شد ... منم که از ساعت ۲ بیدار بودم ... تکیه دادم به پشتی صندلی و چشم‌هام رو بستم ... هنوز چشم‌هام گرم نشده بود ... که یه سی دی ضرب دار و بکوب گذاشتن ... صداش رو چنان بلند کردن که حس می‌کردم مغزم داره جزغاله میشه ... و کمتر از ده دقیقه بعد یکی از پسرها داد زد ... 🔹بابا یکی بیاد وسط ... این طوری حال نمیده ... و چند تا از دختر، پسرها اومدن وسط ... 🔸دوباره چشمها رو بستم ... اما این بار، نه برای خوابیدن ... حالم اصلا خوب نبود ... 🔻وسط اون موسیقی بلند ... وسط سر و صدای اونها ... بغض راه گلوم رو گرفته بود ... و درگیری و معرکه‌ای که قبل از سوار شدن به اتوبوس توی وجودم بود ... با شدت چند برابر به سراغم برگشته بود ... 🍃✨خدایا ... من رو کجا فرستادی؟ ... داره قلبم میاد توی دهنم... کمکم کن ... من ... تک و تنها ... در حالی که حتی نمی‌دونم باید چی کار کنم؟ ... چی بگم؟ ... چه طوری بگم؟ ... اصلا ... تو، من رو فرستادی اینجا❓ ... ▫️چشم‌های خیس و داغم بسته بود ... که یهو حس کردم آتش گداخته‌ای🔥☄ به بازوم نزدیک شد ... فلز داغی که از شدت حرارت، داشت ذوب می‌شد ... ⚡️از جا پریدم و ناخودآگاه خودم رو کشیدم کنار ... دستش روی هوا موند ... مات و مبهوت زل زد بهم ...😳 💠جذام که ندارم این طوری ترسیدی بهت دست بزنم ... صدات کردم نشنیدی ... می‌خواستم بگم تخمه بردار ... پلاستیک رو رد کن بره جلو ... 💢اون حس به حدی زنده و حقیقی بود ... که وحشت، رو با تمام سلولهای وجودم حس کردم ... و قلبم با چنان سرعتی می‌زد که ... حس می‌کردم با چند ضرب دیگه، از هم می‌پاشه ...💓 🔹خیلی بهش برخورده بود ... از هیچ چیز خبر نداشت ... و حالت و رفتارم براش ... خیلی غریبه و غیرقابل درک بود ... 🔸پلاستیک رو گرفتم ... خیلی آروم ... با سر تشکر کردم ... و بدون اینکه چیزی بردارم ... دادم صندلی جلو ... 🔻تا اون لحظه ... هرگز چنین آتش🔥 و گرمایی رو حس نکرده بودم ... مثل آتش گداخته‌ای☄ ... که انگار، خودش هم از درون می‌سوخت و شعله می‌کشید ... آروم دستم رو آوردم بالا و روی بازوم کشیدم ... 💢 هر چند هنوز وحشت عمیق اون لحظه توی وجودم بود ... اما ته قلبم گرم شد ... مطمئن شدم ... خدا حواسش بهم هست ... و به هر دلیل و حکمتی ... خودش، من رو اینجا فرستاده ... با وجود اینکه اصلا نمی‌تونستم بفهمم چرا باید اونجا می‌رفتم ... ❤️قلبم آرام‌تر شده بود ... هر چند ... هنوز بین زمین و آسمان بودم ... و شیطان هم ... حتی یک لحظه، دست از سرم برنمی داشت ... 🍃✨الهی ... توکلت علیک ... خودم رو به خودت سپردم ... ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ نویسنده: ـ ـ
🔻 👈این داستان⇦《 مروارید غواص 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎اتوبوس ایستاد ... خسته و خواب آلود ... با سری که حقیقتا داشت از درد می‌ترکید ... از پله‌ها رفتم پایین ... چند قدم رفتم جلو و از جمع فاصله گرفتم ... هوای تازه، حالم رو جا آورد و کمی بهتر کرد ...🍃✨ 🔹همه دور هم جمع شدن و حرکت، آغاز شد ... سعید یکم همراه من اومد ... و رفت سمت دوستهای جدیدش ... چند لحظه به رفتارها و حالتهاشون نگاه کردم... هر چی بودن ولی از رفقای قبلیش خیلی بهتر بودن ...😊 🔸دخترها وسط گروه و عقب‌تر از بقیه راه می‌رفتن ... یه عده هم دور و برشون ... با سر و صدا و خنده‌های بلند ... سعید رو هم که کاری از دستم برنمی‌اومد ... که به خاطرش عقب گروه حرکت کنم ... منتظر نشدم و قدم‌هام رو سریع تر کردم ... رفتم جلو ...🏃🏃 🔻من ... فرهاد ... با ۳ تا دیگه از پسرها ... و آقایی که همه دکترا داشت و دکتر صداش می‌کردن ... جلوتر از همه حرکت می‌کردیم ... اونقدر فاصله گرفته بودیم که صدای خنده‌ها و شوخی‌هاشون ... کمتر به گوش می‌رسید ... 💢 فرهاد با حالت خاصی زد روی شونه ام ... ای ول ... چه تند و تیز هم هستی ... مطمئنی بار اولته میای کوه؟ ... ولی انصافا چه خواب سنگینی هم داری ... توی اون سر و صدا چطور خوابیدی⁉️ ... ♻️و سر حرف زدن رو باز کرد ... چند دقیقه بعد از ما جدا شد و برگشت عقب‌تر ... سراغ بقیه گروه ... و ما ۴ نفر رو سپرد دست دکتر ... جزو قدیمی‌ترین اعضای گروه‌شون بود ... 🍀با همه وجود دلم می‌خواست جدا بشم ... و توی اون طبیعت سرسبز و فوق العاده گم بشم ... هوا عالی بود ... و از درون حس زنده شدن بهم می‌داد ... 💠به نیمچه آبشاری که فرهاد گفته بود رسیدیم ... آب با ارتفاع کم ... سه بار فرو می‌ریخت ... و پایین آبشار سوم ... حالت حوضچه مانندی داشت ... و از اونجا مجدد روی زمین جاری می‌شد ... ▫️آب زلال و خنکی ... که سنگ‌های کف حوضچه به وضوح دیده می‌شد ... منظره فوق العاده‌ای بود ... محو اون منظره و خلقت بی‌نظیر خدا بودم ... که دکتر اومد سمتم ... شنا بلدی❓ ... 🔻سرم رو آوردم بالا و با تعجب بهش نگاه کردم ... گول ظاهرش رو نخور خیلی عمیقه ... آب هر چی زلال‌تر و شفاف‌تر باشه ... کمتر میشه عمقش رو حدس زد ... به نظر میاد اوجش یک، یک و نیم باشه ... اما توی این فصل، راحت بالای ۳ متره ... 🔹ناخودآگاه خنده‌ام گرفت ... - مثل آدم هاست ... بعضی‌ها عمق وجودشون مروارید داره... برای رفتن سراغشون باید غواص ماهری باشی ... چشم دل می‌خواد ...❤️ ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ نویسنده: ـ ـ
💠شهید مهدی علیدوست: بر مزارم روضه ی 💔 علیه السلام را بخوانید که آرامبخش است برای من...🍃 روز تدفین: سال 94 🏴 شب علیه السلام و نام تنها یادگارش آقا علی اصغر😭😭 ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
🌷 چون شاهِ ڪرَم ڪمیاب اسٺ 🔻قتلگاهش حرم و قبلہ گہِ نواب اسٺ 🔻همہ‌ے اهل سما نیز عنایٺ دارند قبر فقط لایق یڪ ارباب اسٺ 💔🥀 💚🍃 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
مداحی آنلاین - خدا رحمت کنه - بنی فاطمه.mp3
5.51M
🔳 استقبال 🌴خدا رحمت کنه اونکه 🌴منو تو روضه آورده 🎤 👌فوق زیبا 🔴گلچین بهترین 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
ممنونم که دوباره به روضه هات راهم دادی.m4a
4.39M
با سلام 🌹 هرکس دوست داشت گوش کنه 👆👆 یا علی مدد
ماه محرم اومد قرار قلب زارم اومد.m4a
3.54M
با سلام 🌹 هرکس دوست داشت گوش کنه 👆👆 یا علی مدد