eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
35.8هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
12هزار ویدیو
114 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
16.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جواب منطقی و زیبا به صاحبان شعار زن، زندگی، آزادی 🔺۷ دقیقه صحبت این بزرگوار شاید بشود گفت بیش از ۷۰۰ ساعت مطلب روشنگری دارد.. گروه‌ها واشخاص مختلفی را که در این فتنه دست داشتند (بهاییان یهودی. منافقین خلق. کومله. سلطنت طلبها ومحمدر ضا پهلوی ملعون. عربستان سعودی. و...) بابیان منطقی ومستدل به افتضاح کشیده و رسوا نموده است.. حتما ببنید وهرچه می توانید منتشر کنید 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
عجیب بود برایم.یکی دوبار تا رسیدیم آی سی یو،مسئول بخش گفت:《به تو الهام می‌شه؟همین الان بچه رو احیا کردیم!》ناگهان یکی از پرستارها گفت:《این بچه آرومه و درست قبل از رسیدن شما گریه‌ش شروع می‌شه!》می گفت:《انگار بو می‌کشه که اومدین!》 می خواست کارش را ول کند.روز به روز شکسته تر میشد. رفت کلی پرچم و کتیبه از هیئت آورد و خانۀ پدرم را سیاهی زد و شب وفات حضرت ام البنین(ع)مجلس گرفت.مهمان ها که رفتند،خودش دوباره نشست به روضه خواندن:روضۀ حضرت علی اصغر(ع)،روضۀ حضرت رباب(ع). خیلی صدقه می دادیم و قربانی کردیم.همۀ ‌طلاها و سکه هایی را که در مراسم عقد و عروسی به من هدیه داده بودند،یکجا دادیم برای عتبات.میگفتند:《نذر کنین اگه خوب شد،بعد بدین!》قبول نکردیم.محمدحسین گذاشت کف دستشان که《معامله که نیست!》 در ساعات مشخصی به من می گفتند بروم و بچه را شیر بدهم.وقتی می‌رفتم،قطره ای شیر نداشتم. تا کمی شیر می آمد،زنگ می زدم که《الان بیام بهش شیر بدم؟》می گفتند:《الان نه.اگه میخوای بده به بچه های دیگه!》 محمدحسین اجازه نمی داد،خوشش نمی آمد از این کار. دو دفعه رفت آن دنیا و احیا شد،برگشت.مرخصش که کردند،همه خوشحال شدیم که حالش رو به بهبودی رفته است.پدرم که تا آن روز راضی نشده بود بیاید دیدنش،درخانه تا نگاهش به او افتاد،یک دل نه صد دلی عاشقش شد🙂❤️.مثل پروانه دورش می‌چرخید و قربان صدقه اش می‌رفت.اما این شادی و شعف چندساعتی بیشتر دوام نیاورد... ...
🌱🌱🌱 دیدم بچه نمی‌تواند نفس بکشد.هی سیاه می‌شد.حتی نمی‌توانست راحت گریه کند.تا شب صبر کردیم اما فایده ای نداشت.به دلهره افتادیم که نکند ‌طوری بشود.پدرم با عصبانیت می گفت:《از عمد بچه رو مرخص کردن که توی خونه تموم کنه!》 سریع رساندیمش بیمارستان.بچه را بستری کردند و مارا فرستادند خانه.حال و روز همه بدتر شد.تا نیاورده بودیمش خانه،این قدر به هم نریخته بودیم.پدرم دور خانه راه می رفت و گریه می‌کرد و می‌گفت:《این بچه یه شب اومد خونه،همه رو وابسته و بیچارۀ خودش کرد و رفت!》😢💔 محمدحسین باید می‌رفت.اوایل ماه رمضان بود.گفتم:《تو برو،اگه خبری شد زنگ میزنیم!》 سحر همان شب از بیمارستان مستقیم به گوشی خودم زنگ زدند و گفتند بچه تمام کرد😳😭 شب دیوانه کننده ای بود😭بعد از پنجاه روز امیرمحمد مرده بود و حالا شیر داشتم💔 دورخانه راه میرفتم،گریه میکردم و روضۀ حضرت رباب(ع)را میخواندم.مادرم سیسمونی ها را جمع کرد که جلوی چشمم نباشد.عکس ها و سونوگرافی ها و هر چیزی را که نشانه ای از بچه داشت،گذاشت زیر تخت🚶‍♀. با پدرومادرش برگشت.میخواست برایش مراسم ختم بگیرد:خاکسپاری،سوم،هفتم و چهلم. خانواده اش گفتند:《بچۀ کوچیک این مراسما رو نداره!》حرف حرفِ خودش بود.پدرش با حاج آقا مهدوی نژاد که روحانی سرشناسی در یزد بود صحبت کرد تا متقاعدش کند.محمدحسین روی حرفش حرف نمی‌زد،خیلی با هم رفیق بودند. از من پرسید:《راضی‌ هستی این مراسما رو نگیریم؟》چون دیدم خیلی حالش بد است،رضایت دادم که بی خیال مراسم شود.گفت:《پس کسی حق نداره بیاد خلد برین(قبرستانی در یزد) برای خاکسپاری. خودم همۀ کارهاش رو انجام میدم!》💔 در غسالخانه دیدمش.بچه را همراه با یکی از رفقایش غسل داده و کفن کرده بود.حاج آقا مهدوی نژاد و دو سه تا روحانی دیگر از رفقایش هم بودند.به من قول داده بود اگر موقع تحویل بچه نروم بیمارستان،درست و حسابی اجازه می دهد بچه را ببینم،آن هم تنها. ...
سلام ارباب خوبم✋🌸 قلبم‌ فقط براے حسین‌بن فاطمه است.. مجنون کربلای حسین بن فاطمه است.. این آتشی که در جگرم شعله میکشد.. ازبرکت نگاه حسین‌بن‌فاطمه است.. السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَيْنِ 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
نگاهـم کن اے ‌ما خسته ایم! خسته به معناے واقعی دل هاے ما شــــکسته به معناے واقعی این‌زخم سجده نیست به پیشانی‌ام رفیق جاے درے ست بسته به معناے واقعے ...! 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
اسیرش کردن، برای اعتراف گرفتن ازش، هر دو دستش رو از بازو بریدن. با دستگاه‌های برقی همه‌ی صورتش رو سوزوندن، وقتی پوست جدید جایگزین شد، پوستش رو کندن و انداختنش تو دیگ آب نمک. مرحله بعدی انداختن توی دیگ آبجوش بود. وقتی جونش رو گرفتن، جسدش رو تیکه تیکه کردن، جگرش رو پختن، یه بخشیش رو خودشون خوردن و مابقیش رو و به خورد هم‌سلولی‌هاش دادن. این فقط یک سکانس از جنایات کومله‌هاست. همون کومله‌ای که امروز با پرچمشون میاد پشت دوربین و جمهوری اسلامی رو متهم میکنه... ماجرا مربوط به 🕊🌹 هست.... 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
12.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷قابل توجه صاحبان دیاثت سیاسی و فرهنگی امثال فائزه ها و تاج زاده ها از این ماموستای اهل سنت کردستان خجالت بکشند.. ❇️خطبه جانانه و آتشین امام جمعه اهل سنت منطقه آساواله سنندج، ماموستا مرادیانی... ✅ ببینید چگونه از رهبر انقلاب دم میزند، چگونه علیه فتنه گران می خروشد و چگونه از حجاب و حیا و غیرت و ناموس دفاع می کند... می گوید بدون هیچ چشمداشتی فقط ولی امرم سیدعلی خامنه ای به من اجازه دهد تا با پول و امکانات و نیروهای خودم و میلیاردها تومانی که میتوانم جمع کنم، از ایلام تا بازرگان و ارومیه را از لوث فتنه گران و فواحش و دواعش پاکسازی کنم، حتی اگر شده اول با برادرم در مریوان می جنگم و بعد به سراغ دیگرانی می روم که داروخانه آتش میزنند و می خواهند ملت کُرد را بی ناموس کنند! 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
6.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸🌱ندا... ندا... ❤️بابا جان.... 🌱به همه دوستات بگو: «فقط چادر مادرمون حضرت زهرا ( س) را همیشه روی سرتون نگه دارید... برای این چادر خونها ریخته شده💔» 🎙صوت بسیار احساسیِ شهید مدافع حرم شهید‌ عباسعلی‌ علیزاده🕊 🧕🏻 🌱 🌴 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
👇👆👆👆👆👆👇 یک خوابی را براتون تعریف می کنم تا....... 😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭 فتنه قبلی که پیش اومد و همه جا
سلام لطفا این نوشته ها را جایی قرار ندین فقط مختص همین کانال و کانال همسران بهشتی هست راضی نیستیم جایی قرار بدین لطفا بقیه را دعوت کنید کانال بهتره 👆👆