📸 کافی است خودمان را باور کنیم
متخصصان ایرانی شرکت صدرا چه میکنند؟
🔹روسها کشتیهایشان را برای تعمیر به ایرانیان میسپارند و الان هم یک نمونه از این کشتیهای روس که در آب های ولگا دچار شکستگی قطعات خرابی شده توسط شرکت صنعتی دریایی ایران یعنی همان صدرا در دست تعمیر است و وارد مجتمع کاسپین صدرا شده است خوب دقت کنیم کافی است خودمان را باور کنیم همه این متخصصان دارای هویت ایرانی هستند اما از مملکت نرفتهاند و همینجا مشغول خدمت رسانی شدهاند.
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
4_6005927845472241705.mp3
6.02M
🌷بمناسبت سالروز حماسه 9 دی
🍃بوی #بصیرت میدهد باغ شهادت
🍃نور خدا وقتی به سیمای شهید است
🎤 #مهدی_رسولی
⏯ #واحد #حماسی #انقلابی
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
mdhy_anlyn_-_slm_aq_-_hsyn_khljy.mp3
3.96M
#امام_حسین
سلام آقا ✋
که الان روبروتونم💔
من اینجام و زیارت نامه میخونم📜
حسین جانم📿🖤
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
به مناسبت فرارسیدن ۹ دی
#سید_رضا_نریمانی
جانم فدایی رهبر
✌️🇮🇷✌️
🇮🇷بسم رب الشهدا و الصدیقین🇮🇷
#مـعـرفــی_شـــهــدا
نام و نام خانوادگى: على اسداللّهزاده هروى
نام پدر: تقى
تاریخ و محلّ تولّد: 14/7/1328 ـ مشهد
تاریخ ومحلّ شهادت: 21/10/1359 ـ ارتفاعات اللّهاكبر
آخرین سمت: فرمانده گردان
در شب وفات حضرت امام رضا(علیه سلام) به شهادت رسید. على اسداللّه زاده هروى در تاریخ 21/10/1359 در ارتفاعات اللهاكبر بر اثر اصابت تركش به درجه رفیع شهادت نایل گردید.
پیكرمطهّر ایشان پس از حمل به زادگاهش، در صحن مطهّر امام هشتم(علیه سلام) شهرستان مشهد به خاك سپرده شد.
🌷🇮🇷صلوات هدیه به این شهید🌷🇮🇷
#الهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد_وعجل_فرجهم
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
🇮🇷بسم رب الشهدا و الصدیقین🇮🇷 #مـعـرفــی_شـــهــدا نام و نام خانوادگى: على اسداللّهزاده هروى نام
#وصـــیـــت_نــامـه_شــهــیـد
خواهر شهید ـ فاطمه اسدزاده ـ مىگوید: «در وصیّت نامهاش نوشته بود: هر جا لیاقت دارم، مرا دفن كنید.»
همسر شهید مىگوید: «بعد از شهادت ایشان همهى كسانى كه او را مسخره مىكردند، فهمیدند كه راه ایشان درست بوده است و به نظام جمهورى پایبند شدند و بیشتر كارهاى ایشان را سرلوحهى كار خود قرار دادند.»
شهید در وصیّت نامهاش مىنویسد: «راجع به خودم نمىدانم كه به چه نحوى با این دنیا متاركه مىكنم، ولى خیلى زیاد دوست دارم كه شهید راه اسلام و تشیعّ علوى گردم و در راه سرور شهیدان ـ امام حسین(علیه سلام) ـ كه براى آباد كردن دین جدّ بزرگوارش حضرت محمد(صلوات الله) شربت شهادت را نوشیده بود، باشم. و از كلیّهى برادرانم مىخواهم كه مرا عفو كنند. اگر مىخواهید خود را بیازمایید، عملاً و مستقیم رودر روى كافر و منافق بایستید، اگر مىخواهید آزاد زندگى كنید و زیر بار ستم نروید. چون كسانى را كه به ظلم و ستم كشیدن خو گرفتهاند را خداوند محاكمه مىكند. اگر مىخواهید از خداوند متعال
پیروى كنید، از هواى نفس بپرهیزید. من رفتهام تا كه هل من ناصر ینصرنى امام حسین(علیه سلام) را لبیك گویم.»
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
💥#تلنگر
💠شیخ رجبعلی خیاط:
تمام نور معنوی
و فیوضاتی که انسان
از عبادات و زیارات
کسب می کند
با نیشی که
بوسیله زبان
به دیگران می زند نابود می شود
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
✿✧#مـعـــلـــم_قــرآن.
🔸 پیرزن قدی خمیده و چهرهای خندان و دوستداشتنی داشت.
تصویر درون قاب عکسی که در آغوش داشت را بوسید و قرآن را برداشت.
پرسیدم: «مادر این عکس پسرتونه؟»
چشمانش خیس شد و با صدایی لرزان گفت: «نه دخترم، عکس نوهمه.»
به عکس نگاه کردم؛ چشمان جوان میخندید، جوری که انگار همانجا حضور داشت.
پیرزن سفرهٔ دلش را گشود: «میخواست بره جبهه اما من اجازه نمیدادم. خیلی اصرار میکرد اما راضی نمیشدم. یک روز بهش گفتم: هر وقت بهم قرآن خوندن یاد دادی، میذارم بری. از همون روز شروع کرد و بهم سواد یاد داد. اونقدر قشنگ و باحوصله، که تو یک ماه، همه چی رو یاد گرفتم.»
🔹 آهی کشید و با گوشه روسری، اشک چشمانش را پاک کرد و ادامه داد: «روزی که میخواست بره جبهه، بهم گفت: یادت نره! قول دادی به همه این محله قرآن یاد بدی و بشی معلم قرآن و برای امام زمان عجل الله سرباز تربیت کنی.»
پیرزن لبخندی زد و قرآن را گشود.
در جواب چشمان مهربانش، لبخند زدم و گفتم: «از اهل محل شنیدم که شما معلم قرآن بینظیری هستید.»
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124