فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صدام زدی ولی... 😔|
خیلی ها دوست داشتن بیان
زیارت مزار یادبود جاویدالاثر
#شهید_ابراهیم_هادی
زیارت فراهم هست 🍃💌🍃
بفرمایید زیارت شهید هادی👇👆
اگر زیارت کردی یک زیارت عاشورا
هدیه کن به داداش هادی
🌹کانال حضرت زهرا و شهید هادی👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️خدا تو را دوست دارد.
#سخنان_بسیار_زیبای 👌
#استاد_پناهیان
💚 کانال #شهیدهادی و #شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃حسین رفت آسمانی شد.
🍃زینب ماند.
#سخنان_بسیار_زیبای 👌👌
#دکتر_سعید_عزیزی
💚 کانال #شهیدهادی و #شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
. . سلام خوبید ☘ یه مطلبی الان به لطف خدا به ذهنم رسید گفتم با شما هم در میان بگذارم اونم ای
.
سلام☘
کسانی که در طرح ختم قرآن تا فرا رسیدن محرم شرکت کردند امروز باید جزء 5 رو بخونند
فراموش نکنید که بخونید
🌹🌹🌹🌹🌹
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفاقت هایتان را
خط به خط
ڪلمه به ڪلمه
مرور میڪنیم
شاید فهمیدیم
رفاقت تان بهانه #شهادت بود
یا شهادت بهانه #رفاقت...
✍ هرگاه شب جمعه شهدا را یاد کنید، آنها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می کنند…
#شهید_مهدی_زین_الدین...🌷🕊
نثار روح بلند شهدا صلوات
💚 کانال #شهیدهادی و #شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زِ دلم خیال رویت، نرود به هیچ وجهی ...♥️
سلام بر لحظه ی پر کشیدنت ..
که پاکیزه پر کشیدی ..
#جانفدا
ساعت دلتنگی ...💔
01:20
💚 کانال #شهیدهادی و #شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
48.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بهونه گریه هام امشب
عموی صاحب الزمانِ
😭😭😭
#اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
روضه سوزناک
حضرت ابوالفضل العباس علیه سلام
رزق #شب_جمعه
به نیت سلامتی و تعجیل در فرج مولا عجل الله ...
💚 کانال #شهیدهادی و #شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
#ســلام_امــام_زمـانـم...💞
کجا نشان تو جویم
ای مهر فروزنده ی هدایت و نصر !
با که گوییم حدیث تلخ هجران و انتظار ؟
شکایت فرقت یار به آفریدگار بریم
که او دانای اندوه درون ماست
ای نخستین امیر غایب از نظر !
مولای من،یوسف فاطمه!
ای امید غریبان تنها،
کجایی ...💔
#اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
بـه حــق
#زینب_کبری_سلام_الله_علیها...
💚 کانال #شهیدهادی و #شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
1699204.mp3
6.52M
🔺 دعای ندبه
🎤 بانوای: استاد فرهمند
💫یار مهدوی من...!
🤲🏻بیا تا برای آوردن اماممان هم پیمان شویم، بیا تا میله های قفس نفسمان را بشکنیم،
🌷بیا تا دست در دست هم برای دیدن روی گل مهدی فاطمه دعا کنیم، بیا تا ما هم زمینه ساز پایان یافتن ناآرامی های دوران باشیم.
✨اللّٰھـُــم عجِّل لِوَلیڪَ الفَرَج✨
( دعای ندبه را بخوانید حتی اگر یک صفحه از آن را بخوانید. حتما سعی کنید با معنی بخونید و بعدا اثرش رو خواهید دید 👌)
#به_عشق_مولا_گناه_نکنیم
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
✍رفیقش مۍگفت...
دررخواب محسن را دیدم که مۍگفت:
هر آیه قرآنۍ که شما براۍ شهدا مۍخوانید
در اینجا ثواب یك ختم قرآن را به او مۍدهند
و نورۍ هم برای خواننده آیات قرآن
فرستاده مۍشود...
بـــرادر شـهـــیـــدم
#شهید_محسن_حججی...🌷🕊
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
ارتباط موفق_54.mp3
11.14M
#ارتباط_موفق ۵۴
🔺 برای اهل خویش ، وقت بگذارید! تا وقتشان را آنجا که نمیپسندید؛ نگذرانند!
☜ برای تأمینِ
- نیازهای عاطفی
- و حفظ محبت
-و وفای کسانی که دوستشان دارید و برایتان مهمند باید وقت بگذارید!
✘درغیراینصورت، قلبشان را از دست خواهید داد.
#استاد_شجاعی 🎤
#استاد_رائفیپور
#حجهالاسلام_فرحزاد
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پیرمردی_در_بازار_قریش
از زبان شهيد حاج شيخ احمد كافے
گوش به حرف خدا نکردی
که گوش به حرفت کنه
سرکشی ، هی طغیان
هی یاغی گری ، هی سینه سپر کردن مقابل قرآن
توش که گیر میکنه ، میگه یا الله
میخواد همه چی بهش بدن
https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3
✍گفت:
آقای امینی جایگاه من توی سپاه چیه؟
سئوال عجیب و غریبی بود! ولی میدانستم بدون حکمت نیست گفتم: شما فرماندهی نیروی هوایی سپاه هستین سردار.به صندلیاش اشاره کرد گفت: آقای امینی، شما ممکنه هیچ وقت به این موقعیتی که من الان دارم، نرسی؛ ولی من که رسیدم، به شما میگم
که این جا خبری نیست!
آن وقتها محل خدمت من، لشکر هشت نجف اشرف بود.با نیروهای سرباز زیاد سر و کار داشتم.
سردار گفت: اگر توی پادگانت، دو تا سرباز رو نمازخون و قرآن خون کردی ، این برات میمونه؛
#ازاینپستهاودرجههاچیزیدرنمیاد!
#شهید_حاج_احمد_کاظمی...🌷🕊
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا #حجاب نمیتواند اختیاری باشد؟
✍ ممکنه کسی بگوید که اصلا من میخوام برم به جهنم! میگیم خب میخوای بری،برو! ولی نمیزاریم دیگران را هم با خودت ببری به جهنم!!
🔻هر گناهی آزاد بشه، گناهکاران بیشتر میشن!
مواد مخدر آزاد بشه، معتادان بیشتر میشوند!!
🔻شیوه پوشیدن لباس در جامعه، یک کار خصوصی نیست!!
🔻لباس زنان در زمان اشکانیان، ساسانیان، هخامنشیان در ایران به چه شکلی بوده است!!
🎤استاد رحیمپور:
پیشنهاد دانلود
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زمزمه ی #دعای_فرج توسط
#شهید_مصطفۍصدرزاده...🌷🕊
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
enc_16275089121850583612260.mp3
3.84M
#ناد_علی
🌹 دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
🌹همه با ذکر علی همگی مست علی
🎙 سید مجید بنی فاطمه
الْحَمْدُلِلَّهِالَّذِیجَعَلَنَا مِنَالْمُتَمَسِّکِینَ
💕بِوِلاَیَةِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ💕
وَ الْأَئِمَّةِ المَعْصُومِینَ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
#فقط_حیدر_امیر_المومنین_است
قدم قدم تا غدیر
#فقط_به_عشق_علی
🗓 14 روز تا عید بزرگ #غدیر
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
Part08_علی از زبان علی(1).mp3
7.76M
قسمت8⃣
*اتمام حجت با مردم در موضوع خلافت و امامت
*احتجاجات امیرالمومنین (ع) به امامت و خلافت خود
*" إنّي النَّبَأُ العَظِيمُ ، و الصِّدِّيقُ الأكبَرُ ..."
*نهایت بی یاوری!
*صبری همچون خار در چشم و استخوان در گلو!
#حضرت_علی ﷺ
#عید_غدیر
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
AUD-20200726-WA0002.mp3
11.98M
__💢 از الان برا #عید_غدیر برنامه ریزی کن #غدیر
#مبلغ_غدیر_باشید
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ از عزا درآوردن مادر شهید مجید قربانخانی پس از ۸ سال روی آنتن زنده😍
🌹کانال حضرت زهرا و شهید هادی👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3
ای قلم_ابراهیم رهبر.mp3
5.22M
ای قلم سوزلرینده اثریوخ...
🎙ابراهیم رهبر
💢 دلیل دلگیری عصرهای #جمعه
✍ از آیتالله بهاءالدینی پرسیدند: علت اینکه عصرهای جمعه دل انسان میگیرد و غمگین میشود چیست؟ فرمودند: چون در آن لحظه #قلب _مقدّس امام عصر (ارواحنا فداه) بهسبب عرضهی اعمال انسانها، ناراحت و گرفته است، آدم و عالم متأثر میشوند، قلب و مدارِ وجود است.💔
📚 شرح چهل حدیث ص ۴۳۲
#امام_زمان_عجل_الله
#جمعه
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
🌷🇮🇷 🇮🇷🌷 بسم ربِّ زهـــرا سلام الله قسمت پنجاه و ششم داستان #شهیدتورجی_زاده... 🌷🕊 کربلای ده راوی
🌷🇮🇷
🇮🇷🌷
بسم ربِّ زهـــرا سلام الله
قسمت پنجاه و هفتم داستان
#شهیدتورجی_زاده
پرواز
راوی:
جمعی از دوستان
شب حمله گردان ما بود . محمد تورجی را دیدم . با هم صحبت کردیم . گفت : انشاءالله عراقی ها خودشان ارتفاعات را خالی کنند ! من دعا می کنم بدون تلفات پیروز شویم . چون بیشتر بچه های ما هنوز از کربلای پنج مجروح هستند.
نیروی جدید به گردان ما نیامده بود . به خاطر کمبود نیرو گروهان حُر منحل شد . گروهان عمار و ذوالفقار تقویت شدند ! حالا با دو گروهان راهی ارتفاعات می شدیم.
در تاریکی شب به سمت ارتفاعات می رفتیم . رمز عملیات یا زهرا (سلام الله علیها) بود . همه آماده بودیم.
یکی از مسئولین لشگر آنجا بود . محمد ساک دستی خودش را به او داد و گفت : این پیش شما باشه . من برنمی گردم ! شما بفرست اصفهان.
در سکوت کامل از ارتفاعات بالا رفتیم . باور کردنی نبود . در کل ارتفاعات گلان هیچ نیروی عراقی نبود.
سنگرهای دشمن همگی خالی بود ! در منطقه اسپیدار هم سنگرها خالی بود . بیشتر از این می ترسیدیم که این یک حُقه نظامی باشد !
ما فقط یک اسیر عراقی گرفتیم ! سریع یکی از بچه ها جلو آمد . با اسیر صحبت کرد و گفت : بقیه نیروهایتان کجا هستند ؟!
اسیر در جواب گفت : فرمانده ما برای کسب تکلیف به قرارگاه رفت. نیروهای ما هم به سمت پایین رفتند . گفتند : اگر ایران حمله کرد ما پاتک می کنیم و ارتفاعات را پس می گیریم.
یک گروهان روی ارتفاعات پاسگاه پلیس مستقر بود . یک گروهان هم روی اسپیدار . خبر آزادی منطقه سریع پشت بی سیم ها منتقل شد.
نماز صبح را همانجا خواندیم . با روشن شدن هوا بیشتر نیروها در سنگرها مشغول استراحت شدند.
کل روز مشغول پاکسازی منطقه بودیم . محمد نیروها را در سنگرها پخش کرد . هر لحظه احتمال پاتک بود . باید کاری کرد که کمترین تلفات را داشته باشیم .
هوا تاریک شد . نقل و انتقال نیروهای دشمن زیاد شده بود . محمد با چند نفر از بچه ها رفت برای شناسایی.
مسیر عبور نیروهای دشمن را شناسایی کرد . پشت بی سیم به بچه ها دستورات لازم را داد . تا هوا تاریک بود جابه جایی انجام شد .
آخر شب بود . بچه های لشگر 25 کربلا در ارتفاعات مجاور ما با دشمن درگیر بودند . یکی از فرماندهان از پشت بی سیم تورجی را صدا کرد . بعد گفت : محمد یه کم برای ما مداحی کن . بچه ها رو ارتفاعات مجاور درگیر هستند . دعا کن کار سریع به نتیجه برسه .
محمد یکبار دیگر شروع به خواندن کرد . همان اشعاری که برای شهید خرازی خوانده بود .
صدای او در کل بی سیم های منطقه پخش می شد . بعد هم برای پیروزی بچه ها در محور مجاور دعا کرد.
عجیب بود . کار تصرف ارتفاعات خیل سریع انجام شد.
هوا هنوز تاریک بود . به سنگر بالای تپه آمد . مشغول نماز شب شد . نماز صبح را هم خواند و رفت پایین . محل استقرار بچه ها را بررسی کرد و برگشت . یکی از بچه ها همراهش بود . رسید به سنگر ، سید احمد را در آغوش گرفت و بوسید . بعد گفت : این هم آخرین خداحافظی ما !!
بعد هم دستش را به کمر گرفت و گفت : نمی دانم چرا پهلویم درد می کند !
«همانجا ، دقایقی بعد مورد اصابت قرار گرفت !»
هوا در حال روشن شدن بود . می خواستم بخوابم . محمد گفت : عراقی ها آماده پاتک هستند . فعلاً بیدار باش .
ساعت هفت صبح بود . پنجمین روز اردیبهشت . رفتم به سنگر روی قله . محمد تورجی جلوی سنگر نشسته بود .
چهار نفر داخل سنگر دراز کشیده بودند . سنگر آنها کوچک بود . سقف آن هم از حلبی و چوب بود .
داخل سنگر برادر اسدی معاون گردان دراز کشیده بود . در کنار او حسین دردشتی بود .
برادر خدمت کُن بیسیم چی تورجی هم خوابیده بود . با محمد تورجی صحبت کردم . چند دقیقه بعد از آنها جدا شدم .
رفتم پیش جواد مُحب فرمانده گروهان خودمان . وارد سنگر شدم . نشستم گوشه سنگر به کارهای محمد فکر می کردم. یادم افتاد در ایام کربلای 5 یکبار با محمد صحبت می کردم . حرف از شهادت بود .
محمد گفت : من در عملیاتی شهید می شوم که رمز آن یازهرا (سلام الله علیها) است . من هم فرمانده گردان یازهرا (سلام الله علیها) هستم !
نمی دانم چرا یکدفعه یاد این حرفها افتادم . خیلی دلشوره داشتم . یکدفعه صدار انفجار خمپاره آمد . برگشتم به سمت نوک تپه . گلوله دقیق داخل سنگر فرماندهی خورده بود !
به همراه یکی از بچه ها دویدیم به سمت نوک تپه . دل توی دلم نبود . همه خاطرات گذشته ای که با محمد داشتم در ذهنم مرور می شد . با اینحال به خودم دلداری می دادم.
می گفتم : هیچ اتفاقی نیفتاده . اما انفجار خیلی شدید بود . مطمئن بودم خمپاره شصت نبوده.